کد خبر: ۸۷۵۹۹
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۵ - ۰۸ آذر ۱۳۹۴ - 2015November 29
شفا آنلاین>اجتماعی>یک خانم انگليسي از يك انباري 30 متري و وسایل دورریختنی خانه‌اي فول‌ امكانات ساخته است.
به گزارش شفا آنلاین،اينجا قبلا يك انباري بود؛ يك گاراژ قديمي 300 ساله؛ از همان‌هايي كه در فيلم‌هاي قديمي نشان‌ مي‌دهند و ساكنان‌شان هم معمولا چيزي شبيه پدر هاكلبرفين هستند؛ از همان‌ جاهايي كه آدم رغبت نمي‌كند از هزار متري‌شان هم رد شود و حتي نگاه‌شان كند. اما يك سالي می‌شود كه وضع اين گاراژ يا انباري قديمي عوض شده است. اينجا حالا يك خانه مسكوني نقلي و شيك است با دنيايي از وسايل قديمي و رنگ سفيد براق.




اينجا يك ويژگي خاص دارد؛ آن ‌هم اينكه هيچ وسيله پلاستيكي داخلش نيست و البته نكته ديگر اينكه سر تا پایش با مواد و وسايلي تزيين شده كه آدم‌هاي ديگر دورريخته‌اند. «يانا سايمنز» از سايت دكوراسيون Houzz. com تمام فوت های كوزه‌گري موس مارتين، صاحب اين قصر بازيافتي را روايت كرده است؛ گزارشي كه بخشي از آن مي‌خوانيد.

 زمين خانه با كفپوشي از چوب درخت كاج پوشيده شده است. براي بزرگ‌تر نشان دادن فضا هم به آنها رنگ سفيد براق زده شده است؛ به همين سادگي.




 اگر باورتان نمي‌شود كه اين مبل شيك و مجلسي، قبلا در يك آشغال‌داني بوده، دوباره گزارش را از اول بخوانيد! شايد باورتان شد كه اينجا، واقعا يك خانه دست دوم است. روي همين اصول و قواعد هم، اين مبلمان سفيد در اصل از يك زباله‌داني به اينجا آورده شده و دستي به سر و رويش كشيده‌اند، پارچه سفيد برايش تدارك ديده و سرحالش كرده‌اند. يك آدم با ذوق هم پيدا شده و گوشه مبل را يك لامپ كار گذاشته است. دقيقا همين سيستم روشنايي در اتاق خواب هم ساخته شده است.




 ميز زير تلويزيون يك دبه پنير قديمي است كه يك در توري‌مانند هم دارد. او اين ميز كوچك را از بازار دست‌دوم فروش‌ها پيدا كرد. آن را تر و تميز كرد و تلويزيون را رويش نشاند؛ به همين راحتي.




 خودش مي‌گويد: «پدر دوستم يك انبار بزرگ غله داشت؛ از آنهايي كه همه‌چيز داخلش پيدا مي‌شود. يادم هست كه آنجا درهاي گنده‌اي داشت که همه را كنديم و آورديم اينجا. من هم با سنگ به جان‌شان افتادم تا خوب صيقل بخورند. اين درهاي كهنه قديمي را وقتي صيقل خورده و تميز شدند، تكه‌تكه كرديم تا با قد و قواره كابينت‌هاي آشپزخانه جور دربيايند.»

 بطري‌هاي قديمي شير از آن چيزهاي خاطره‌انگيز است؛ از آن چيزهايي كه نه‌تنها ما ايراني‌‌ها بلكه اهالي آن‌ور آب هم ازش خاطره دارند. مارتين هم لابد براي تكرار همين حس خوب نوستالژي، شيشه‌هاي شير قديمي را كنار وان حمام آويزان كرده و روي گردن‌شان چيزي نوشته تا شامپو، نرم‌كننده و صابون از هم تفكيك شوند.




 تمام سيستم الكتريكي، وسايل گرمايشي و لوله‌كشي خانه به كل تعويض شدند كه هم مقرون به صرفه‌تر بود و هم ايمني بيشتري داشت؛ البته در همين مورد هم، خانم خوش‌ذوق ابتكاراتش را دريغ نكرد؛ مثل اين عكس كه نشان مي‌دهد، او براي خلق يك دكوراسيون تازه و براي نورپردازي مدرن حتي از خير سطل‌هاي قديمي فلزي هم نگذشته است.




 پايه ميز كنار آشپزخانه يك دستگاه قديمي لباسشويي دستي است. دسته پاييني ميز را كه الان از كار افتاده، مي‌چرخاندند تا لباس‌ها شسته شود. بعضي‌ها هم البته با كمك آن پارچه صاف مي‌كردند. اين دستگاه كهنه هم به لطف انباري شلوغ دوست مارتين پيدا شد. صندلي‌هاي كنار ميز هم با گوني غلات پوشانده‌ شده‌اند.




  مبل راحتي خانه از آن مبل‌هاي قديمي است كه يك زماني- لابد هزار سال پيش-   براي نشستن بچه‌ها كاربرد داشته است. اين قلم جنس هم از يك آشغال‌داني پيدا شد و سر و سامان گرفت. ميز كنارش هم يك سه‌پايه كهنه بوده كه حالا رنگ و جلا خورده و كاربردي غير از نشستن دارد. روي سه‌پايه يك ظرف شيرداني؛ از همان‌هايي كه سگ‌هاي خانگي داخلش غذا مي‌خوردند، به عنوان دكور نشسته است.






شاعر زباله ها

چه كسي اينجا زندگي مي‌كند؟ موس مارتين؛ هنرمندی سراميك‌كار همراه دو سگ خانگي‌اش

اينجا كجاست: روستاي كوچك «ساوت سرني» در انگلستان

ابعاد خانه چقدر است؟ حدود 30 مترمربع با يك اتاق خواب و يك سرويس بهداشتي

همين اول كار اين نكته را يادتان باشد كه هرچيزي در اين خانه كلبه‌اي مي‌بينيد، قبل از ورودش به اينجا زباله بوده است. خود صاحبخانه در اين‌باره مي‌گويد: «از همان وسايل بازيافتي چوبي يا فلزي كه ديگران دور ريخته‌اند، استفاده شده تا اينجا را بسازيم. راستش را بخواهيد، من چيزي را پيدا نكرده‌ام بلكه اين چيزها بودند كه دنبالم مي‌آمدند.»

موس مارتين، ادامه می‌دهد: «براي سر و سامان دادن به وضعيت كلبه‌ام از هرچيزي كه به درد مي‌خورد، استفاده كردم. سبك هنري خاصي مد نظرم نبود. همين كه وسایل خوشگل باشند و به درد بخور، كافي بود. از به كار بردن وسایل قديمي لذت مي‌برم. تا به حال هم چنين كاري را نكرده‌ بودم.»




فيلتر موس مارتين

او البته هر آشغالي را هم دور خودش جمع نمي‌كند. اشياي اينجا قبل از هرچيزي بايد از فيلتر موس مارتين بگذرند. خودش در اين‌باره مي‌گويد: «نصف دنياي امروز پر از پلاستيك شده است اما در اينجا شما هيچ وسیله پلاستيكي را نمي‌بينيد.»

كلبه- انباري 300 ساله

اينجا از آن خانه‌هاي قديمي است. درست‌ترش را بخواهيد، يك انبار سيب قديمي است كه بعدتر گاراژ شده و از حدود سال‌هاي 1750 ميلادي يا 1129 خورشيدي اينجا سر پا بوده است. خيلي از چيزهايي كه اين اطراف بوده‌ است؛ مثل يك كارخانه در همين حوالي، ديگر نيستند اما كلبه- انباري قديمي همچنان پابرجاست.




خوشم آمد، خريدم

همين يك سال پيش بود؛ دقيق‌ترش را بخواهيد در ماه ژوئن 2014 (خردادماه 1393) بود كه مارتين اينجا را خريد. خودش این‌طور مي‌گويد: «روستاي كوچك و زيبايي كه كلبه داخلش هست را هميشه دوست داشته‌ام. براي همين به محض اينكه فهميدم آلونكي را براي فروش گذاشته‌اند، معطل نكردم. تمام مراحل خريد كلبه، انباري، گاراژ يا هرچيز ديگري كه اسمش را مي‌گذاريد، فقط دو ساعت طول كشيد. دو ساعت بعد از پيدا كردن كلبه در اينترنت، اينجا مال من بود.»

قبلا چه بود؟

اول كه مارتين خانه را تحويل گرفت، اينجا يك خرابه بود؛ يك فضاي كوچك و تنگ قديمي كه طراحان قبلي از فضاي داخلي‌اش كمترين استفاده را كرده بودند. خودش در اين‌باره مي‌گويد: «تا فضا را ديدم، شستم خبردار شد كه كار، كار خودم است. بايد همه‌چيز را از نو شروع كنم. همه‌چيز را به هم ريختم. كمي كه گذشت، چهار ديوار مانده بود و يك سقف با من كه مي‌خواستم طرحي نو دراندازم.»
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: