فضاهای سبز عمومی نمونهای از فضای مطلوب شهری هستند. گذران وقت در یک پارک یا حتی عبور از آن در طول روز، شادابکننده و آرامشبخش است. دید و نور مناسب پنجره محل سکونت یا کار هم تأثیر خوبی بر روان انسان دارد. ساختمان و شهر هر دو اگر بر مبنای آسایش انسان طراحی شوند، سلامت روانی بیشتری را برای شهروندان تأمین خواهند کرد. در کنار طراحی مناسب، ایجاد حس مالکیت و هویت مکانی برای شهروندان در هر محله به کمشدن جرم و خشونت در آن محله کمک میکند. درگیرکردن شهروندان و ساکنان هر محله در اموری مانند اداره یک پارک، تمیز نگهداشتن یک خیابان، احساس و نظرشان درباره ساخت یا تخریب یک ساختمان در آن محله، ایجاد فضاهای تجمع مشترک و نگهداری از آن، حس مالکیت، مهم بودن و به دنبال آن حس امنیت را در آنها تقویت میکند. معماران، طراحان شهری و ادارهکنندگان شهرها باید بدانند ارزش هر فضا، بنا یا شهر وابسته به احساس و تجربه استفادهکنندگان آن فضاست.
یک شهر را خاطرات خوب آن ارزشمند و ماندگار میکند، چون حس و تجربهای که از هر محیط پیدا میکنیم با ما خواهد ماند. شهروندان باید شهر را متعلق به خود و دلپذیر بدانند. اگر در طراحی بکوشیم به نظر، سلیقه، فرهنگ و شرایط روانی استفادهکنندگان هر بنا و هر محله -قبل و بعد از طراحی- توجه کنیم، هم کیفیت طراحی را بالا بردهایم و هم حس مالکیت و تعلق به مکان و فضا را از ساکنان نگرفتهایم. شهروندی که به محیط اطرافش دلبسته و علاقهمند شود برای بهبود شرایطش میکوشد، آن را تمیز و امن نگه میدارد و از هیچ تلاشی برای آسایش خود و همسایگانش دریغ نمیکند. بهاینترتیب محلهها آرامتر و امنتر خواهند شد.
شرق