حالا دیگر به مدد شبکههای اجتماعی آنقدر عکس ها و فیلم های مدارس کپری در مناطق محروم و حاشیه نشین کشور در شبکه های مجازی دست به دست به دست شده که اكثر مردم میدانند که کودکان در روستاهای زیادی از مناطق دورافتاده ایران با چه رنجی درس می خوانند، چون مدرسه ندارند اما این به گوش مسئولان انگار نمیرسد یا اگر هم می رسد، عزمی برای ساماندهی آنها وجود ندارد.
شفا آنلاین>اجتماعی>حالا دیگر به مدد شبکههای اجتماعی آنقدر عکس ها و فیلم های مدارس کپری در مناطق محروم و حاشیه نشین کشور در شبکه های مجازی <social networks>دست به دست به دست شده که اكثر مردم میدانند که کودکان در روستاهای زیادی از مناطق دورافتاده ایران با چه رنجی درس می خوانند، چون مدرسه ندارند اما این به گوش مسئولان انگار نمیرسد یا اگر هم می رسد، عزمی برای ساماندهی آنها وجود ندارد.
به گزارش شفا آنلاین:چون سالهاست بخش های زیادی از روستاهای سیستان و بلوچستان، کرمان، خراسان و... نه مدرسه دارند، نه راه و نه پولی برای درسخواندن. تنها اتفاقی که می افتد این است که در دولت های مختلف عکس هایی از آنها منتشر می شود و مسئولان خبر از گرفتن بودجههای کلان برای ساخت مدرسه و راه می دهند و در نهایت همان فقر است كه می ماند و دیگر هیچ. آنها مستضعفانی هستند که همیشه نیازمند مانده اند. بسیاری از آنها ساکن شهرهای جنوبی ایران هستند که معدن نفت ایران است.
مستضعفان کرمان در کنار معدن مس هستند اما سال هاست که عادت کردهایم گزارشی از فقر و بیخانمانیشان را در رسانه ها ببینیم و بخوانیم بی آنکه هیچ تغییری در وضعیت زندگی شان ایجاد شود اما آنها بارها در تمام این سال ها شاهد حضور مسئولانی در روستاهای خود بوده اند که ظاهرا با آنها همدردی کرده اند، سرشان را به نشانه تاسف تکان داده اند و در فیلم های تلویزیونی از آنها به نفع خود برای برد در عرصه های سیاسی و جناحی استفاده کرده اند اما همچنان در فقر و بیماری و بی آبی و خشکسالی ماندند و روز به روز وضعیتشان بدتر شد. وضعیت کودکان در این آشفته بازار از بقیه خرابتر است. طبق بند ماده 32 پیمان نامه جهانی حقوق کودک که ایران نیز از امضا کنندگان آن است، باید حقوق کودک را برای برخورداری از حمایت در برابر بهرهکشی اقتصادی و انجام هرگونه کاری که ممکن است زیان بار باشد، خللی در تحصیلش وارد آورد و به سلامتی یا رشد جسمانی، ذهنی و اخلاقی او آسیب برساند، به رسمت شناخت. حال دیروز مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه از شناسایی بخش دیگری از کودکان بازمانده از تحصیل از ارزیابی مراکز درمان ترک اعتیاد و تدوین آیین نامه حمایت از معتادان بیبضاعت به عنوان برنامههای امسال معاونت رفاه نام برد. احمد پرنده اعلام کرده كه کار شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل از سال 94 و 95 آغاز شده است. در آن زمان فهرستی از دانش آموزان مقطع ابتدایی از آموزش و پرورش و فهرست واجدان شرایط برای رفتن به مدرسه از سازمان ثبت احوال را دریافت کردند و پس از پیگیریهای متعدد توانستند ۱۳۴ هزار کودک بازمانده از تحصیل را شناسایی و بر حسب علل بازماندگی از یکدیگر تفکیک کنند».
اعلام این آمار در حالی است که هیچ سازمان دولتی ای در مناطق حاشیه نشین و دورافتاده برای خدمات دهی به این کودکان وجود ندارد و سنگینی این بار به تنهایی بر عهده سازمان های مردم نهاد است. مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه در ادامه صحبت هایش گفته بود:« یک بحث وجود دارد که آیا خدماتی که سالها ارائه میشده از اثربخشی لازم برخوردار بوده است یا خیر ؟ میزان هزینه کرد در این حوزه چقدر است و چه راهکارهای نوینی باید در این حوزه اتخاذ شود؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات، طرح ارزیابی مراکز ترک اعتیاد درسال جاری از برنامه های حوزه معاونت رفاه اجتماعی و دفترآسیبهای اجتماعی است». این روزها در خیابان های شهر تعداد کودکان زباله گرد بیشتر شده اند؛ کودکانی که ایرانی هستند و هیچ کدام از آنهامدرسه نرفتهاند و قرار نیست به مدرسه بروند.
این بچه ها با پدر و مادرهایشان از مناطق مختلف ایران به تهران مهاجرت کردهاند تا شاید کاری برای سیر کردن شکمشان پیدا کنند. در ایران بخش زیادی از کودکانی که ترک تحصیل میکنند، دختران تشکیل می دهند. معاون آموزش دوره متوسطه دوم وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با ایلنا از ترک تحصیل ۱۵۱ هزار و ۴۶ دختر در سال جاری خبر داده و گفته تعداد جمعیت دانش آموزان دختر که گروه سنی ۱۵ و ۱۶ ساله هستند، در سال جاری یک میلیون و هفت هزار و دو نفر است، از این تعداد دانش آموز، ۸۱۷ هزار و ۹۵۹ نفر الان مشغول به تحصیل هستند. در کنار این آمار ما یک جمعیت ۱۵ و ۱۶ ساله هم داریم که در دورههای دیگر درس میخوانند؛ یعنی بنا به دلایلی هنوز در دورههای متوسطه اول درس میخوانند، اما سنشان به دوره دوم متوسطه میخورد و تعداد اینها هم حدود ۳۷هزار و ۹۹۹ نفر است.وی ادامه داد: اگر ما جمعیت بازمانده از تحصیل را بخواهیم محاسبه کنیم، در سال جاری یعنی سال ۹7-۹6 تعداد دانش آموزان دختری که در هیچ پایگاهی ثبت نام نکردند و هیچ جا مشخصاتشان ثبت نشده و اصلا دانش آموز محسوب نمیشوند، ۱۵۱هزار و ۴۶ نفر هستند. او در خصوص آمار دقیق ترک تحصیل دانشآموزان دختر گفت: اگر بخواهیم این رقم را طی یکی، دو سال آینده مقایسه کنیم، باید بگویم که در سال ۹5 - ۹4، حدود ۴.۲۹ درصد از دانش آموزان دختر ترک تحصیل کردند. در سال بعد یعنی ۹6-۹5، این عدد به ۴.۱۷ رسید؛ یعنی ما ۰.۱۲ جذب دانشآموزان کل کشور افزایش دادهایم. آمار امسال هم در واقع افتی نداشته است و توانستیم در این زمینه عملکرد خوبی داشته باشیم و دانش آموزان جذب شده را افزایش دهیم. اودر ادامه با بیان اینکه در کل ترکتحصیل دختران به مراتب بیشتر از پسران است، گفت:«ترک تحصیل ۴.۲۳در سال تحصیلی 96-۹5 بوده است و اگر دختران را بخواهیم حساب کنیم، ۴.۱۷ بوده است».
دلایل مختلفی برای ترک تحصیل دختران وجود دارد که بخشی از آن مربوط به نبود امکانات و نادیده گرفتن حقوق آنها از سوی دولت است و از سویی به عرف آن منطقه بستگی دارد. سلطانیان میگوید:«پراکندگی روستاها در کشور اثری که بر دانش آموزان دختر میگذارد، بیشتر از دانش آموزان پسر است، زیرا دانشآموزان پسر به لحاظ فیزیکی این قدرت را دارد که بتواند برای تحصیل از یک روستا به روستای دیگر برود، اما دانش آموزان دختر بنا به دلایلی این امکان را ندارند و ما باید برایشان شرایط مناسب را فراهم کنیم».
در بسیاری از مناطق دختران به مدرسه نمیروند چون در روستایشان مدرسه نیست و از طرفی برای دختران هیچ سرویسی نیست تا آنها را به مدارسی در روستاهای دیگر برساند. تعداد زیادی از دختران در جاده های خاکی و در وانت هايی که به عنوان سرویس ازآن استفاده می شود، تصادف میکنند و کشته می شوند. از سوی دیگر دختران زیادی را در سن پایین مثلا 6 یا 10 سال مجبور به ازدواج میکنند تا هیچ وقت رویایی برای آینده شان نداشته باشند. سلطانیان درباره این دختران که مجبور به ازدواج ميشوند و از تحصیل بازمی مانند، میگوید:«ازدواج زودهنگام دختران در ادامه عدم اجازه همسرشان برای ادامه تحصیل نیز از دلایل ترک تحصیل دختران است. گاهي ما در بعضی از مناطق کشور به ندرت مشکل کمبود معلم زن داریم. در این میان با تایید حراست و تایید صلاحیت میتوانیم از معلمان مرد که شرایط خوب و سن بالایی هم دارند در مدارس دخترانه استفاده کنیم. همین مساله در برخی از خانوادهها مانع از حضور دخترشان در مدرسه میشود. منعطف نبودن شیوههای آموزشی یا حتی ساعت درسی با توجه به ویژگیهایی که در مناطق مختلف کشور هست و... همه اینها میتواند عواملی باشد که ترک تحصیل دختران ما با این عدد رو به رو شود».قانون