شفا آنلاین>اجتماعی>آیا مردم به همین زودی وعده های محقق نشده، فساد اطرافیان، تورم افسارگسیخته و روابط تیره با جهان در دوره احمدی نژاد را فراموش کرده اند؟
به گزارش
شفا آنلاین،آیا مردم به همین زودی وعده های
محقق نشده، فساد اطرافیان، تورم افسارگسیخته و روابط تیره با جهان در دوره
احمدی نژاد را فراموش کرده اند؟
هنوز هم مردم دور ماشینش جمع می
شوند. آنها هنوز هم به او نامه می دهند. در بعضی روستاها که می روی هنوز می
گویند او تنها رییس جمهوری بود که ما از نزدیک توانستیم ببینیمش. هنوز هم
عده ای هستند که می گویند باز او یک یارانه ای به ما داد، این روحانی که
فقط می گوید از یارانه انصراف بدهید! هر چند آنها هنوز هم یارانه می گیرند.
آنها هنوز هم با رانت نهادهای موازی دولت در فلان دانشگاه استاد می شوند،
در فلان اداره رییس می شوند و در فلان شرکت مشغول به کار. آنها هنوز هم از
بانک های حکومتی به راحتی وام می گیرند. آنها هنوز هم با وجود به زندان
رفتن معاونانش و ماجرای اختلاس ها معتقدند او رییس پاک دست ترین دولت تاریخ
جمهوری اسلامی است. آنها هنوز هم احمدی نژادی هستند.
تقریبا
اکثر اصولگرایان با تجربه تلخی که در انتخابات 92 داشته اند به این نتیجه
رسیده اند که بدون معرفی یک کاندیدای واحد حداکثری نمی توانند به پیروزی
برسند. آنها با نامزدهای رنگارنگ شان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته شکست
سنگینی از تنها نماینده جریان اصلاح طلب و اعتدالگرا متحمل شدند.
اما
سوال اینجاست که در شرایط کنونی و درگیری هایی که گوشه کوچکی از آن را در
مناظره های انتخاباتی دیدیم، جریان اصولگرا توانایی انتخاب یک کاندیدای
واحد را دارد؟ و اساسا اگر به این اجماع برسند آیا شخصیتی وجود دارد که
بدنه اصولگرایی، او را به عنوان رییس جمهور بپذیرد و همزمان رأی مردمی هم
در سبدش داشته باشد؟
این سوالات و ده ها سوال دیگر را کنار هم که
بگذاریم، تنها به یک نام می رسیم؛ آن هم محمود احمدی نژاد است. او تنها
اصولگرایی است که می شود ادعا کرد هنوز در میان مردمی که جناحی رأی نمی
دهند، دارای سبد رأی است. احمدی نژاد تنها کسی است که می تواند رقیب جدی
حسن روحانی باشد و او را به یک رییس جمهور تک دوره ای تبدیل کند ولی احمدی
نژاد دارای چه خصوصیاتی است که توانسته او را به یک مهره محبوب برای عده
قابل توجهی از مردم تبدیل کند.
آقای حرف!سال
84 وقتی محمود احمدی نژاد سوگند ریاست جمهوری را ادا کرد به او متذکر شدند
که باید زیر آن را امضا کند و احمدی نژاد در جواب گفت: «امضایش سخت است!»
همین یکی از نشانه های این است که اصلی ترین نقطه قوت احمدی نژاد همان جایی
است که به نوعی نقطه ضعف او هم محسوب می شود. از همان اولین روزهای 84 که
پدیده احمدی نژاد برای ایران رونمایی شد، کلام او مورد توجه قرار گرفت و
همه فهمیدند که با فردی سخنور طرف هستند.
سبک صحبت کردن احمدی نژاد
مورد اقبال بخش قابل توجهی از طبقه فرودست جامعه قرار می گیرد اما از
آنجایی که او نمی تواند کوتاه، مختصر و بدون حاشیه صحبت کند، همیشه این
سخنرانی ها حواشی منفی هم به همراه دارد. البته احمدی نژاد استاد راست و
ریس کردن حواشی منفی است و برای این کار واژه ای مناسب تر از «ماستمالی
کردن» پیدا نمی شود. خیلی راحت با استفادهاز دو حربه سکوت و تکذیب، حرف ها و
قول و قرارهای گذشته اش را انکار می کند.
برای به یاد آوردن این
داستان ها فقط شما را یاد کلیدواژه های هاله نور، پول نفت سر سفره، مشکل
جوانان ما و چند تار مو می اندازم. او اکثر مواقعی که پشت تریبون می رود به
عواقب حرف هایش فکر نمی کند و گاهی حرف هایی می زند، تیکه هایی می اندازد و
از کلماتی استفاده می کند که مورد استقبال برخی از عوام قرار می گیرد.
قیصر 96زمانی
در این مملکت دو فیلم گل کرد. یکی فیلم گاو مهرجویی بود که روشنفکران
ایران، آن را در تاریخ بی نظیر می دانند و دیگری فیلم قیصر کیمیایی بود که
عامه مردم با آن ارتباط برقرار کردند و تبدیل شد به سینمای گیشه آن زمان.
آن روزها مردم دو دسته بودند. یا گاو را دوست داشتند، یا قیصر را. محمود
احمدی نژاد را می توان یک قیصری دانست. همین قیصری بودن او دلیل دیگری بر
محبوبیتش است. جایی که می گوید کابینه من خط قرمز من است و تا آخر پای آدم
هایش می ایستد.
اگر یک نفر که باب میلش نیست در جایگاهی قرار بگیرد
که او دوست ندارد حتی حاضر است به خاطرش 11 روز قهر کند و سر کار نرود. او
هوای همه افرادی را که از استانداری اردبیل تا شهرداری تهران همراهش بودند
داشت و در دولتش از آنها استفاده کرد. او برای رفقایش، رفاقت را تمام می
کرد و مردم چنین فردی را دوست خواهند داشت.
تعریف از خود نباشه...محمود
احمدی نژاد همیشه سعی می کند به صورت صفر و صدی حرف بزند. اگر بخواهد از
مسئله ای دفاع کند جوری این کار را انجام می دهد که گویی هیچ راهی غیر از
راه حل او پیش روی کشور نیست و اگر بخواهد چیزی را نفی کند جوری این کار را
انجام می دهد که انگار رفتن به آن سمت جز تباهی چیزی عایدمان نمی کند.
کسی
که از موضوع اصلی حرف های او بی خبر باشد با شنیدن صحبت های احمدی نژاد حق
را به او می دهد. احمدی نژاد در رابطه با خودش و اطرافیانش هم همینطور
است. بارها پیش آمده که از خودش تعریف کرده است و دیگران را تحقیر.
بزغاله خطاب کردن مخالفان یکی از این موارد است. برای یادآوری نمونه هایی از خودشیفتگی او را در زیر می خوانید:
«مگر احمدی نژاد هم مریض می شود؟»
«بالاخره
اگر ما بگیم نخبگان، احمدی نژاد هم یکی از نخبگان به حساب می یاد. من
دانشگاهی هستم دیگه. ریاضیات هم خوندم. بالاخره مهندسی خوندم. می فهمیدم چی
کار می کنم...»
مردم آخرش میگن همه سر و ته یه کرباسن؟حامیان
او در شبکه های مجازی خبر از آمدنش می دهند و اطرافیانش هم نه تایید می
کنند و نه تکذیب. به سراغ یکی از فعالان مجازی حامی احمدی نژاد رفتم. فردی
که در گروه های زیادی به تبلیغ تفکر احمدی نژاد می پردازد و گروهی هم برای
خودش و عقایدش راه اندازی کرده است. سید رضا مروج که در گروه های اصلاح طلب
هم به سود جریان مورد علاقه خودش تبلیغ و بحث می کند، در رابطه با جنس
حامیان احمدی نژاد می گوید: «حامیان او دو دسته اند، یک دسته طرفدار
روحانیت سنتی که انتخاب پایانی آنان برای مقابله با دولت فعلی است؛ اما
دسته دوم حامیان احمدی نژاد، به نظر من حامیان عقیدتی سیاسی سید محمد خاتمی
هستند که اگر مناقشات 88 و مشکلات با هاشمی نبود، او را به حامیان سنتی
مثلا علامه مصباح ترجیح می دادند یعنی افکار آنها بسیار به هم نزدیک است.
حامیان
مصباح طرفدار احمدی نزاد شدند چون مصباحیون برای مقابله با ولنگاری های
فرهنگی دولت اصلاحات به حزب اللهی بودن احمدی نزاد امیدوار بودند. به نظر
من طرفداران او اصلا رابطه خوبی با مفهوم دین مورد اعتقاد مصباحیون
ندارند.»
او در رابطه با اینکه با وجود پرونده های مالی و اختلاس ها
چگونه مردم باز هم به سمت احمدی نژاد می روند، می گوید: «همانطور که فضای
بسته دولت سازندگی منتج به دوم خرداد شد، فضای فرهنگی مورد انتقاد شدید
دوره اصلاحات هم منتج به ظهور پدیده ای به نام احمدی نژاد شد. یعنی محبوبیت
های ابتدایی اشخاص در ایران بیشتر به دلیل تنفر از دیگران است تا دوست
داشتن خودشان. ادامه محبوبیت احمدی نژاد هم بیشتر به دلیل عدم موفقیت دولت
روحانی در اجرای تعهدات خود است. در مورد اختلاس ها هم مردم نهایتا می
گویند همه سروته یک کرباسند (به خصوص پس از ماجراهای فیش های حقوقی).
بنابراین زیاد تاثیر جدی نمی گذارد.»
اما اگر احمدی نزاد برگردد چه
تغییری ایجاد می شود که به قول او خوشایند حزب اللهی ها خواهد بود؟ سید رضا
در این باره می گوید: «اگر احمدی نژاد الان بود شاید بچه حزب اللهی ها دق
مرگ می شدند! و قطعا برجام این گونه رقم نمی خورد. احمدی نژاد به دلیل باز
بودن دستش – به فرض مجوز گرفتن برای مذاکره در مورد هسته ای – قطعا حواشی
بیشتری – چه مثبت، چه منفی – در مورد برجام احتمالی شکل می گرفت و اگر
بیاید برگ برنده اش مناظره است.
مردم عاشق یکی به دو کردن مسئولان
نظام هستند و احمدی نژاد استاد بی چون و چرای این کار است. هر چند روحانی
به مراتب پخته تر از میرحسین است اما حریف احمدی نژاد نمی شود. احمدی نژاد
می تواند روحانی را شکست دهد یعنی مولفه های پیروزی – هر چند خفیف – را
دارد.»
هفته
نامه تماشاگران امروز