اما از آنجایی که همیشه موارد نقض در هر گروه و جامعهای وجود دارد،
میتوان گفت که مبتلایان به فقر حتی اگر گرفتار آسیبهای آن نباشند، متهم
به آن هستند و این همان آسیب اصلی است که باید در نگاهها اصلاح شود. در
جامعه ما بخش زیادی از افراد محروم و دچار فقر، تحت پوشش ارگانهای حمایتی
هستند و گاهی همین تحتپوششبودنها خودش ملاکی برای انگهای اجتماعی
میشود و بسیاری از خانوادهها همواره از این حمایتها یا فرار کردهاند
یا آن را پنهان میکنند. زن مطلقهای که با فشارهای عرفی و اجتماعی مواجه
است و باید فشارهای اجتماعی و تحریک بسیاری از آسیبها و پیشنهادها را تحمل
کند، ترجیح میدهد تحت پوشش مجموعهای باشد تا برای کار و پیگیریهای
حقوقی و اجتماعی و سلامت خود سایهای از حمایت را حس کند. اما مسئله
اینجاست که نگاه اجتماعی در جامعه ما هنوز هم یک زن تنها را در معرض انواع
نسبتها قرار میدهد و حالا اگر این زن دچار فقر هم باشد درگیری نورعلینور
خواهد بود.
یک خانواده یا یک زن تنها یا با فرزند که از لحاظ مسائل مالی ضعیف است،
امکان ابتلا به هرگونه خطایی را دارد. واقعیت این است که نسبت ابتلای افراد
در معرض آسیب در جامعه ما به انواع آسیبها ربطی به تحت حمایت ارگانی بودن
یا نبودن ندارد. فردی که به واسطه فقر، اعتیاد یا هر فشار و آسیب دیگری
مرتکب خطایی میشود، پایش را از مرزی پیش گذاشته و تصمیم به کاری گرفته که
دیگر برایش فرقی ندارد دیگران درباره او چه میگویند یا چه رفتاری با او
خواهند داشت.
بیگناهان متهمشده
در بیشتر موارد فقر و آسیبهای مبتلابه آن سرنوشت و اتفاقاتی را برای
خانوادهها و افراد درگیر آن رقم میزند که گریزی از آنها نیست. دختری که
در خانوادهای با سابقه اعتیاد به دنیا میآید يا دختری که با اجبار یا حتی
اشتباه با فردی معتاد ازدواج میکند، در آستانه آسیب بعدی یعنی طلاق قرار
دارد. این در کل جامعه محروم و فقیر ما ممکن است اتفاق بیفتد و گروههای
تحت پوشش ارگانهای حمایتی هم جزئی از همین اقشار هستند. بررسیهای کمیته
امداد به عنوان یکی از دو ارگان بزرگ دولتی حمایتی نشان میدهد که علت طلاق
٥٠ درصد از زنان تحت پوشش کمیته امداد «اعتیاد همسر» بوده است.
ما در جامعه خود با زنانی مواجه هستیم که ناخواسته در معرض آسیبها و
فشارها و در ادامه اتهاماتی درست و نادرست قرار دارند و با همین اتهامات هم
قضاوت میشوند. آسیبها به صورت زنجیرهای در یک فرد و خانواده ایجاد
میشوند، ترک تحصیل اجباری یا اشتباهی، دنبال کار رفتن و واردشدن نابلدانه
و زودهنگام به بازاری که به قول معروف پر از گرگ است، آشناییهای اشتباه،
ارتباطهای نادرست و حتی ازدواجهای اشتباه و منتهی به طلاق... همه اینها
برای همه ما وجود دارد اما آنهایی که با فقر عجین هستند، بیشتر خود را در
لبه این آسیبها میبینند و حس میکنند. باید قبول کرد که زنجیره آسیبها
در کشور ما به شکلی نگرانکننده به هم پیوسته است و با اولین اشتباه ممکن
است تا آخرین اشتباه که نمیدانید چیست، پیش بروید و حتی خودتان هم متوجه
نشوید.
آنها هم مبتلایان به فقر هستند
پیشتر علیمحمد ذوالفقاری، معاون سابق حمایت و سلامت خانواده کمیته امداد
امامخمینی در این مورد گفته بود که امداد در تولید فقر نقشی
ندارد و همه مسئولیتش در جلوگیری از گسترش و افزایش فقر است و به دلیل
ارتباط مستقیم با فقر و فقرا، نباید سرزنش شود. او به عنوان یکی از مدیران
با ٣٠ سال سابقه کار در امداد معتقد بود که اگر طلاق و اعتیاد زیاد است و
انواع آسیبها را به وجود میآورد، امداد و مددجویانش نباید مؤاخذه شوند.
درحالحاضر بیش از ٤٠ درصد خانوادههای زنسرپرست در کل کشور تحت پوشش
کمیته امداد هستند و ٥٨ درصد خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد را
خانوادههای دارای سرپرست زن تشکیل میدهند. این آمار یعنی کمیته امداد بیش
از هر ارگان دیگری باید حواسش به اصلیترین گروههای تحتحمایتش باشد.
در معرض آسیب بودن ربطی به مددجوی امداد بودن ندارد
پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد در مدت کوتاهی که مسئولیت این مجموعه را بر
عهده گرفته، در چندین برنامه و نشست خبری درباره این موضوعات و آسیبهای
اجتماعی و اخلاقی مبتلابه مددجویان بارها از او پرسیدهاند. او در پاسخ میگوید: متأسفانه در جامعه ما با بیانصافی زیادی درباره مددجوها و
ارتباط آنها با آسیبها، زنان سرپرست خانوار، زنان مطلقه کمسن، دختران
ازدواجنکرده و... صحبت میشود و یکی از مهمترین تلاشهای ما حمایت از
همین گروههای در معرض آسیب بیشتر است. او با بیان اینکه افراد زیر پوشش ما
اعم از زنان و مردان با هر شرایطی که هستند، در همین اجتماع زندگی میکنند
و نمونه مشابه زیادی در جامعه خودشان دارند، میگوید: فارغ از اینکه این
افراد مددجو هستند یا نه، واقعیت این است که چنین آسیبهایی در سطح جامعه
وجود دارد و ارتباط و درگیرشدن با آنها با فقر ارتباط دارد؛ اما ربطی به
مددجوبودن در کمیته امداد ندارد. میزان آسیبهایی که در افراد زیر پوشش ما
وجود دارد به نسبت آسیبهای موجود در اجتماع کمتر است، برای نمونه طلاق در
اجتماع هر نسبتی که داشته باشد، در جامعه مددجوبان ما خیلی کمتر است.
فتاح معتقد است اتفاقا نسبت معکوسی بین فقر و آسیبهای اجتماعی وجود دارد و
در توضیح این موضوع میگوید: این افراد و خانوادهها معمولا افرادی متدین و
خویشتندار هستند و با تطبیقدادن خود در شرایط، رضایتمندی بیشتری برای
خود و خانواده ایجاد میکنند و از خطرها دور میمانند. من بهشدت این منطق
را که آسیب بین خانوادههای امداد بیشتر است، قبول ندارم. رئیس کمیته امداد
امام خمینی میگوید برای جلوگیری از آنچه آسیبهای اجتماعی و اخلاقی گفته
میشود، راهکارهای زیادی ارائهشده و پیگیریهای زیادی صورت گرفته و
آسیبشناسی از درون را شروع کردهایم برای نمونه درحالحاضر برای همه
مددجویان زن، مددکار زن معرفی میشود. علاوه بر اینها تلاش زیادی برای
اشتغال، تحصیل و ازدواج زنان سرپرست خانوار در همه گروههای سنی و بهویژه
زنان جوان را داریم و تاکنون هم موفق بودهایم. البته مراقبت و مشاورهها
به شکلی جدی و مستمر همراه با آموزشهای مختلف ادامه دارد. فتاح از مجموع
رسیدگیهای امداد برای جلوگیری از آسیبها راضی نیست؛ اما میگوید مؤثر
بوده است، چراکه کار امداد نوعی پیشگیری است تا آسیب کمتر شود. براساس این
گزارش، در یکی از آخرین گزارشهای رسمی که کمیته امداد در پایان سال ٩٤
ارائه کرده است، طلاق، اعتیاد، بیکاری، دختران بازمانده از ازدواج و
مهاجرت به ترتیب جزء پنج مشکل مهم و اولویتدار مددجویان تحت حمایت کمیته
امداد شناسایی شدهاند. همچنین حاشیهنشینی، فقر فرهنگی، فقر اقتصادی،
بدسرپرستی و سرپرست زندانی، مشکلات سالمندان، خرید و فروش مواد مخدر و
مشروبات الکلی، سرقت، خشکسالی و ترک تحصیل از دیگر مشکلات و آسیبهای
اجتماعی مددجویان تحت حمایت سراسر کشور اعلام شده است که قاعدتا متناسب با
منطقه جغرافیایی و شرایط زندگی میتواند چندین مورد از این آسیبها با هم
وجود داشته باشد. درعینحال بسیاری از آسیبهای نوپدید مانند دسترسی آسان
به مواد مخدر برای گروههای کمسنوسال، دوستیهای ناسالم، تأثیرات مخرب
ماهواره، نداشتن مهارت و دانش کافی در روابط اجتماعی، قاچاق کالا و... در
میان مددجویان تحت حمایت کمیته امداد در حال بررسی است.
کمیته امداد هم برای جبران بسیاری از کموکاستیهای این سالها، روندی ترمیمی در میان مددجوان خود بهویژه زنان مددجو در همه گروهها و ردههای حمایتی دارد؛ حمایتهایی برای اشتغال و خودکفایی، حمایتهای اجتماعی برای تحصیل و احقاق حقوق در دعاوی، کمک برای حضور در اجتماع و فعالیتهای اجتماعی و در نهایت کمک برای ازدواج، در این سالها در مورد این اقشار بهخوبی جواب داده است و باید امیدوار بود این روند ادامه یابد. بسیاری از مددجویان امداد، با ٥٠واندی هزار تومانی که ماهانه دریافت میکنند، بار زندگیشان سبک نمیشود و شاید این مبلغ پول نان خانوار هم نباشد، اما دست حمایت، همان چیزی است که خیال راحت میدهد. بسیاری از مددجویان میدانند یک جایی هست که حواسشان به آنهاست، برای یک زن تنها، برای یک پیرزن یا پیرمرد تنها، برای دختر جوانی که حمایتکنندهای ندارد، همین خیال بودن یک دست حمایتی حتی اندک و محدود هم خیلی ارزش دارد. شاید بهتر باشد کمیته امداد با بررسی و آسیبشناسی زخم زبانها و طعنهها و حرفهای پشت سری که برای این قشر از مددجویان وجود دارد و انکارشدنی هم نیست علاوه بر حمایت مالی و اقتصادی، حمایت معنوی هم داشته باشد و دستی هم بر زخمهای دل این زنان و دختران بگذارد.شرق