شفا آنلاین>اجتماعی>نقش پدر در خانواده مسئله پدری و عهده داری سرپرستی فرزندان ، مسئولیتی خطیر و موفقیت در آن مستلزم آگاهی ، فداکاری و اخلاق و اعتقاد است.
به گزارش شفا آنلاین،
باور رایج در میان مردم این است که در خانواده تقسیم کار وجود دارد و
وظیفه اصلی تامین معاش فرزندان با پدر است و تربیت فرزند از تحمل شب بیداری
تا بازی و آموزش و رسیدگی به کودک بر عهده مادر است، و معمولاً مادر متهم
اصلی در عدم تربیت صحیح فرزندان است. اما حقیقت چیز دیگری است. تربیت فرزند
یک نقش جداگانه بر عهده پدر یا مادر نیست و وظیفه پدر تنها به تامین
نیازهای مادی فرزندان خلاصه نمی شود ، بلکه تکالیف و وظایفی بر عهده پدر
است که نقش موثری در تربیت صحیح و اصولی فرزندان دارد.
تربیت اجتماعی
خانواده
اولین مکانی است که کودک در آن مهارت های اجتماعی را می آموزد، مهارتهایی
مانند ارتباط با دیگران، مسئولیت پذیری، خویشتن داری، همدردی، صبر و تحمل
... در این زمینه پدر به عنوان مدیر خانواده در آموزش این مسئولیتها نقش
ویژه ای را بر عهده دارد. اولین قدم در این راه مشورت با فرزندان و سپردن
مسئولیت های مناسب به آنهاست. مشورت گرفتن از فرزندان باعث شکوفایی شخصیت و
احساس مفید بودن در آنها می شود و اعتماد به نفس آنها را افزایش می دهد.
قدم
دوم نظارت و یاری کردن در انتخاب دوست است. در این برهه وظیفه پدر تحمیل
نظرات خود به فرزند نیست بلکه پدر در فضای عاطفی و معقول شرایط و مصادیق یک
دوست خوب را برای فرزندش بازگو میکند و از دور روند انتخاب فرزندش
را کنترل می نماید، اهمیت این مسئله از آنجا ناشی می شود که فرزندان در
دوران نوجوانی بیشترین تاثیر را از همسالان و دوستان خود می پذیرند. قدم
سوم آموزش معارف دینی است. آموزش معارف صحیح به فرزندان می تواند آنها را
در مقابل بسیاری از انحرافات مصون بدارد و آنها را از گرفتار شدن در افکار
انحرافی و التقاطی نجات دهد.
قدم
سوم که بسیار مهم و حیاتی این است که خود پدر به اموری که آنها را بیان می
کند، پایبند باشد و خود به آنها عمل کند و نقش یک الگوی مناسب را برای
فرزندانش ایفا نماید، علی الخصوص در فرزندان پسر که در سنین مختلف پدر خود
را به عنوان الگو بر می گزینند.
تربیت اقتصادی
مسئله
اقتصاد و تامین معاش از ضروریات زندگی است و یکی از وظایف پدر پایه گذاری
بینش و دید صحیح در این زمینه در فرزندان است. نهادینه شدن به دست آوردن
رزق حلال، انفاق و دستگیری نیازمندان در دوران کودکی است که برای فرزند به
صورت یک ارزش در می آید. وظیفه بعد در این نوع تربیت شناسایی استعدادهای
فرزند و سوق دادن او به سمت شغلی که به آن علاقه مند است و کمک فکری و مادی
به فرزند برای رسیدن به شغل مناسب که هم شان و مناسب اوست.
وظیفه و نقش پدر
پدر
مسئول دادن آگاهی های لازم و پرورش فرهنگی فرزندان است. از نظر کودک اوست
که همه چیز را می داند ، به همه ی سؤالات پاسخ می گوید . از هر واقعه ای ،
در هرجا که اتفاق افتد خبر دارد، آینده و گذشته را اوست که باید خبردهد ، و
بالاخره اوست که دریچه ای از اطلاعات را به روی کودک می گشاید.
شاید
تصور کودک از پدر اغراق آمیز باشد ولی در کل این نکته درست است که افراد
بزرگسال واجد اطلاعات و تجاربی هستند که کودکان فاقد آنند و اگر آنها از
کودک مضایقه نمایند از موقعیت شایسته و مناسبی محروم می گردند. پدر در این
رابطه متعهد انجام نقشی است که دیگران از آن عاجزند.
پدر
از یک دید ، معلم خانواده ، رهبر و قانون دان است . از طریق پدر است که
کودک به گفته خواجه نصیرطوسی از تدبیر و کمالات نفسانی ، چون آداب وفرهنگ ،
هنر وصناعات وعلوم و طریق زندگی که اسباب بقاء و کمال نفس او هستند
برخوردار می شود.
این خطاست که
تصور شود نقش فرهنگی فقط به عهده مدرسه است، زیرا پایه های صحیح علم و
اطلاع را پدر درخانواده می گذارد و اوست که فرزندان را در جهت توسعه و
اطلاعات و رشد مهارت ها و معلومات و پرورش ذوق و سلیقه و جهت دادن آنها
یاری می کند. پدر ممکن است بسیاری از آنچه را که خود می داند به فرزند خویش
منتقل نماید و بسیاری از مسائل مورد نیاز و مشکلات و معماهای او را حل کند
و از این دید وضع راهنمایی را برای کودک ایفا کند و راهی برای زندگی او
عرضه نماید .
اهمیت پدر در جنبه الگویی
کودک
در مسیر رشد از افراد بسیاری اثر می پذیرد و تحت تأثیر دیده ها و شنیده
های بسیاری است. همه ی آنهایی که اطراف او هستند و به نحوی در او اثر دارند
مدل و الگوی کودک اند . اما پدر از همه ی آنها مهمتر و مؤثرتر است و این
اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی همچنان بر جای خویش است .
رفتار
پدر در سنین خردسالی فرزند برای او همه چیز است : درس ، اخلاق ، تربیت ،
سازندگی یا ویرانگری. طفل همه چیز را از او کسب می کند: محبت ، شفقت ،
وفاداری ، خلوص و صفا ، رشادت و شهامت ، ادب و تواضع ، عزت نفس ، سجایای
اخلاقی ، درستکاری ، پشتکار ، سربلندی ، شرافت ، صداقت و...
این
امر آن چنان از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار
فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانسته اند و گفته اند : تو اول کودک
خود را به من بنمای تا بگویم تو که هستی . نحوه استدلال پدر، به کارگیری
وسایل و ابزار، کینه توزی و خود خواهی او و... همه در کودک مؤثر است .
بر
این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسئولند. و با افکار و رفتارشان
کودک را جهت می دهند ، و موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می
آورند.
شرط اثر گذاری پدر
شرایط
اثرگذاری پدر در کودک این است که پدر در خانه باشد و در حضور کودک باشد ،
همدم و همبازی او باشد ، به او محبت کند ، از نظر کودک عادل باشد ، در
برخوردها هیچگونه تبعیضی نداشته باشد تا به نظر کودک کسی آید که به رفع
نیازهای او اقدام می کند و در کل ، او پدر را دوست داشته باشد.
فرزند
در چنین شرایطی است که از پدر الگو می گیرد و می کوشد کردار و رفتارش را
با او موافق سازد . در غیر این صورت ممکن است طفل در اثر خشم و فشار پدر از
او سرمشق بگیرد ولی چنین جنبه الگویی هرگز پایدار نیست . طفل جبراً راه و
روش پدر را تکرار می کند. ولی دردل هرگز عشقی نسبت به او احساس نخواهد کرد و
هرگز نخواهد اندیشید که چون او باشد و حرکات و رفتارش را براساس خواسته او
شکل بدهد. طبیعی است هرگونه تلاش و اقدامی که دراین راه به عمل آید بی ثمر
خواهد بود.
تربیت از راه الگو
پدران
اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شیوه و روشی خاص جهت دهند
باید مدل و الگوی راه و روشی باشند که برای فرزند خویش خواستارند. پدرانی
که بین عمل و گفتارشان ، تفاوت است و پدرانی که فرصتی کافی برای ارتباط با
فرزندان خود ندارند هرگز الگوی خوبی برای فرزندان خود نخواهند بود .
یک روش تربیتی
پدر
در طریق سازندگی کودک ، آشنا کردن او به ضوابط و شرایط محیط و زمانی هم
برای دادن آموزشهای لازم و کافی در یک امر نیاز دارد فرزندان خود را به سفر
ببرد . لذا از شما پدران می خواهیم برنامه سیر و سفر و گشت و گذار خود را
کلاس درس کنید و خود معلم این کلاس باشید . حال که بناست مثلاً پنج روزی
درمسافرت باشید از قبل برای آن برنامه ریزی کنید. ببینید در قطار و در کوپه
خود چه چیزهایی را می توانید بگویید ، چه قصه های قابل ذکری دارید که در
آن نکات آموزنده و سازنده ای باشد و چگونه می توانید بسیاری از اهداف و
مقاصد تربیتی را پیاده کنید .
هرچه
که در مسیر با آن برخورد می کنید به فرزندتان معرفی کنید . از تاریخ آن
بگویید ، در مورد فواید و مضار آن بحث کنید ، از نکاتی که می تواند مایه
عبرت آموزی باشد بحث به میان آورید چون این فرصت ها کمتر پیش می آیند و حتی
گاهی ممکن است فرصت پدید آید ولی دیگر دیر شده باشد. مثل زمانی که فرزندان
شما به سنین نوجوانی ، بلوغ و جوانی رسیده اند.
شما
با گردش دادن فرزند و همراه کردن آنها با خود ، مخصوصاً درهفت سال سوم
زندگی او با نشان دادن مناظر آموزنده و سازنده می خواهید کاری کنید که او
اولاً غم و رنج خود را فراموش کند ، ثانیاً ساخته و پرداخته شود و ثالثاً
رابطه مفید و سازنده ای با شما برقرار کند.
براین
اساس باید مراقب باشید و سعی کنید روابط شما با او سالم و طبیعی و به دور
از آشفتگی ها باشد. در طول همراهی با او ، سعی کنید از او کمتر ایراد
بگیرید، کمتر انتقاد کنید و خاطر او را کمتر مشوش سازید. تذکر اشتباهات او
به صورت غیر مستقیم ، مشفقانه و حتی در خفا باشد.
صبر
و تحمل شما درهمراهی فرزند بسیار کارساز است. خود دار و مسلط باشید.
بکوشید به گونه ای برخورد کنید که دست شما از دست او خارج نشود. مخصوصاً در
هفت سال سوم زندگی فرد ، که در آن صورت ترمیم دل شکسته و تحت کنترل
درآوردن او بسیار مشکل است . در این صورت او حال غزالی را دارد که اگر
بگریزد به زحمت ممکن است با شما مأنوس گردد.
زیان جدایی ها
پدر
باید زمینه ساز انس و الفت از طریق ایجاد رابطه با فرزند باشد. این رابطه
از طرق مختلف در محیط خانه و زندگی فراهم می شود . مثلاً از طریق تشکیل
جلسات مشاوره خانوادگی و شرکت دادن کودک در تصمیم گیری ها . وجود چنین
نزدیکی هایی سبب می شوند که طفل با پدر احساس صمیمت و انس کرده و خود را
نسبت به او نزدیک بیابد.
عدم توجه
وعدم همکاری و هم کلامی نسبت به فرزند سبب می شود که کودکان به تدریج از
پدر بگسلند و به دوستان و معاشران خود توجه کنند ، با آنها راز دل بگویند و
به تدریج دست خود را از دست پدر بیرون بکشند. گاهی چنین کودکانی به سوی
معلمان و یا افرادی که دارای مقامی برترند روی آورده و از پدر می گریزند.
این امر ممکن است از جهاتی و یا در مواردی به نفع کودک باشد ولی از خطرات وعوارض آن نباید غافل شد.
وجود
شکاف بین پدر و کودک ودرعوض انس با دوستان و معاشران و رابطه تنگانگ با
آنان گاهی ممکن است به قیمت رسوایی و آلودگی فرزند تمام شود و دامنه آلودگی
را به مرز خانواده بکشاند.
وقت گذاری پدر
فرزندان
شما نیاز به وقت گذاری شما دارند تا از وجود شما و از زمینه های انس و
الفت شما بهره ای گیرند. راه و روش زندگی را از شما فرا گرفته و طریق زندگی
خود را هموار سازند. شما هرچند که سرگرم و مشغول کار باشید بازهم به صلاح و
مصلحت شماست که در شبانه روز لااقل نیم ساعت با فرزندتان همراه باشید، با
او حرف بزنید ، بگویید و بخندید، استراحت و تفریح کنید.
در
سایه این وقت گذاری قادر خواهید شد رفتار فرزندتان را دریابید، از ریشه و
منشاء آن باخبر شوید، اگر رفتاری ناپسند دارد از آن سر درآورده و راه رفع
واصلاح آن را پیدا کنید . از تمایلات و خواسته های او آگاه شوید و در این
رابطه تصمیم بگیرید.
کودک در
آینده به آن کس دلبسته تر خواهد شد که با او سابقه انس وارتباط بیشتری
داشته باشد. و حرف و سخن آن کس را بیشتر پذیرا خواهد شد که باب رفافت
وملاحظات با او گشاده باشد . و شما در سایه ی این وقت گذاری موفق خواهید شد
رابطه ی او را با خود ، با اعضای خانواده و از آن مهم تر با خدا محکم تر
سازید..