به گزارش شفاآنلاین، آهنگ پیشواز تلفن همراهش شاد است و پرانرژی، مثل رنگ نارنجی لباس و در خانهاش که معلوم است از روحیه شادش ریشه میگیرد. تنها زن ایران است که روزی خود و همسر و پسران بیکارش را با تمیزکردن و رفتوروب زبالههای خیابانها و جویها درمیآورد.
«صغری خانی»، زن رفتگری که مثل تمام زنان همشهری خود کار سخت میکند اما به جای کار در مزرعه پنبه و وجینکردن، تمیزکردن خیابانها و جویها را انتخاب کرده تا چرخ زندگیاشان را بچرخاند. رفتگران همهجای ایران شرایط متعادل و خوبی ندارند، همه آنها یک کار را در شرایط سخت از سختتر انجام میدهند و همه آنها حداقل حقوق را با حداکثر سختی و آسیب و احتمال بیماری دارند.
رفتگران در تهران باشند یا در هر شهر دیگری، زودتر از مردم عادی شهر در خیابانند و دیرتر از همه میخوابند. او در شهر کوچک پیش قلعه در خراسان شمالی جور همسر بیمار (همسر صغری خانی آلزایمر دارد) و فرزندان بیکار خود را میکشد و صبح زود برای جاروکردن خیابانها بیرون میرود.
او تحت پوشش کمکها کمیته امداد است و خانهشان را هم گویا همین مجموعه برایشان تأمین کرده است اما همین خانه کوچک ولی گرم، حمام ندارد تا صغریخانم بعد از کار روزانه که تماما با گردوغبار و زبالهها سروکار دارد، بتواند از آن استفاده کند.
شماره تلفن همراهش را از شهردار شهرشان؛ یعنی شهر پیشقلعه در خراسان شمالی گرفتهام و تماس میگیرم. صدای گرم و مادرانهای دارد. خودم را که معرفی میکنم لحن صدایش را کمی رسمی میکند. به آهنگ پیشواز تلفن همراهش اشاره میکنم و میگوید معنی شعرش خوب است، یعنی دست ما در دست خداست.
شوهرم که خیلی وقت است نمیتواند کار کند. پسرها هم بیکارند و نمیتوانند خرج خودشان یا بچههایشان را بدهند. اگر کارگری پیش بیاید میروند، اما خیلی کم است.
چاره دیگری نداشتم. قبل از اون هم توی خونه مردم کار خدماتی میکردم و مردم از کارم راضیبودند. تا اینکه شهردار قبلی منرو دید و این کاررو به صورت موقت پیشنهاد داد و من هم دیگه موندگار شدم. حقوقم با ٣٠ هزار تومان در ماه شروع شد و الان هم ٦٠٠ هزار تومان میگیرم. هفتونیم صبح تا یازدهونیم و یکونیم تا چهار، پنج عصر هم ساعت کاری هر روزم هست که به ازای همون کار هم پول میگیرم.
خدارو شکر تنم سالم است. اذیت نمیشوم ولی خب سخت است دیگر. ما از خودمان زمین کشاورزی یا دارایی نداشتیم که حالا به کارمان بیاید، پس باید خودمان کار کنیم. کار با جارو یا بیل و فرغون سخت است اما وقتی میبینم مردم شهر از من راضی هستند و میخواهند کوچه و خیابان آنها را تمیز کنم؛ من هم راضی هستم.
تابهحال که کسی حرفی به من نزده و کاری هم با من نداشتهاند.
بچهها در خانه هستند، اما گاهی هم بیرون میرود و در خیابان ممکن است گم شود.
صبح که یک لقمه نان میخورم و بیرون میآیم و برای غذای ظهر و شب هم وقتی به خانه برمیگردم چیزی درست میکنم.
بسیاری از حرفهای او را علی حسنپور، شهردار پیشقلعه تأیید میکند. او یکی از حامیان این زن است که از زمان اطلاع از حضورش برای شرایط بهتر کار او تلاش کرده است. او میگوید شهردار قبلی این شهر در سال ٨٥، این خانم را برای کار معین و مشخصی که همان رفتوروب خیابانهاست، معرفی میکند و در قبال همین کار هم حقوق دریافت میکند.
وی میگوید کارکردن زنان در این منطقه مسئلهای جدید نیست و عمده زنان این شهر بهمنظور کمک به خانواده خود برای پنبهچینی یا وجین مزرعهها میروند و به همین دلیل کارکردن این خانم اگرچه به عنوان یک رفتگر قابلقبول نیست، اما به عنوان یک زن که کمک خرج خانواده است، پذیرفته شده است.
همچنین شهردار پیشقلعه اضافه میکند: همسر این خانم از سال ٧٦ ازکارافتاده است و طبق اطلاع من قبل از آن هم شغل مناسبی نداشته و به همین دلیل خانواده وی از نظر شرایط مالی در این سالها در وضعیت خوبی نبود و او مجبور به انجام این کار بوده است.
از حسنپور پرسیدیم که چرا پس از اطلاع از شرایط این خانم برای اینکه
حداقل در خیابان و این شغل نماند و در شرایط دیگری امرار معاش کند، اقدامی
نکردهاید، گفت: شهر ما تنها دوهزارو ٢٠٠ نفر جمعیت دارد و شرایط کاری
آنچنانی وجود ندارد که یک فرصت کار هم برای این خانم در آن باشد.
عمده کارخانههای سنگشکنی، پارک جنگلی و مزارع کشاورزی در بیرون شهر هستند و این خانم هم شرایط تنها گذاشتن همسر و رفتن به بیرون شهر را ندارد. درعینحال این خانم به دلیل سن و سال، بیسوادی و البته خانمبودن امکان پذیرش در این شغل را نداشته و با شرایط خاصی شهردار، او را پذیرفته است.
شهردار پیشقلعه از کار و اهتمام خوب صغری خانی تعریف کرد و گفت: هر خیابانی که این خانم کار میکند شهروندان بسیار راضی هستند و تفاوت کار او با پنج رفتگر مردی که همان کار را انجام میدهند، بسیار زیاد است. همین تلاش خانم خانی برای کار و رضایت شهروندان باعث شده این خانم چندین بار مورد تقدیر استاندار در دولت قبلی و مسئولان استانی قرار گیرد.
وی قول داد
که موضوع بیمه صغری خانی را که تاکنون به همین دلایل فوق برقرار نبوده است
از طریق بیمه روستاییان و عشایر پیگیری کند و بهزودی تنها خانم رفتگر کشور
بیمه شود و بتواند به حداقل مستمری که به دستش میرسد، امیدوار باشد.
او به شرایط زندگی و خانواده صغری خانی اشاره دارد و میگوید: فرزندان بیکار و همسر ازکارافتاده این خانم چشمشان به همین حقوق ناچیز است و از افرادی که توانایی کمک به این خانم و خانواده او را دارند، میخواهیم کمکشان را دریغ نکنند.