آرسن
ميناسيان کار داروسازي و خدمات پزشکي را با ساخت داروهاي سنتي و از شهريور
20 با ورود ارتش سرخ روسيه به گيلان شروع کرد. ميگويند داروهاي سنتي او
کارساز بوده و حتي به طور رايگان به مردم بيبضاعت ميداده است. در گيرودار
جنگ جهاني دوم که تيفوس و تيفوئيد در شهرها و روستاهاي گيلان، جان خيليها
را ميگرفت، کمکهاي او به مردم رشت و روستاهاي اطراف، جان خيليها را
نجات داد. آن هم در شرايطي که عدهاي سودجو با گرانفروشي و احتکار دارو به
فکر مالاندوزي بودند. ساخت داروهاي آرسن همينطور ادامه پيدا کرد تا از
طرف وزارت بهداري آن زمان، درجه افتخاري دکتراي داروسازي گرفت و همين زمينه
تاسيس اولين داروخانه شبانهروزي ايران در رشت را فراهم کرد. داروخانه
«کارون» سال 1346 تاسيس و آرسن ميناسيان هم يکي از اعضاي هيئت مديره جامعه
داروسازان گيلان شد.
موسيو
آرسن که يک داروساز تجربي بود، شروع به ساخت داروهاي تخصصي کرد و آنها را
به داروخانههاي رشت ميفروخت. اين در حالي بود که داروخانهچيها از همين
داروها پول هنگفتي به جيب ميزدند و وقتي او اين وضعيت را ديد، خودش تصميم
گرفت داروخانهاي راه بيندازد. ولي هدفش اين نبود که دست واسطه را کوتاه
کند و خودش پولي به جيب بزند، بلکه داروها را به همان قيمتي که براي خودش
تمام ميشد به مردم بيبضاعت ميفروخت. ميگويند شبانه به تهران ميرفت و
مواد اوليه داروها را تهيه ميکرد و به رشت باز ميگشت و تا نيمهشب در
داروخانه مشغول ساخت دارو ميشد. همين شب بيداري، موسيو را به اين فکر
انداخت که داروخانه را شبها نيز باز نگه دارد و اين موضوع سبب ايجاد اولين
داروخانه شبانهروزي ايران شد.
سورن
ميناسيان، برادر آرسن درباره داروخانه کارون ميگويد: «هدف آرسن از تاسيس
اين داروخانه کسب درآمد نبود، بلکه بدينوسيله ميتوانست بيشتر به مردم کمک
کند. او به مردم دارو و موادغذايي ميداد. از بيماران عيادت ميکرد و حتي
بر بالينشان پزشک ميبرد و هرکاري که از دستش بر ميآمد براي بهبود حالشان
انجام ميداد.» آرسن ميناسيان که به «مسيح گيلان» مشهور شده بود، به دليل
همين کمکهاي بيچشمداشت به مردم، بخش زيادي از سرمايهاش را از دست داد و
در نتيجه بعد از مدتي مجبور شد که داروخانه «کارون» را بفروشد. ولي اين همه
ماجرا نبود.
داروخانههاي ديگر رشت دچار مشکلاتي شده بودند و از طرف ديگر موسيو آرسن داروهاي تخصصي خود را براي فروش در اختيار ديگر داروخانهها نميگذاشت و در نتيجه مردم براي خريدن داروها به سراغ وي ميرفتند و اين ماجرا رقيبانش را به تحريک عليه او واداشت. شايعات شروع شدند و موضوع فاسد بودن داروهاي موسيو آرسن دهان به دهان چرخيد. ارمني بودن او را نيز يکي ديگر از دلايل نخريدن دارو اعلام کردند و گفتند که مسلمانان براي تهيه دارو بايد نزد داروساز مسلمان بروند! ولي اين مردم بودند که تصميم ميگرفتند، چون ميديدند با مصرف داروهاي موسيو آرسن، حالشان بهبود مييابد و در نتيجه اعتنايي به اين شايعات نميکردند. مشکل موسيو اين شايعات و چيزهايي که رقيبانش ميگفتند، نبود. او به خاطر تهيه دارو و فشارهاي مالي تحت فشار طلبکارانش بود و شد آنچه نبايد ميشد.
بعد از فروختن اولين
داروخانه شبانهروزي ايران، به فکر سروسامان دادن وضعيت سالمندان و معلولين
افتاد و به کمک چندي ديگر از خيرين رشت، «آسايشگاه معلولين و سالمندان
رشت» را راه انداخت و بيشتر وقتش را در همانجا ميگذراند.