کد خبر: ۸۱۵۲۶
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۰ - ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - 2015October 14
شفا آنلاین>سلامت>اینها؛ بیزارند از افتادن ناگهانی در چاله‌ها، از تصادف با آدم‌های بینا. از معذرت گفتن‌های تکراری، از سلام‌های بی‌جواب، از پرسش‌های نامعقولانه، ترحم‌های تنفرانگیز، از سربار دیگران شدن، از دو پهلو حرف زدن‌های دیگران، از کمک‌های دلسوزانه و تعارفهای بیجا، بیزارند از ... .

به گزارش شفا آنلاین، در آستانه 23 مهر، روز جهانی نابینایان (عصای سفید) قرار داریم؛ روزی برای آنهایی که زیبایی‌های دنیا را نه با چشم بلکه با نور دلشان می‌بینند.

دست‌ها، گوش‌ها وعصای سفیدشان، چشم‌های بیدار آنها درغیاب چشم‌هایشان هستند. آنها ثابت کرده‌اند، چشم‌های باز؛ گاهی اوقات فقط اسراف است. آنها مثال نقضی برای مصرع " شنیدن کی بود مانند دیدن " هستند.

خیلی از بدیهیات زندگی برایشان بی معنی است؛ روشنی روز، رنگ‌های طبیعت، آیینه....و اما در عین حال آیینه‌ها تاب سنگینی نگاه‌شان را ندارند. رنگ‌های رنگین کمان برای شان بی معنی است چرا که آنها زیبایی را احساس می کنند و چه زیباست این حس اما در مقابل بسیار هستند انسان‌هایی با چشم‌های بینا که در چاله چوله افتاده‌اند. انسان‌هایی که قدرت درک زیبایی را نداشته و نابینا بوده‌اند.

من دیده‌ام نابینایی که می گوید: "چقدر زیباست". درک زیبایی‌ها و قشنگی‌ها دل می‌خواهد، احساس می‌خواهد، نه چشم‌هایی باز. چشم‌هایشان خوابیده اما دلشان بیدار و روشن است؛ همان‌هایی که در کلاس‌های درس اکثر اوقات ضبط صوتشان روشن است؛ آنها همان‌هایی هستند که شاید روزانه چندین نفرشان را در خیابان، کلاس درس و دانشگاه ببینیم اما هیچ وقت پای درد و دلشان ننشینیم.

پای درد و دل دو تن از نابینایان می‌نشینم؛

"زهره" 23 ساله و دانشجوست وقتی از مشکلاتش حرف می‌زند، غم تلخی چاشنی صدایش می‌شود می‌گوید: در جامعه شاهد بی‌تفاوتی خیلی از مسئولان و مردم هستیم؛ به عنوان مثال در مترو هیچ امکاناتی برای رفت و آمد نابینانیان وجود ندارد. پیاده روها برای افراد نابینا مناسب سازی نشده و یا اتوبوس‌ها که فقط یک آدم بینا می‌تواند آنها را بخواند و برای سوار شدن به هر اتوبوس باید از چند نفر بپرسیم که مقصد آن کجاست یا از کدام خیابان ها عبور می کند، تازه بعد از سوار شدن هم مصیبت رسیدن به ایستگاه شروع می شود و باید مدام از فرد کناریمان بپرسیم کدام ایستگاه است؟.

زهره از کم لطفی رسانه‌ها هم گلایه می کند و می گوید: یکی از کارهایی که رسانه‌ها می‌توانند انجام دهند، این است که از طریق تلویزیون آموزش‌های لازم را بدهند که شما وقتی آدم نابینایی را می بینید، چطور باید راهنمایی‌اش کنید. یعنی مردم ما حداقل اطلاعات را برای راهنمایی کردن یک فرد نابینا ندارند و گاهی اوقات با رفتارهایی مواجه می‌شویم که واقعا دلمان می‌شکند.

"محمد" یکی دیگر از نابینایانی است که از نبود امکانات رفاهی لازم رنج می برد و می‌گوید: ابتدایی ترین امکانات که یک عصای گویای جی پی اس دار است را در اختیار نداریم و همین باعث شده که بارها و بارها در جویها و چاله چوله‌های خیابان‌ها و پیاده روها سقوط کنم.

او همچنین از یکی از مشکلات دوران دانشجوییش صحبت می کند و ادامه می‌دهد: گویا نکردن کتاب و واحدهای درسی برای دانشجویان نابینا معضل بزرگی است که من هم از این قاعده مستثنی نبودم و همین سهل‌انگاری های مسئولان است که زندگی را برای ما سخت تر کرده است.

به گزارش ایسنا، عدم شناخت صحیح از دیگران، در نوع برخورد با آنها مؤثر خواهد بود؛ در مورد نابینایان نیز گمانه‌های نادرستی بین مردم شیوع دارد که باعث برخوردهای نامناسب با آن ها می شود که با اصلاح نظرات و شناخت دقیق تر از شرایط نابینایان، می توان به آنها کمک کرد، بدون این که بی جهت، آنان را مورد ترحم قرار دهیم و یا این که با دل سوزی بی مورد، باعث برهم زدن استقلال و احساس اعتماد به نفس آن ها شویم.

نوع رفتار با نابینایان در جامعه، می‌تواند در سرنوشت آن ها و حالات روحی و روانی شان تأثیرات متفاوتی بگذارد.

برای رفتار و تعامل با نابینایان، باید از برخی نکات غافل نبود؛ از جمله آن که واقع بین باشیم و به آن‌ها بفهمانیم که با دیگران هیچ گونه تفاوتی ندارند؛ آن‌ها را با نام صدا بزنیم و وقتی به آن ها نزدیک می شویم، به نحوی آنها را از حضور خود آگاه کنیم و اگر احتمال می دهیم ما را نشناسد، بهتر است خود را دقیق به آنها معرفی کنیم.

از کمک‌هایی که به استقلال و خودکفایی آنها لطمه می‌زند، اجتناب کنیم؛ زیرا نباید با ترحم‌های بی خود و یا مهر و علاقه و احساس بی مورد، باعث رنجش آن‌ها شد؛ برای راهنمایی آنها، از کلمه هایی مثل آن جا، این جا، کمی آن طرف تر و غیره استفاده نکنیم، بلکه باید از کلمات دقیق و با معنای روشن استفاده کرد.

هنگام صحبت با آنها روبرویشان بنشینیم؛ از جابه جایی وسایل آنها بدون اجازه شان بپرهیزیم؛ از آنها بخواهیم در فعالیت های مختلف شرکت کنند و والدین، اطرافیان و مربیان را از طریق آموزش‌های لازم و برنامه های مشاوره، با مسائل نابینایان آشنا کنیم. اینها شاید کم ترین وظایف ما در مواجهه با این قشر باشد.

می‌گویند هر آدمی برای آنها بوی خاصی دارد. همچنین صدای آدم‌ها مفهومی بسیار بزرگ‌تر از دیدن شان دارد. دستهای آنان همدم همیشگی چارچوب در و دیوارها است چرا که مثلث زندگی نابینایان را "بو، "صدا" و "لامسه" تشکیل می‌دهد.ایسنا

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: