شفا آنلاین>اجتماعی>انسانهای موفق فکر درست و صحیح نسبت به خود، خانواده و جهان دارند.
به گزارش شفا آنلاین،دکتر علی باجلان، روانشناس در
خصوص علل موفقیت افرادگفت: موفقیت در ذهن آدمهاست و آدمهای موفق این
گونه نیستند که لزوماً همه چیز را باهم داشته باشند و موفق متولد شده باشند
بلکه این افراد به دلیل افکار درست و صحیح به سمت موفقیت سوق پیدا
کردهاند. پس تفاوت انسان موفق و ناموفق در طرز فکر آنها است که موجب
اعتماد به نفس در فرد میگردد. وقتی فرد عاقلانه و درست درباره اتفاقات و
رویدادهای جهان و درباره خود، خانواده و کار و ... فکر میکند و منطقی نقش
خود را در آنها قضاوت کند، عزت نفس او بالا میرود.
وی
افزود: آدمهای ناموفق وقتی شکست میخورند، همه را به خود نسبت میدهند و
خود را تحقیر میکنند و در زمان موفقیت نیز دلیلتراشی میکنند و برای خود
سهمی قائل نیستند یعنی موفقیت خود را به شانس و ناکامی را به عوامل درونی و
بدشانسی خود نسبت میدهند. لذا موفقیت و سعادت افراد در گرو داشتن باورهای
منطقی دربارهی خود، دیگران و دنیا است.
باجلان
در ادامه گفت: وقتی درباره اعتماد به نفس صحبت میکنیم با دو نوع اعتماد
به نفس کاذب و واقعی سروکار داریم. افرادی که دارای اعتماد به نفس کاذب
هستند، طرز فکر درستی ندارند بنابراین اگر به موفقیتی هم دست یابند ممکن
است ماندگار نباشد. طرز فکر درست، اعتماد به نفس را برای فرد به همراه دارد
که موجب خودکارآمدی فرد میگردد. یعنی فرد باور دارد که با تلاش بیشتر
میتواند به آنچه میخواهد برسد.
وی
درباره عوامل موثر دیگر بر موفقیت فرد اظهار کرد: عواملی چون پشتکار و
تلاش فرد، الگو گرفتن از افراد موفق و تجربه آموزی، خودشناسی و هدفگذاری
معقول میتواند تأثیر به سزایی بر موفقیت فرد داشته باشند. روشهای متفاوتی
برای کسب خودآگاهی وجود دارد که به فرد یکسری تمرینها برای درک درست از
خود داده میشود به طور مثال شناخت امکانات فیزیکی خود مثل قد، وزن، رنگ
چشم و ... و امکانات روانی مثل حساس و زودرنج بودن، ارتباط برقرار کردن و
منزوی و گوشهگیر بودن و ... تا با استفاده از این ویژگیها نقاط ضعف و قوت
خود را بشناسیم و بتوانیم نقاط مثبتی را به مثبت تبدیل کنیم.
وی
در خصوص انتخاب هدف در افراد و نقش آنها در موفقیت فرد عنوان کرد: باید
هدف و انتظار فرد، معقول و متناسب با استعداد و تواناییهای او باشد. اگر
فرد انتظار و هدف خود را بیش از از توانایی و استعداد خود تخمین بزند
نمیتواند به هدف خود برسد که موجب یأس و ناامیدی بیشتر خواهد شد. اگر هدف و
انتظار فرد متناسب با استعداد و توانایی فرد باشد موجب انگیزه در فرد
میگردد و میتواند یک عامل محرک باشد.
باجلان
در پایان گفت: برای موفق شدن باید در هدفگذاری ابتدا یک هدف کلی و
بلندمدت انتخاب کنیم و پس آن را به اهداف جزئیتر و کوتاه مدت تقسیم کنیم
تا مرحله به مرحله برای دستیابی به هدف مورد نظر پیش بردیم و به این ترتیب
یک تعریف مشخص و عملیاتی از هدف و کارهایی که باید انجام دهیم، خواهیم
داشت.