به گزارش شفا آنلاین،روحیه
حساس دختران و رفتار حساب شده خانواده و جامعه. این موضوع مهم در جامعه
فعلی بیش از پیش اهمیت می یابد. موضوعی که اگر مورد غفلت واقع شود تبعات
بیار سوئی به همراه دارد از جمله بزهکاری دختران.دکتر محمد زاهدی اصل متولد
سال 1324 در اردبیل است. وی که استاد پایه مددکاری دانشگاه علامه طباطبایی
می باشد در گفت و گویی از تاثیرات بزهکاری دربین دختران سخن می گوید.
عوامل تأثیر گذار در بزهکاری چیست؟ آیا تفاوت جنسیت سبب تفاوت ناهنجاری و یا بزهکاری نیز میشود؟
دکتر زاهدی: یکی از عواملی که میتواند در نوع جرم تأثیر گذار باشد جنسیت است. جنسیت نیز نوع جرم را متفاوت میکند. دخترها و پسرها ویژگیهای خاص شخصیتی خود را دارند و هر کدام با توجه به جنسیت و ویژگیشان به جرائم گوناگون کشیده میشوند. یکی از دلایل بزهکاری نداشتن خانواده ای سالم و بدور از مشکلات میباشد .
چه نوع بزهکاریهایی در بین دخترها بیشتر دیده میشود؟
بعضی جرائم زنانهاند و با توجه به جنسیت و روحیات خانمها رخ میدهند. مثلا دخترها به جرائمی همچون روابط نامشروع جنسی و تنفروشی و روابط با جنس مخالف کشیده میشوند و این مسائل بیشتر در خانمها رخ میدهد، علی رغم آنکه در آقایان نیز تنفروشی دیده میشود.
فرار از خانه جز ناهنجاریهایی هست که در هر دو جنسیت دختر و پسر رخ میدهد، اما باید توجه داشت که این اتفاق در دخترها با توجه به روحیه حساس و شکننده آنها بیشتر رخ میدهد. باید توجه داشت که دخترها بدلیل عاطفی بودن شکننده و مثل شیشه هستند و شیشه اگر بشکند دیگر نمیتوان آنرا پیوند زد.
دخترها از لحاظ جسمی و روحی سریع وابسته میشوند واین وابستگی بودن به جنس مخالف همیشه سریع اتفاق میافتد. چون نیاز به جنس مخالف از لحاظ عاطفی در هر دو طرف چه دختر چه پسر امری غریزی است و رعایت این حریمها و فاصلهها که نیاز و ضرورت است به فراموشی سپرده شده و خانواده و جامعه بیشترین کم کاری را دارند.
یک دختر و پسر قبل از ورود به جامعه در خانواده و زیر نظر پدر و مادر پرورش مییابند و باید نیازهای عاطفی و احساسی آنها را تقویت و در راه درست پرورش داد و تحویل محیط آموزشی که انسانهای با احساس عواطف مختلف در کنار هم قرار میگیرند تا با هم تعامل داشته و شروع یک ارتباط نو و جدید محسوب می شود.
اینجاست که تعامل بین پدر و مادر با مسئولین آموزشی باید ارتباط تنگاتنگی باشد تا دختران وپسران جوان ما دنبال ارتباطات هرز و بی هدف نروند.
بنابراین باید به گونه شکل گیری دخترها بیشتر توجه داشت تا به احساسات و عواطفشان ضربهای وارد نشود.
به نظر شما چه عواملی سبب گرایش دخترها به این ناهنجاریها میشود؟
عوامل مختلفی در بزه و جرم تأثیر دارد. برخی عوامل فردی و خانوادگیست و برخی دیگر هم اجتماعی و محیطی است. خانوادهها باید در شکلگیری شخصیتی فرزندشان توجه کنند و دوستان و مدرسه و محلهایی که رفت و آمد دارند را زیر نظر بگیرند.
بچهها بین سنین 5 تا 12 سالگی از خانواده خود رفتارها را کسب میکنند و نوع رفتار فردی و اجتماعی را یاد میگیرند. اگر در این بین خانواده عقب نشینی کند و به رفتارهای فرزند خود توجه نداشته باشند فرزندان جای خالی را احساس میکنند و به سمت دوستان نااهل کشیده خواهند شد و مسلما به ناهنجاریهای اجتماعی کشیده میشوند و از خانواده و اصول رفتاری دور میمانند.
خانواده به عنوان یکی از مهمترین و مستحکمترین عناصر پایدار زندگی نقشی بسیار اساسی در سنین حساس و جوانی جوانها دارد.
استحکام روابط خانوادگی، تربیت و مسائل حوزه داخل خانه تماما موضوعاتی هستند که شخصیت و روحیات فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد و در زمانی که این حساسیتها به اوج خود میرسند اگر فرد نتواند بر خودش مدیریت داشته باشد و خانواده هم به کمکش نیایند آسیبهای جبران ناپذیری به بار خواهد آورد.
که مسلما تاثیرات منفیای که در خود فرد ایجاد میشود به سختی برطرف خواهد شد و این تاثیرات اگر در زمان درست مدیریت نشود از طرف خانواده باعث ضرر و زیان جبران ناپذیری خواهد شد خانواده باید بداند به موقع و در زمان مناسب در کنار فرزندان خود باشد.
وقتی جوان احساس نیاز میکند و از لحاظ عاطفی و احساسی دچار خلع میشود نباید این احساس را داشته باشد که از طرف خانواده حمایت نمیشود و به سراغ جنس مخالف میرود و نیازهای خود را توسط اینگونه برطرف میکند.
به این دلیل که مشکل بر طرف نشده فقط مسکن است و هر لحظه ممکن است سر باز کند بنابراین باید دقت داشت که ممکن است در پس هر اتفاق و رفتار کوچکی ناهنجاری و جرم بزرگی رخ دهد که اثرات آن در خانواده و جامعه جبران ناپذیر خواهد بود.
باید دقت داشت که یک جوان با افکار و انگیزههای نو و جدید و پرشورتر از والدین به اطراف خود نگاه میکند و این زمانی است که باید بگذرد و تجربه کند والدین هم نیز باید بدانند که نباید سد راه باشند بلکه باید همراه و هم قدم جوانشان حرکت کنند تا جوان احساس نکند که خانواده مثل یک نگهبان است و برای رسیدن به آنچه که برای خود هدف نامیده نباید مانع باشند.
والدین نباید بگذارند این تصورات غلط وارد افکار جوانشان شود؛ بلکه این را به فرزندشات القا کنند که خانواده همیشه و در همه جا در کنارش حضور دارد و احساس نا امنی و کمبود عاطفی در وجودشان رخنه نکند.
البته دوستی همنشین و هم راهی با جوانان وظیفه ایست که فقط بر دوش خانواده نیست بلکه جامعه نیز باید نقش خود را درست ایفا کند تا بستری مناسب برای انتخاب یک دوست مناسب نیز ایجاد شود.
به نظر شما چطور باید با این ناهنجاریها مقابله کرد و از بروز از بزهکاریها پیشگیری کرد و در صورت برخورد با چنین افرادی چگونه باید رفتار کرد؟
اگر خانواده دوست جوان باشد و بستر مناسبی برای پرورش فرزند خود ایجاد کند فرد جذب دوستان بد نخواهد شد.
بناباین در ادامه توجه به روحیات جوانها باید گفت که یک زندانی مثل یک معتاد میماند و باید با او نیز از طریق درستی رفتار کرد.
متأسفانه این روزها بجای آنکه با افراد و مسئولانی که توانایی مقابله با اعتیاد را دارند مقابله شود، مستقیم به سمت خود معتاد میروند و با او برخورد میکنند در صورتیکه باید بجای برخورد با معتاد و بزهکار و مجرم عوامل مسبب آنرا شناسایی و از شکلگیری آن جلوگیری کرد.
اول اینکه نباید چنین مشکلاتی در جامعه باشد چون پیشگیری همیشه بهتر از درمان درد میباشد. حال آنکه خانوادهها و جامعه درگیر چنین معضلی شدهاند باید راهکارهای درست در اختیار آنها قرار داده شود.
باید آموزشهای اصولی در اختیار خانواده قرار گیرد و بدانند که جوان و نوجوان آنها چه میخواهد و چه افکاری را در ذهنش میپروراند؛ یعنی باید درک متقابل از هم داشته باشند و از خواسته و نا خواسته های جوان و نوجوان خود آگاه باشند و از لحاظ جسمی و احساسی و عاطفی بتوان تامین آنها را داشته باشند، تا خلعی در شخصیت فرزندشان ایجاد نشود.
احساس امنیت مهمترین بخش خانواده میباشد، و باید جوان بتواند با تمام وجود خود این امنیت را احساس کند اگر فرزندان همراهی و هم یاری والدین خود را ببیند و آنرا احساس کنند هیچ وقت خود را درگیر دوستی های نا معقول نمیکنند، دوستیهایی که فقط برای بر طرف کردن نیازهای آنی خود و پر کردن تنهاییشان بوجود میآید.
در برخورد با جوان یا نوجوان بزهکار، باید چه نوع واکنشی نشان بدهیم و رفتار صحیح برای اصلاح فرد کدام است؟
از این دست سوالات همیشه در جامعه وجود دارد و هر کس به نوعی به این سولات پاسخی مناسب و درخور میدهد.
ولی اگر ما یک بزهکار را یک بیمار در نظر بگیریم بیماری ایست که به سرعت در حال شیوع است و برای درمان آن باید به سرعت اقدام کنیم.
باید نشانه محبت را مثل یک دانه در وجود یک بزهکار کاشته آن را پرورش دهیم. نباید آنها را رها کنیم بلکه باید در حد امکان در کنار آنها باشیم و مسیر درست را نشان آنها دهیم باید با خانوادههای آنها تعامل برقرار کنیم و ارتباط آنها را با خانواده نزدیک کنیم تا ترس گریز از جامعه را از آنها دور کنیم و راهنمایی باشیم در مسیر حرکت آنها که نور آن وجودشان را روشن کند و آنها را به اهداف بلند جوانی بکشاند و ایجاد انگیزه برای زندگی درست ودرخور را آغاز کند.