کد خبر: ۷۲۰۸۰
تاریخ انتشار: ۰۵:۵۵ - ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ - 2015August 06
شفا آنلاین>سلامت>دانش آموزي كه مي‌خواهد پزشكي قبول شود، از همان اوايل دبيرستان يعني چهارده، پانزده سالگي بايد چنان بر درس و مشق تمركز كند كه از عهده رقابت چند سال بعد يعني كنكور برآيد.
به گزارش شفا آنلاین،بچه‌هاي درس‌خوان هر چه به كنكور نزديك مي‌شوند، كمتر به چشم مي‌آيند و همه اهل فاميل و محل، مي‌فهمند كه فلاني چون كنكوري است از همه مهماني‌ها، معاشرت‌ها و ديد و بازديدها غايب است. خانواده ها هم از سفر و تفريحشان مي‌زنند تا هم در خدمت اين بچه‌ها باشند و هم سايه حضورشان، بچه‌ها را پاي درس نگه‌دارد
.
 بعد از كنكور اين ماجرا به نوع ديگري ادامه پيدا مي‌كند. حجم انبوه كتاب هاي پزشكي از همان سال اول يعني بافت شناسي، استخوان شناسي، جنين شناسي و دروس مشابه، اقتضاي مطالعه ي مدام و درس خواندن جدي دارد. كافي است كسي به خيال خواندن در شب امتحان، ترم را به بطالت و فراغت بگذراند، آن وقت افسردگي و اضطراب ناشي از مردود شدن در امتحانات و به تعبيري كج گذاشته شدن خشت اول را تا سال ها همراه خواهد داشت.
 
از همين رو معمولا رقابتي جدي در كتابخانه‌هاي دانشكده و بيمارستان براي عقب نماندن از قافله وجود دارد. در اين ميان دانشجوياني كه به اقتضاي خانواده يا مدرسه شان ، علايق غير درسي يا مهارت‌هاي هنري و فني دارند، در دوراهي درس و پيگيري آن علايق، گير مي‌كنند. معدود كساني مي توانند، چنان روزگارشان را مديريت كنند كه هم به درسشان برسند هم به هنرشان! اما هر قدر هم كسي همت، مديريت برنامه و زمان داشته باشد، باز هم از جمع ميان علايق جانبي با درس خواندن ، يا طبيب خوب در مي آيد يا مثلا اديب خوب.

بعد از تمام شدن دوره ي طب اگر كسي به همان دوره عمومي بسنده كند، مجال آموختن هنر و ادب و حتي تجارت و مديريت البته فراهم است كه نمونه هاي ممتازي از اين دست مي‌توان بر شمرد.

در فرهنگ شرقي ، حكيم و طبيب همواره متناظر بوده اند چنان كه حتي امروز وقتي كساني از اخلاق پزشكي فضيلت محور سخن مي گويند الگوي طبيب حكيم را در نظر دارند.

حكيم كسي است كه به عالم و آدم خردمندانه مي نگرد و آسمانش از سقف روزمرگي مردمان بالاتر است. اين نگاه به طبيب البته حرمت و شأن او را بالا مي‌برد و در نزد جامعه قدرش مي دهد و بر صدرش مي نشاند اما از سويي توقع چند بعدي بودن و همه داني را هم از او بالا مي‌برد.

حال آنكه همان گونه كه در آغاز گفته شد، دانشجويان طب، بايد چنان در كار درس، فهم و درك و حفظ مطالب جدي پزشكي باشند كه حتي ممكن است مجال آموختن عقل معاش، همچون آشپزي ، خياطي، مكانيكي، موسيقي، نقاشي، برقكاري و امور مشابه را نداشته باشند و بعدها سر از كار منزل در نياورند. دختران دانشجوي پزشكي از اين جهت شايد بيشتر در فشار باشند چرا كه فرداي زندگي، ممكن است چندان از عهده ي امري همچون آشپزي بر نيايند.

گرچه كمال طلبي دختران دانشجوي پزشكي گاه مجبورشان مي‌كند كه هم درس بخوانند هم از عهده امورات مرسوم زنانه برآيند. پسران نيز در امور مشابه و از نظر اجتماع، در بسياري موارد ممكن است به نظر دست و پاچلفتي بيايند.

ريشه ي ماجرا را بايد در روندي كه از همان چهارده پانزده سالگي شروع مي شود جست. با اين همه، كم نيستند طبيباني كه هنرمندند يا با ادبا و فلاسفه و علما هم سخني مي‌كنند، گرچه كه شمار ايشان رو به كاهش است.

تجربه نسبتا موفق اخلاق پزشكي در برخي دانشگاه ها از حيث شناسايي و جذب و شكوفايي دانشجويان مستعد پزشكي نشان مي‌دهد، استعداد چند بعدي شدن پزشكان را با دخالت ظريفانه در درس نامه هاي دوره پزشكي مي توان شكوفا و هدايت كرد. تفكر انتقادي، زبان بدن، توان مذاكره و گفت وگو، فلسفه پزشكي، مديريت مطب و بيمارستان از جمله دروسي هستند كه از اين منظر به كار گسترده كردن افق دانشجويان پزشكي مي‌آيند

مديريت فرهنگي در دانشگاه ها نيز بايد بيش از آنكه ارائه دهنده خدمات فرهنگي، ورزشي باشد ، اراده ي معطوف به كشف و شناسايي استعداد هاي دانشجويي را داشته باشند. پزشكان چند بعدي در همه جاي دنيا محصول تصحيح نظام آموزشي از دبيرستان است. شايد در كشور ما جدي گرفتن دروس بين رشته‌اي بتواند گرهي از فروبستگي هاي طبيبانه بگشايد.

حميدرضا نمازي

پژوهشگر فلسفه و اخلاق پزشکي


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: