شفاآنلاین-يک بعدازظهر ابري، خسته و مانده، از سرِ کار به خانه برمي گردم. حتي فکر کردن به اين که بايد شروع کنم به جمع و جور کردن اسباب بازي ها و مرتب کردن خانه و شستن ظرف ها و آشپزي و رسيدگي به درس و مشق بچه هم سخت است، چه برسد به انجام دادنش! همين طور که چاي ساز را روشن مي کنم، از توي آشپزخانه، موسيقي تيتراژ «باب اسفنجي» را مي شنوم.
به گزارش شفا آنلاین،باب اسفنجي، کارتونِ محبوبِ خانه ماست. فنجان چاي به دست، به اتاق مي روم و
مثل خيلي وقت هاي ديگر که مجذوبِ صداقت و ساده دليِ اين شخصيتِ بانمک و
خوش اخلاق مي شوم، بدون اين که بفهمم، حواسم مي رود پيِ ديالوگ هاي بامزه
کارتون. بيست دقيقه بعد، معجزه اتفاق افتاده؛ کلي خنديده ام، کلي پسرکم را
قلقلک داده و بوسيده ام و حالم خوبِ خوب است. همچنان بي انرژي ام اما ديدنِ
ماجراهاي يک موجودِ مهربان که اغلب در چالش با موجوداتِ حريص و حسود و
بدذاتِ دور و بر، به واسطه خوش قلبي اش، شاد و آرام و خوشبخت است، جديت و
خشونت و سرديِ زندگي را در نظرم کمرنگ کرده و لبخند به روي لب هايم آورده؛ و
اين براي يک آدمِ خسته و بي انگيزه در يک عصرِ دلگيرِ زمستاني، اتفاقِ کمي
نيست! شايد شما هم جزو آن دسته بزرگسالاني باشيد که هنوز، گاهي، کودکِ
درونشان، خودي نشان مي دهد و جست و خيزي ميکند؛ گيرم خيلي وقت ها هم ساکت و
دمغ، زانوهايش را بغل کرده و يک گوشه نشسته باشد. اگر جزو اين دسته هستيد،
حتما طعمِ شيرينِ فاصله گرفتن از دنياي جدي و خاکستريِ آدم بزرگ ها و قدم
گذاشتن در دنياي ساده و رنگيِ کودکي را، حداقل براي لحظاتي، تجربه کرده
ايد. همان وقت هايي که با ديدنِ شخصيت هاي کارتوني و عروسکيِ نوستالژيک يا
امروزي، بي خيالِ مشغله ها، پاي تلويزيون ميخکوب شده ايد و از ته دل خنديده
ايد. جوري که بچه تان، متعجب، برگشته نگاهتان کرده! امروز، مي خواهيم
نگاهي داشته باشيم به شخصيت هاي محبوبِ کارتوني و عروسکي که شايد به اسم و
براي کودکان ساخته شده باشند اما بين بزرگسالان هم، مخاطبانِ درجه يک و
پيگير و علاقه مندي دارند.
خراسان