به گزارش شفا آنلاین: زمینهسازی فرهنگی و تاریخی برای «استاندارد زیبایی»: درک چرایی و چگونگی رواج عملهای جراحی زیبایی، بدون بررسی پیشینههای فرهنگی و تاریخی استانداردهای زیبایی امکانپذیر نیست. نگاه غربی و بهویژه ایدئالهای زیبایی سفیدپوستانه، از طریق رسانهها، سینما و صنعت مد به تمام نقاط جهان صادر شده و بهتدریج به صورت یک معیار جهانی درآمده است. این ایدئالها که اغلب بر لاغری، جوانی و بینقصبودن تأکید دارند، در کنار تقویت کلیشههای جنسیتی، به زنان تحمیل میکنند که برای کسب توجه و احترام اجتماعی باید در چارچوب این معیارهای ساختگی قرار بگیرند. این فشارها از کودکی در ذهن دختران نهادینه میشود و در بزرگسالی به صورت تعهدی برای رسیدن به کمال ظاهری خود را نمایان میکند.
بازاریابی و تبلیغات؛ صنعت زیبایی به عنوان «امپریالیسم بدن»: یکی از جنبههای درخور توجه در ترویج عملهای زیبایی، نقش قدرتمند تبلیغات و بازاریابی است. صنعت زیبایی به عنوان یک نیروی اقتصادی عظیم، زنان را تشویق میکند برای رفع مشکلات «ظاهری» خود به جراحی روی بیاورند. درواقع، با بازاریابیهایی که عمدتا بر احساس نارضایتی از بدن یا مقایسه با تصاویر ایدئال و بدون نقص رسانهای تمرکز دارند، این صنعت بدن زن را به عنوان یک ابزار و کالای مصرفی عرضه میکند. شرکتهای بزرگ در این صنعت با ایجاد وابستگی درونی و تحمیل استانداردهای زیبایی، سعی دارند با فروش محصولات و خدماتی نظیر جراحی زیبایی، کاشت مو و لیزر، سودآوری خود را افزایش دهند. این امر به نوعی استعمار بدن زنانه است که در آن زنان به شکل دائمی در جستوجوی دستیابی به کمال ظاهری قرار میگیرند و برای آن هزینههای سنگین مالی و روحی میپردازند.
ساختارهای قدرت و سلطه جنسیتی؛ فشاری نامرئی اما قوی: از دیدگاه فمینیسم، سیستمهای سلطه و ساختارهای قدرت حاکم بر جامعه، در ابعاد مختلف زندگی زنان تأثیرگذارند. تشویق به انجام جراحیهای زیبایی نیز یکی از ابزارهای کنترل بدن زن و القای نقشهای جنسیتی خاص است. سیستمهای پدرسالارانه و نظامهای قدرت مردانه همواره در تلاش بودهاند زنان را به صورت موجوداتی مطیع و زیبا که برای «جلب رضایت مردان» وجود دارند، معرفی کنند. این موضوع با تکرار مفاهیمی همچون «زن ایدئال» و «جذابیت زنانه» در رسانهها، به نوعی گسترش مییابد و به عنوان یک فشار اجتماعی و فرهنگی به زنان تحمیل میشود. درواقع، اگرچه این فشارها به صورت مستقیم از جانب قدرتهای حاکم اعمال نمیشود، از طریق تبلیغات، رسانهها و هنجارهای اجتماعی بهطور غیرمستقیم به زنان القا میشود که بدن آنها باید همواره مطابق با معیارهای خاصی باشد.
روانشناسی فردی و فشار اجتماعی؛ دوراهی انتخاب یا اجبار: در نگاه نخست، شاید اینطور به نظر برسد که عملهای جراحی زیبایی انتخابی آزادانه هستند، اما از نظر فمینیسم انتقادی، این انتخابها در بستر فشارهای اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی انجام میشوند. ازاینرو میتوان گفت آنها بیشتر به نوعی اجبار نامرئی شبیهاند تا انتخاب آزادانه. زنان در جامعههایی که برای زیبایی ارزشهای زیادی قائل هستند، احساس میکنند که برای تأمین احترام و اعتبار اجتماعی یا حتی موفقیت حرفهای و روابط شخصی، باید خود را به معیارهای زیبایی نزدیک کنند. از سوی دیگر، انتظارات جامعه و نگرشهای قالبی بهطور مداوم بر ذهن زنان تأثیر میگذارد و احساس عدم کفایت یا نارضایتی از ظاهر را در آنها تقویت میکند. این احساسات درنهایت فرد را به انجام جراحیهای زیبایی سوق میدهد.
عواقب اجتماعی و روانی؛ آثار مخرب زیباسازی اجباری: عملهای جراحی زیبایی نهتنها میتوانند به لحاظ جسمی خطرناک باشند، بلکه عواقب اجتماعی و روانی منفیای نیز برای فرد و جامعه به همراه دارند. این عواقب شامل ایجاد اضطراب، افزایش نارضایتی از بدن و حتی بروز اختلالات روانشناختی مانند اختلالات خوردن یا افسردگی میشود. از دیدگاه جامعهشناسی، رواج این پدیده به ایجاد یک چرخه معیوب در جامعه منجر میشود که در آن زنان همواره به دنبال بهبود و ترمیم ظاهر خود هستند و جامعه نیز به همین ترتیب این معیارها را بازتولید میکند. همچنین، این روند باعث میشود زنان بهجای تمرکز بر تواناییها و مهارتهای فردی، خود را به عنوان یک «کالای ظاهری» تلقی کنند و از ارزشهای واقعی انسانی فاصله بگیرند.
رسانههای اجتماعی و نهادینهسازی انتظارات غیرواقعی: رسانههای اجتماعی یکی از ابزارهای قدرتمند ترویج معیارهای زیبایی غیرواقعی و نهادینهسازی ایدئالهای بدنی ایدئال به شمار میآیند. پلتفرمهایی نظیر اینستاگرام، فیسبوک و تیکتاک با نمایش تصاویر افرادی که ظاهری «کامل» و «بینقص» دارند، انتظارات غیرواقعی از ظاهر بدن را به وجود میآورند. این موضوع بهویژه برای نسلهای جوانتر و دختران نوجوان که بهشدت تحت تأثیر این تصاویر قرار میگیرند، آثار مخربی به همراه دارد. تأثیرات رسانههای اجتماعی بر روحیه و اعتمادبهنفس فرد، بهویژه در زنان، به حدی است که در برخی موارد آنها را به انجام عملهای جراحی زیبایی برای رسیدن به این استانداردهای غیرواقعی سوق میدهد.
مقاومسازی فردی و اجتماعی دربرابر فشارهای زیبایی: فمینیسم انتقادی راهکارهایی برای مقابله با فشارهای اجتماعی و فرهنگی برای زیبایی ارائه میدهد. اولین قدم در این راستا، آگاهسازی زنان از نقشهای اجتماعی و فرهنگی است که بر ذهن و بدن آنها اعمال میشود. آموزش زنان برای شناخت و تحلیل انتقادی تبلیغات و رسانههای اجتماعی میتواند آنها را از فشارها و تأثیرات منفی این منابع دور کند. علاوهبراین، فمینیستها بر اهمیت بازتعریف معیارهای زیبایی و گسترش مفاهیمی نظیر «زیبایی واقعی» و «تنوع بدنی» تأکید دارند. با ترویج ارزشهای متفاوت و درک این نکته که زیبایی منحصر به یک معیار خاص نیست، زنان میتوانند از فشارهای جراحی زیبایی رهایی یابند و به دنبال شناخت و پذیرش خود باشند.
نقش جنبشهای فمینیستی و اجتماعی در کاهش فشارها: جنبشهای فمینیستی و اجتماعی با به چالش کشیدن استانداردهای زیبایی اجباری و انتقاد از صنعت زیبایی، میتوانند نقش بسزایی در کاهش فشارها بر زنان ایفا کنند. این جنبشها با ترویج ارزشهای انسانی بهجای ارزشهای ظاهری، میکوشند فضایی فراهم آورند که زنان بتوانند بهجای تمرکز بر زیبایی فیزیکی، به توسعه مهارتها و توانمندیهای فردی خود بپردازند. تشویق زنان به عملهای جراحی زیبایی از منظر فمینیسم انتقادی نه یک انتخاب فردی، بلکه نتیجه فشارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که بر زنان اعمال میشود. این پدیده با تحمیل معیارهای غیرواقعی زیبایی و ایجاد احساس عدم کفایت در زنان، به نوعی به ابزاری برای کنترل و مصرف بدن زنانه تبدیل شده است./شرق