کد خبر: ۲۶۷۲۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۳ - ۱۰ تير ۱۳۹۳ - 2014July 01
شفاآنلاین- بازدید رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران از آسایشگاه جانبازان امام خمینی (ره) در تهران با حاشیه هایی همراه بود.
به گزارش شفاآنلاین، حجت الاسلام والمسلمین ˈسید محمد علی شهیدیˈ دوشنبه شب به همراه جمعی از مسئولان بنیاد شهید از آسایشگاه جانبازان امام خمینی (ره) که 33 جانباز دوران هشت سال دفاع مقدس در آن زندگی می کنند، بازدید و با آنها دیدار و گفت وگو کرد.

در جریان این دیدار برخی از جانبازان از مشکلات خود سخن گفتند و از شهیدی درخواست کردند در اسرع وقت به آنها رسیدگی کند.

این دیدار با حاشیه هایی همراه بود.



** جانباز قطع نخاع دانشجوی دکترای رشته حقوق خصوصی

یکی از جانبازان قطع نخاع گردنی که دکترای رشته حقوق خصوصی دانشگاه تهران بود، هنگام حضور شهیدی در اتاقش گفت: باید در حکومت اسلامی هر لحظه اختراعی نو انجام شود و شیوه زندگی ما هر لحظه نو باشد یعنی ما قطع نخاعی ها نیز نو و تازه باشیم.

شهیدی خطاب به این جانباز گفت: رهبر معظم انقلاب به شما سلام رساندند و همواره سفارش می کنند که دیدار با شما عزیزان در دستور کار ما باشد شما جانبازان اسوه های صبر و مقاومت هستید.

این جانباز پاسخ داد: فکر نمی کنم اینطور که شما می گویید باشد و من اسوه صبر و مقاومت باشم .

وی در مقابل سوال شهیدی که پیامی برای مردم و بنیاد شهید ندارید؟ افزود: کارکنان بنیاد شهید از ابتدا تاکنون زحمات زیادی کشیدند اما تقاضا دارم با توجه به ظرفیت های بالای جانبازان به نیازهای این حوزه توجه شود زیرا توانمندی های آنها فراتر از حد معمول جامعه است .

وی همچنین گفت: مردم را بسیار دوست دارم و آرزوی توفیق برای آنها دارم.



** حاج آقا شهیدی یک روز تشریف بیاورید اینجا و مرا حمام ببرید

ˈمحمد حسن کولیوندˈ یکی دیگر از جانبازان قطع نخاع گردنی که پرستار او کنار تختش ایستاده بود، هنگام دیدار شهیدی با وی گفت: من یک درخواست از شما دارم، حدود 28 سال است در این مرکز به سر می برم.

وی افزود: یک روز تشریف بیاورید اینجا مرا به حمام ببرید و نظافت کنید، بعد مرا بلند کنید و روی تختم بگذارید و بعد داروهای مرا در اختیارم قرار دهید.

شهیدی گفت:بسیار خوب بعد چه کنم ؟

کولیوند اضافه کرد: در بنیاد شهید شکافی بوجود آمده که گروهی از امتیازاتی برخوردار هستند در حالی که گروهی دیگر از این امتیازات بی بهره هستند و همین بدبینی هایی را بوجود آورده است، هر زمان نیز اعتراض می کنیم پاسخ می دهند به این مسائل شما باید رهبری رسیدگی کند.

نامبرده ادامه داد: آقای شهیدی اگر یک مشت نخودچی کشمش به جیب پرستار من بریزید من با آرامش زندگی می کنم.

گلایه این جانباز به خاطر حقوق ناچیز پرستارانی بود که با وجود سختی های فراوان کار دستمزد اندکی دریافت می کنند.



** اتاقی متفاوت با اتاق های دیگر آسایشگاه

در یکی از اتاق های آسایشگاه شهیدی پس از دیدار با ˈحسن سیاح ˈیکی از جانبازان اعصاب و روان گفت: خداوند به شما جانبازان عزت دنیا و آخرت عطا کند زیرا شما گنج انقلاب و نظام و از همه ما جلوتر هستید.

در این هنگام رییس آسایشگاه به تابلوهای نقاشی داخل اتاق این جانباز اشاره کرد و به شهیدی گفت: حاج آقا این نقاشی ها کار سیاح است.

شهیدی پس از تعریف و تمجید از هنر این جانباز گفت: این تابلوها را چه می کنی؟ می فروشی؟

رییس آسایشگاه پیش از پاسخ این جانباز هنرمند گفت: نه حاج آقا همه را هدیه می کند، اما تا به حال حتی یکی از آنها را به من هدیه نکرده است.

وی بعد رو کرد به سیاح که یکی از اینها را به شهیدی هدیه کن.

سیاح لبخند زد و گفت: قابلی ندارد.

شهیدی به سیاح گفت: این روحیه شما که با آن خود را سرگرم می کنید، بسیار ارزشمند است.

وی هنگام خروج از اتاق به سیاح گفت: نفس شما گرم است و دعاهایتان مستجاب می شود بنا بر این ما را دعا کنید.



** اگر از پرستارت راضی هستی برایش زن بگیرم

ˈمحمدرضا آفرین ˈ یکی دیگر از جانبازان آسایشگاه هنگام حضور شهیدی در اتاقش گفت: پرستارم بسیار برای من زحمت می کشد ، خدا خیرش دهد.

رییس بنیاد شهید در واکنش به این گفته آفرین افزود: اگر از او راضی هستی برایش زن بگیرم، این جمله شهیدی حضار را به خنده واداشت.

شهیدی سپس به مدیر کل بنیاد شهید استان تهران گفت: ببین آقای آفرین چه مشکلی دارد یادداشت کن در این موقع آفرین رو کرد به ˈحمید علی صمیمی ˈ و گفت: صمیمی جان! قربان هیکل ورزشکاریت بروم ببین حاج آقا چه می گویند؟

شهیدی گفت: از آقای صمیمی راضی هستی ؟

آفرین پاسخ داد: خیلی ! او امامزاده ای است که شفا می دهد.

شهیدی گفت، پس هر وقت دیدی که دیگر شفا نمی دهد به من بگو تا عوضش کنم.



** جانبازی که همسر سرطانی داشت

یکی دیگر از جانبازان که به مدت 35 سال در این مرکز بستری و به صورت دمر خوابیده بود به شهیدی گفت: 30 بار عمل جراحی کرده ام ، همسرم سرطان دارد و من نگران او هستم زیرا نمی توانم پیش او باشم .

شهیدی به او گفت: نگران نباش یک پرستار در اختیار همسرت قرار می دهیم.



** 30 سال است در حال بیان مشکلات هستیم

یکی دیگر از جانبازان پس از خروج شهیدی و تیم همراهش در پاسخ به خبرنگار ایرنا که از او خواست در صورتی که مشکل خاصی دارد آن را برای انعکاس بیان کند، گفت: 30 سال است که مسائل و مشکلات را عنوان می کنیم اما دریغ از توجه مسئولان .

وی افزود: هر از گاهی برخی برای تبلیغ به این مرکز سر می زنند و با خود تعدادی خبرنگار و دوربین می آورند در حالی که نمی توان بسیاری از مسائل را این گونه مطرح کرد.

وقتی خبرنگار ایرنا با اصرار از او خواست این بار اعتماد کند و هر انچه را که دوست دارد، بگوید، این جانباز پاسخ داد: من با شما مصاحبه نمی کنم. خبرنگاران چند لایه هستند . واقعیت ها را آنگونه که باید نمی نویسند.



** پول جهیزیه دخترم را ندارم

یکی دیگر از جانبازان که سن و سال بالایی نسبت به بقیه داشت و به شکم روی تخت خوابیده بود به شهیدی گفت: سه فرزند دارم ، یکی داروساز است و دیگری خلبان ، دخترم هم فوق لیسانس و در آستانه ازدواج .

رییس آسایشگاه در این هنگام گفت: حاج آقا برخی مشکلات مالی اجازه نمی دهد آقای عابدی برای دخترش جهیزیه تهیه کند .

شهیدی برای تهیه جهیزیه دختر وی قول مساعد داد.



** ترک آسایشگاه توسط تعدادی از جانبازان پس از اطلاع از حضور شهیدی

یکی از جانبازان که اجازه نداد عکاس ایرنا از وی تصویر بردارد، گفت: تعدادی از جانبازان به محض اطلاع از خبر بازدید شهیدی از مرکز اینجا را ترک کردند.



** پا تو کفش ما کردید ؟

شهیدی وقتی با پاسخ یکی از جانبازان که از وی رشته تحصیلی اش را جویا شده بود روبرو شد و گفت که الهیات و فقه می خواند با خنده به وی و گفت: پس پا تو کفش ما هم کردید؟

در این لحظه باز صدای خنده حضار بلند شد.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: