به گزارش شفاآنلاین،در این پرونده جوانی به نام محمد(متهم ردیف اول) متهم بود که 29تیرماه سال گذشته با دزدیدن خودروی پرایدی که بنیتای 8ماهه داخل آن بوده و رها کردن خودرو در هوای گرم باعث مرگ دختربچه شده است. او به همین اتهام در دادگاه به قصاص محکوم شد که این حکم در دیوان عالی کشور تأیید شد و پس از استیذان(اجازه اجرای حکم) رئیس قوه قضاییه به واحد اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای آن فراهم شود. اما چند روز پیش همانند بیشتر پروندههای جنایی، جلسه صلح و سازش برای گرفتن رضایت اولیای دم، در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد.
در این جلسه پدر متهم به همراه پدر و مادر بنیتا و اعضای هیأت صلح و سازش حضور داشتند که پدر متهم اعلام کرد هرکاری میکند تا پسرش را ببخشند. وی گفت حاضرم همه زندگیام را بدهم تا پسرم قصاص نشود.
او ادامه داد: من 4پسر دارم که 3نفر از آنها زندگی خوب و آرامی دارند و تنها محمد(محکوم به قصاص) بود که وارد کار خلاف شده بود اما با این حال دلم نمیخواهد او قصاص شود.
اولیای دم (پدر و مادر بنیتا کوچولو) اما پس از شنیدن اظهارات و پیشنهاد این مرد سکوت اختیار کردند و پاسخی ندادند. از سوی دیگر متهم دیروز از زندان به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و وقتی شنید جلسه صلح و سازش برگزار شده گفت: از پدرم خواهش میکنم که بهخاطر من زندگیاش را نفروشد. من بارها تلفنی از او خواستم که این موضوع را بیخیال شود و اجازه بدهد تا من پای چوبه دار بروم. کاری که من انجام دادم مستحق مجازات است و دلم میخواهد هرچه زودتر بمیرم تا این عذاب وجدانم تمام شود. من افکارعمومی را تحتتأثیر قرار دادم و خودم بیشتر عذاب میکشم، برای همین دوست دارم هرچه زودتر قصاص شوم.
پرونده قتل بنیتا وارد روزهای حساسی شده و درحالیکه متهم ردیف اول با قطعی شدن حکم قصاصش در دیوانعالی کشور در یکقدمی چوبه دار قرار دارد، متهم ردیف دوم که حکمش در دیوان نقض شده دیروز برای بار دوم در دادگاه محاکمه شد.متهم ردیف دوم قتل بنیتا که مهدی- 37ساله- نام دارد در دور اول رسیدگی به این پرونده جنجالی به اتهام معاونت در قتل به تحمل 13سال حبس، 111ضربه شلاق و 2سال تبعید محکوم شده بود.
با نقض این حکم پرونده اتهامی وی دوباره به دادگاه فرستاده شد و او دیروز در شعبه دهم پای میز محاکمه رفت. در این جلسه باردیگر اتهام معاونت در قتل به مهدی تفهیم شد و او گفت: من ناخواسته وارد این پرونده شدم. من و محمد چون به موادمخدر اعتیاد داشتیم برای خرید مواد به مشیریه رفته بودیم. ما چند ساعت در آنجا بهدنبال تهیه مواد بودیم اما محمد ناگهان سراغ ماشین پدر بنیتا که روشن بود رفت و سوارش شد.
من در کوچه ایستاده بودم و همهچیز را میدیدم. بعد از سرقت خودرو پدر بنیتا دنبال ماشین میدوید و مادرش هم نگران دخترشان بود. من که فهمیده بودم روی صندلی عقب ماشین بچه بوده با محمد تماس گرفتم و به او گفتم یک آژانس بگیرد و بچه را برای پدر و مادرش بفرستد اما او این کار را انجام نداد. وی رو به قضات دادگاه گفت: در این ماجرا محمد از اموال سرقتی که گیرش آمده بود فقط یک بند کیف به من داد و من را به دردسر انداخت. من وضعیت خانواده بنیتا را درک میکنم چون خودم پدر هستم و 2فرزند دارم. براساس این گزارش، پس از پایان دفاعیات متهم ختم جلسه اعلام شد و قرار است قضات دادگاه بهزودی رأی خود را صادر کنند.