کد خبر: ۱۸۱۵۱۹
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۰ - ۲۶ دی ۱۳۹۶ - 2018January 16
مسائل مربوط به خدمت سربازی موارد بسیار متعدد و متنوعی را شامل می‌شود؛ از مسائل تغذیه و سلامت تا بحث‌های حقوقی و جامعه شناختی.
شفا آنلاین>اجتماعی> سخن گفتن از مسائل دوره خدمت نیاز به بررسی‌های دقیق و جامعی دارد تا بتوان ضمن بهره بردن از سرمایه انسانی جوانان از آسیب‌هایی که در این دوره امکان وقوع دارد پیشگیری کرد.
 
به گزارش شفا آنلاین:مسائل مربوط به خدمت سربازی موارد بسیار متعدد و متنوعی را شامل می‌شود؛ از مسائل تغذیه و سلامت تا بحث‌های حقوقی و جامعه شناختی.
 
در این مصاحبه کوتاه دکتر ملک محمد روانشناس در مورد تاثیرات روانی "آموزش فرمانبرداری" در دوران خدمت و شیوه‌های هدایت آن به پرسش‌هاپاسخ می‌دهد:
 
در پادگان‌ها معمولا به سربازان "فرمانبرداری" آموزش داده می‌شود یعنی انتظاری که از آن‌ها دارند این است که از فرمان‌های مافوق خود و کلیه قوانین پادگان تبعیت کنند. ممکن است این جوان تا قبل از آن با چنین محیط و جوی مواجه نشده باشد. این تغییر فضا- با در نظر داشتن اثر مثبت اجرایی که این شیوه برخورد می‌تواند داشته باشد- چه تاثیر روانی روی جوانان دارد؟ چگونه می‌توان کاری کرد به این تاثیرات به رفتارهای پر خطر نیانجامد؟
وقتی در مورد مساله سربازی در ایران صحبت می‌کنیم اولین مساله که با آن مواجه می‌شویم این است که با یک پدیده یکسان مواجه نیستیم. یعنی اینطور نیست که مثلا در یک پادگان در جنوب کشور همانگونه رفتار شود که در جنوب کشور رفتار می‌شود بلکه بر اثر تجربیاتی که تمام کسانی که به خدمت سربازی رفتند دارند، تجربه‌ها کاملا متفاوت است و بیشتر به نظر می‌رسد که به سلایق این افراد بر می‌گردد.

اما آن‌چیزی که ما در مورد تکالیف انسانی که یکی از آن‌ها می‌تواند سربازی باشد از منظر روانشناسی باید قائل باشیم که این تکالیف شهروندان و افراد را به گونه‌ای عادت ندهد که آن‌ها روش مناسبی برای زندگیِ بعد از آن دوره تکلیف نداشته باشند. یعنی چه؟ یعنی اینکه ما وقتی که دو سال از عمر یک فردی را در دوران جوانی به دوران سربازی اختصاص می‌دهیم؛ این دوران، دورانی است که فرد الگو پذیری‌اش خیلی زیاد است و هویت فرد به طور کامل شکل نگرفته است.

پس بنابر این اگر شیوه‌ای از تربیت را در آنجا باب کنیم و انجام بدهیم؛ مثلا مستبدانه، تسلط گرایانه، ناکام کننده یعنی اینکه مثلا افراد احساس خودکارآمدی پایینی داشته باشند یعنی افراد احساس کنند که به بیان عامه بی عرضه هستند، این خود کارآمدی اش را کاهش می‌دهد. این اتفاق چه زمانی رخ می‌دهد؟ وقتی آن فیدبکی که این فرد در دوران سربازی می‌گیرد مدام این باشد که هیچ کار درستی از عهده اش بر نمی‌آید. زمان کمی نیست این یک سال و نیم تا دو سال.

پس هر آن چیزی که در دوران سربازی کشت می‌شود در جامعه ما این افراد آن کشته را درو می‌کنند. مثلا این افراد اگر با فرمانده‌ای مواجه باشند که طبق الگوهایی با آن‌ها رفتار می‌کند این افراد هم یاد می‌گیرند و عادت می‌کنند با افراد دیگری که با آن‌ها مواجه می‌شوند طبق الگو‌ها رفتار کنند.

این الگوپذیری هم آن چیزی است که سربازی می‌تواند به افراد بدهد. برعکسش هم هست؛ اینکه افراد در این دوره احساس کفایت بکنند و احساس بکنند که تکالیفی که به آن‌ها داده می‌شود را به درستی انجام می‌دهند.

تکالیف هم به اندازه کافی نیازمند مهارت است؛ مثلا تکلیفی مثل پر کردن یک برگه یا یک دفترچه نیست. قطعا در دوران بعد از سربازی هم احساس خود کارآمدیشان بالا است و وقتی وارد جامعه می‌شوند نیرو‌های خودکارآمدتری هستند.

اگر افراد خودکارآمدیشان پایین باشد استرس و افسردگی پایین تری را تجربه می‌کنند. یعنی افرادی که اضطراب و افسردگی دارند افرادی هستند عموما که احساس می‌کنند در مقابل موقعیت هایی که در برابرشان رخ می‌دهد کاری از عهده شان ساخته نیست.

شما در صحبت‌هایتان دو گروه را ذکر کردید. برخی با این شرایط وفق پیدا می‌کنند و برخی نه. علت این تفاوت چیست؟ آیا راهی وجود دارد که هر دو گروه به نوعی با شرایط وفق داده شوند تا به رفتارهای خشونت‌آمیز منجر نشود؟
اولین نکته این است که خود موقعیت باید دیده شود که این تکالیفی که به سرباز داده می‌شود باید تکالیف مثبتی باشد از لحاظ روانشناختی.

اما در مورد خود آدم‌ها؛ یک فردی است که ما یک مقیاسی در روانشناسی داریم که مقیاس "سلطه" است؛ مقیاس "F" .

این مقیاس f هر چقدر بالاتر باشد آدم‌ها در محیط‌های خشن بیشتر دوام می‌آورند سلطه را بیشتر می‌پذیرند و سلطه گر هم هستند یعنی از بالادست‌ها سلطه می‌پذیرند و نسبت به زیر دستهایشان هم سلطه گر عستند.

این مقیاس در مورد آدم‌ها در طول دوران تربیت شکل می‌گیرد. آدم هایی هستند که وقتی وارد یک پادگانی می‌شوند کلا سلطه پذیری خوبی دارند، خب این افراد با محیطی که وارد آن می‌شوند راحت‌تر منطبق می‌شوند و معمولا هم پاداش می‌گیرند بابت این انطباقشان.

به هر حال آدم هایی هستند که سر وقت می‌خوابند و سر وقت بیدار می‌شوند و فرمان‌ها را اجرا می‌کنند. اما آدم هایی هستند که این شکلی نیستند یعنی در سبک تربیتشان اینگونه نیاموخته‌اند و این گونه زندگی نکرده‌اند.

برای این افراد سربازی در زندگیشان یک شکاف بزرگ است. نسبت به وضعیتی که در آن زندگی می‌کردند یک شکاف بزرگ است و نمی‌توانند با آن منطبق شوند. این افراد هم هستند که معمولا در دوران سربازی دست به رفتارهای آسیب‌زا مثل خود کشی می‌زنند.

ما متاسفانه مثل نظام آموزشی‌مان، مثل مدرسه همه را از هر گونه سبک و تیپ شخصیتی و روانی وارد یک نظام یکسان می‌کنیم و یک معلم مثلا در مدرسه با ۳۰ دانش آموز با ۳۰ ویژگی مختلف انتظار یکسانی دارد. این اساس اشتباه است.

در خدمت سربازی هم همین رفتار یکسان اتفاق می‌افتد؛ یک فرمانده بی‌تفاوت بی توجه به این امر انگار که یک تعدادی روبات به او داده اند، انتظارش از همه آن‌ها یکسان است. شاید وظیفه این فرمانده نیست این اتفاق که بخواهد یک شخص و صفات شخصیتی او را تشخیص بدهد و بر اساس تیپ شخصیتی آن فرد انتظاراتش را معین کند.

شما از کرمان آمده باشید یا از تهران؛ و یا از یک شهر شمالی یا یک شهر مثلا غربی کشور مثل آذربایجان برای یک فرمانده اصلا تفاوتی ندارد. حتی قومیت‌ها هر کدام یک سری ویژگی هایی را به عنوان یک سری ویژگی‌های تربیتی در فرزندانشان شکل می‌دهند که در پادگان از ده تا قومیت تشکیل شده است وقتی با همه شان رفتار یکسانی دارید اتفاقی که می‌افتد این است که برخی آسیب می‌بیندد و برخی آسیب نمی‌بینند که بستگی به تیپ شخصیتیشان دارد.

راهکارهای احتمالی که برای هدایت این ویژگی‌های شخصیتی متفاوت وجود دارد چیست؟ چطور می‌شود از خود کشی یا دیگر کشی‌هایی که ممکن است توسط این تیپ شخصیتی که شما فرمودید پیشگیری کرد؟
ببینید تحقیقات در مورد خودکشی -نه فقط در مورد سربازان، کلا تحقیقات کلی که در مورد خودکشی وجود دارد- این است که از هر ۵ نفری که اقدام به خودکشی می‌کنند ۴ نفر قبلا هشدارهایی در مورد خودکشی داشته اند.

آلارم‌های مشخص یعنی یا تهدید به خود کشی کرده اند یا اظهاراتی مثل اینکه: انگیزه‌ای برای زنده ماندن ندارم، چرا باید زنده بمانم چرا نمی‌میرم و از این جور حرف و نظرات. یا اینکه یک سابقه‌ای از اقدام به خودکشی به صورت ناکام را در گذشته داشته اند.

بنابر این من نمیتوانم بپذیرم که با یک فردی مواجه شویم که خودکشی منجر به فوت دارد و از او اصلا هیچ آلارمی در پادگان مشاهده نشده است. اینطور نیست، مشاهده شده است، ولی به آن بی توجهی شده است.

به این دلیل که در سیستم سربازی ما جای زیادی برای حمایت روانی از افراد نیست. حتی اگر فرد اظهاراتی بکند که کارش به روانپزشک یا روانشناس بکشد یک جور امتیاز منفی برای اوست. پس بنابراین فرد سعی می‌کند که این آلارم‌ها را خیلی علنی نکند.

سیستم‌های حمایتی که از سربازان وجود دارد در بیرون از پادگان قرارد دارد. یعنی مثلا ارتش برای خود یک بیمارستان هایی دارد در خارج پادگان که در آن بیمارستان روانشناس و روانپزشک هم وجود دارد. سپاه هم همینطور و نهاد‌هایی مثل نیروی انتظامی هم همین‌طور.

ولی ما به یک سیستم حمایتی قوی و مجرب- که فرمایشی نباشد- در داخل پادگان‌ها داریم. ممکن است یک نهادی بگوید که ما در پادگان‌های‌مان هفته‌ای یکبار روانشناس یا روانپزشک حضور پیدا می‌کند، اما این‌ها کارهای فرمایشی و برای آمار است؛ و کیفیت لازم را ندارد.

نکته دیگری که باید اتفاق بیافتد بعضی مداخلات پیشگیرانه است. یعنی اینکه ما اصلا باید یک سری راهکار‌ها و تکنیک‌ها را در جستجویش بربیاییم که این تکنیک‌ها از کشیده شدن افراد به وضعیت‌های خطرناک پیشگیری کند.

همانطور که عرض کردم باید صفات شخصیتی که بعد‌ها می‌تواند برای افرادی که در سربازی آسیب میبینند مهم باشد، سنجیده شود. اتفاقا سنجش آن صفات شخصیتی راحت است که توسط یک سیستم سنجش معتبر روانی همان موقعی که فرد وارد پادگان می‌شود یا قبل از آن دریافت بشود یا چک بشود که این فرد آیا احتمال دارد که در دوران سربازی دچار آسیب بشود یا نه.

نگاهی که به نظر من باعث می‌شود این اتفاقات [سنجش روانی و توجه به آلارم‌هایی که از سوی سرباز داده می‌شود که ممکن است منجر به رفتار پرخطر شود]نیافتد این نگاه است که کسانی که از نگرانی‌های روانشناسی خودشان حرف می‌زنند در دوران سربازی یک جورهایی می‌خواهند از سربازی فرار کنند.

این نگاه است که ما باعث می‌شود اهمیتی ندهیم و غفلت کنیم و یکدفعه می‌بینیم که مثلا یک سربازی به خودش و یا حتی دیگران -آنطور که گزارش هم شده است- آسیب برساند.
 
* نمونه ای از پژوهش‌های صورت گرفته در مورد آمار و دلایل خودکشی و خودزنی در بین سربازان در دفتر سایت موجود است. فرارو
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: