کد خبر: ۱۴۵۶۶۱
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۰ - ۲۶ اسفند ۱۳۹۵ - 2017March 16
پزشکان، پرستاران، ماماها و ... همه و همه امروزه در مجموعه بهداشت و درمان افرادی از بهترین‌های این جامعه هستند که به دلیل استعدادهای خود ذخیره غنی نیروی انسانی جامعه را تشکیل می‌دهند. افرادی که سال‌های بسیاری به تحصیل علم و کارآموزی و کاروزی پرداخته‌اند و مسیر زندگی خود را در جهت سلامت تن و روان جامعه انتخاب کرده‌اند.
همیشه گام‌های بلند پیش از برداشته شدن نیاز به اهداف و آرمان‌های والا دارند. ازاین‌روی شاید مهم‌ترین آرمانی که طراحان طرح تحول سلامت در پی آن بودند و هستند را بتوان گسترش خدمت‌رسانی و کاهش هزینه‌های درمان<Reduce treatment costs> برای مردم عادی دانست؛ مردمانی که پیش‌ازاین گاه با یک بیماری دچار افول وضعیت اقتصادی می‌شدند و وارد چرخه‌ای معیوب می‌گشتند که خروج از آن به‌راحتی مقدور نبود.

این هدف متعالی نیاز به تمهیداتی داشت و دارد که شاید مهم‌ترین آنها تامین تجهیزات و دارو<Equipment and medicine> و مهم‌تر از آن تامین نیروی انسانی باشد. تجهیزات و دارو را شاید بتوان با پول خرید اما نیروی انسانی و ملزومات تامین آن مقوله‌ای پیچیده است که در اینجا به برخی جوانب آن می‌پردازیم.
یکی از جنبه‌های مهم در تامین نیروی انسانی شناخت گروه ارائه‌دهنده خدمت و جبران بهای خدماتی است که ایشان ارائه می‌دهند.
پزشکان، پرستاران، ماماها و ... همه و همه امروزه در مجموعه بهداشت و درمان افرادی از بهترین‌های این جامعه هستند که به دلیل استعدادهای خود ذخیره غنی نیروی انسانی جامعه را تشکیل می‌دهند. افرادی که سال‌های بسیاری به تحصیل علم و کارآموزی و کاروزی پرداخته‌اند و مسیر زندگی خود را در جهت سلامت تن و روان جامعه انتخاب کرده‌اند.
تصور کنید افرادی این‌چنین بخواهند خدمتی را ارائه دهند و دستمزد آن را ماه‌ها بعد دریافت کنند درحالی‌که گاه‌وبیگاه با بهانه‌های گاه غیر مستدل و صرفا به دلیل کمبود منابع، خدماتشان به هیچ انگاشته شود و مشمول کسورات شود و از دیگر سو در هرلحظه و در هر مکان در معرض قضاوت قرار گیرند و چوب قانون برای قصور و تقصیرشان همیشه بالا باشد!
چنین شرایطی برای معدودی حجت را تمام می‌کند که حق خویش را مستقیما از بیماران دریافت کنند؛ آنچه در فرهنگ عمومی به "زیرمیزی" معروف است و در میان مسئولین به "پرداخت‌های نامتعارف" شناخته می‌شود.
هر دو اصطلاح اما نارسا و گمراه کننده‌اند. چراکه دستمزد این گروه اقلیت از پزشکان نه در زیر میز از بیمار گرفته می‌شود و نه آن‌گونه که نامتعارف خوانده می‌شود، در مقیاس جهانی و حتی بومی نامتعارف است! درواقع آنچه با توجه به شرایط امروز جامعه نامتعارف است شکیبایی روزافزون ارائه‌دهندگان خدمت برای دریافت دستمزد از گیرندگان خدمت یا متولیان سلامت و درمان آن ها است! فرض کنیم دولتی عمده هزینه حمل‌ونقل عمومی را عهده‌دار شود اما به هر دلیل در پرداخت هزینه تجهیزات و دستمزدها ناتوان باشد. در چنین شرایطی اگر راننده‌ای خود اقدام به دریافت کرایه از مسافر خویش کند باید همه هجمه‌ها را متوجه او دانست که خرق عادت کرده است؟ در چنین شرایطی اگر همه رانندگان اقدام مشابهی انجام دهند آیا بازهم این پرداخت‌ها نامتعارف تلقی خواهند شد؟
بدیهی ست این سخنان به معنی تایید این روند نیست؛ خاصه آنکه نویسنده در گروهی از اصناف پزشکی مشغول به کار است که همواره کمترین رابطه مالی مستقیم را با بیمار داشته‌اند و به‌ندرت اتهام دریافت مستقیم از بیمار به آن ها زده‌شده است (متخصصین بیهوشی و مراقبت‌های ویژه). بااین‌وجود این گفتار قطعا به خواننده کمک خواهد کرد به چرایی ماوقع پی ببرد و قدری با پزشکی که علاقه‌ای هم به داشتن رابطه مالی مستقیم با بیمار خود ندارد، همدردی کند.
هرچند هستند بسیاری همکاران در قالب برخی گروه‌ها چون متخصصین بیهوشی (که همواره کمترین آمار دریافت‌های این‌چنینی را داشته‌اند) و پزشکان بسیاری که حتی به‌رغم جایگاه حساس خود هرگز به خویش اجازه چنین کاری نداده‌اند و هیچ‌گاه در پی ستاندن حق خود از بیمار نبوده‌اند. بگذریم که این روزها باوجودآنکه یکی از اهداف طرح تحول برقراری عدالت بین‌رشته‌ای در پرداخت‌ها به پزشکان عنوان‌شده بود اما برخی تصمیم سازان برای جبران کمبود منابع مالی بی‌توجه به این هدف و بی‌توجه به سابقه چنین گروه‌های تخصصی پزشکی که می‌توانند الگوی همکاران خود باشند، در پی کاهش تعرفه‌های نه‌چندان منطقی و گاه ناچیز آن ها هستند!
روی دیگر این مسئله شاید علل وَیل شدن چاه درمان در این سرزمین باشد. گره کوری که تا باز نشود هم پزشکان متضرر خواهند شد هم بیماران و هم مجموعه درمان!

تا زمانی که سیستم ارجاعی کارآمد عهده‌دار غربالگری بیماران نشود و بیماران، خدمات درمانی را سطح‌بندی شده دریافت نکنند و سیستم پرداخت به پزشکان هم تنها بر اساس خدمت ارائه‌شده باشد، نمی‌توان انتظار داشت که سرانه مخارج اقدامات تشخیصی و درمانی ازآنچه امروز به ازای هر بیمار هست کمتر شود و وضعیتی استاندارد و منطبق با منابع پیدا کند. در چنین شرایطی بعید نیست که "خود ارجاعی" برخی پزشکان (ناخواسته و یا به‌صورت برای انتفاع بیشتر) کیسه پاره‌ای برای بودجه درمان بسازد که به هیچ طریق نمی‌توان به پر شدن آن امید داشت.
برون‌رفت از این کلاف درهم‌تنیده راهی ندارد جز سطح‌بندی ارائه خدمات و غربالگری بیماران برای دریافت خدمات تشخیصی و درمانی موردنیاز بر اساس راهنماهای بالینی از یک‌سو و تامین منابع مستقل و پایا برای تامین هزینه‌ها از سوی دیگر. قطعا بیشترین آسیب را از عدم پرداخت به این دو بال لازم برای پرواز امن سیستم درمان ابتدا بیماران متحمل خواهند شد و سپس پزشکان و پرستاران و سایر خدمت دهندگان در عرصه بهداشت و درمان.سپید
رضا امین نژاد
متخصص بیهوشی و مراقبت‌های ویژه؛ استادیار دانشگاه علوم پزشکی قم
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: