افسردگى ممكن است ناشى از ماندن در موقعيتى باشد كه شما نمىتوانيد پاداش و تنبيه را كنترل كنيد.
شفا آنلاین:يك روان شناس باليني گفت:افسردگى ممكن است ناشى از ماندن در موقعيتى باشد كه شما نمىتوانيد پاداش و تنبيه را كنترل كنيد.به گزارش شفا آنلاین،دکتر فرشاد شیبانی، متخصص روانشناسی بالینی با اشاره به عوامل رفتارى در افسردگى افزود: اولين عامل فقدان است؛ آيا شما اخيراً فقدان مهمى در زندگىتان تجربه كرديد، براى مثال، از دست دادن شغل، دوست يا رابطه نزديك؟ شواهد تحقيقى نشان داده است افرادى كه استرسهاى مهمى دارند به احتمال بيشترى افسرده مىشوند مخصوصاً اگر آنها مهارتهاى مقابلهاى كافى نداشته باشند يا بهكار نبرند.وي در ادامه به عامل كاهش رفتار پاداشدهنده اشاره و بيان كرد: آيا به فعاليتهايى كه براى شما در گذشته پاداشدهنده بودند كمتر مىپردازيد؟ افسردگى با عدم فعاليت و كنارهگيرى مشخص مىشود. براى مثال، افراد افسرده گزارش مىدهند زمان بيشترى را صرف رفتارهاى غيرپاداشدهنده و منفعل مانند تماشاى تلويزيون، دراز كشيدن در رختخواب، فكر كردن به مشكلات، و شكايت كردن به دوستان مىكنند. آنها زمان كمترى را صرف رفتارهاى چالشبرانگيز و پاداشدهنده مانند تعاملات اجتماعى مثبت، ورزش، مطالعه و كار سازنده مىكنند.دبیر کمیته دانشجویی سلامت روان و رسانه انستیتو روانپزشکی تهران با اشاره به فقدان خودپاداشدهى، ادامه داد: اكثر بيماران افسرده به خودشان براى رفتار مثبت پاداش نمىدهند. براى مثال، آنها بهندرت خودشان را تحسين مىكنند. در اكثر اوقات افراد افسرده فكر مىكنند آنقدر بىارزش هستند كه نبايد خودشان را تحسين كنند. برخى افراد افسرده فكر مىكنند اگر آنها خود را تحسين كنند، تنبل خواهند شد.وي عدم كاربرد مهارتها را چهارمين عامل دانست و گفت: آيا مهارتهاى اجتماعى يا مهارتهاى حل مسئله وجود دارد كه بهكار نمىبريد؟ افراد افسرده مشكلاتى در بيان كردن خودشان، حفظ دوستى يا حل مشكلات با همسر، دوستان و همكارانشان دارند. هم بهعلت فقدان اين مهارتها و هم عدم كاربرد مهارتهايى كه دارند، آنها تعارض ميانفردى بيشتر دارند.شيباني در ادامه به خواستههاى جديد افراد اشاره و بيان كرد: آيا خواستههاى جديدى وجود دارد كه شما را براى احساس بيماربودن مستعد كند؟ انتقال به شهر جديد، آغاز كار جديد، والدشدن، يا پايان دادن به يك ارتباط و تلاش براى يافتن دوستان جديد مىتواند استرس مهمى براى برخى افراد ايجاد كند.وي با تاكيد بر اينكه بودن در موقعيتى كه شما احساس نااميدى كنيد، ادامه داد: افسردگى ممكن است ناشى از ماندن در موقعيتى باشد كه شما نمىتوانيد پاداش و تنبيه را كنترل كنيد. شما احساس غمگينى يا خستگى، از دست دادن علاقه و احساس نااميدى مىكنيد زيرا معتقد هستيد فرقى ندارد چه كارى انجام دهيد زيرا نمىتوانيد چيزى را بهتر كنيد. مشاغل غيرتقويتكننده يا روابط نامناسب مىتواند منجر به اين احساسات شود.اين روان شناس باليني با اشاره به اينكه ماندن در موقعيت تنبيه مكرر، نوعی درماندگی است، بيان كرد: نه تنها شما نمىتوانيد پاداش بهدست آوريد بلكه توسط ديگران مورد انتقاد قرار مىگيريد و طرد مىشويد. براى مثال، بسيارى از افراد افسرده ممكن است با افرادى كه آنها را انتقاد مىكنند يا به آنها به شيوههاى مختلف آسيب مىزنند زندگی کنند.وي اجتناب و منفعل بودن را آخرين عامل معرفي و اظهارداشت: ممكن است تمايل داشته باشيد از تجارب يا احساسات ناخوشايند اجتناب كنيد. اين منجر به پاداشهاى كمتر و احساس نااميدى بيشتر مىشود.شيباني در ادامه بيان كرد: اگر چه هر يك از عوامل استرس و فقدان توصيف شده در بالا مىتواند شما را مستعد افسردگى كند؛ اما آنها ضرورتا منجر به افسردگى نمىشوند (براى نمونه، شخصى ممكن است فقدانى را تجربه كند اما با اين فقدان توسط افزايش رفتارهاى پاداشدهنده، يادگيرى مهارتهاى جديد، جهتدهى مجدد توجه و ايجاد اهداف جديد روبرو شود). وي با تاكيد بر اينكه شيوههاى مختلف تفكر مىتواند شانس شما را براى افسردهشدن افزايش دهد، گفت: شما به احتمال بيشترى افسرده مىشويد اگر فكر كنيد مقصر هستيد و يا چيزى نمىتواند تغيير كند و شما بايد در هر چيزى كامل باشيد. دبیر کمیته دانشجویی سلامت روان و رسانه انستیتو روانپزشکی تهران در پايان برنامه راديو سلامت خاطرنشان كرد: درمان شناختى بهطور خاص به شناسايى، آزمودن، چالش و تغيير ديدگاههاى بیش از حد منفى تمركز دارد.رادیو سلامت