کد خبر: ۱۲۷۴۴۹
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۵ - ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - 2016October 19
شفا آنلاین>سلامت >جامعه پزشکی> دکتر شهرام یزدانی چهره ماندگار پزشکی بر لزوم «سخت‌گیری در درون» و «حفظ چهره در بیرون» برای حفظ اعتماد جامعه به حرفه پزشکی تاکید دارد.
به گزارش شفا آنلاین،  یزدانی معتقد است میزان پایش عملکردهای حرفه پزشکی در ایران بسیار ناچیز است. یزدانی یکی دیگر از اشکالات مهم در نظام سلامت را عدم توجه به تصویری که جامعه از پزشکان دریافت می‌کند، می‌داند.

اصلاح سیستم پرداخت در نظام سلامت ایران ممکن است؟
       ایجاد یک سیستم نظام‌مند و تعدیل بر درآمد پزشکان نه تنها شدنی، بلکه لازم است و اولین گام برای دست‌یابی به این هدف هم «اصلاح تعرفه‌ها» است. تعرفه‌های خدمات پزشکی باید معنی‌دار و براساس مطالعات کارسنجی و زمان‌سنجی تعریف شده باشند. البته باید هوشیار باشیم چون آفتی وجود دارد که از آن با عنوان SERVICE CREEP یا «خزش خدماتی» یاد می‌شود. خزش خدماتی یعنی وقتی کارسنجی و زمان‌سنجی برای خدمات انجام شد، طبیعتا برای برخی از خدمات تعرفه‌ای‌ بیشتر و برای بعضی دیگر از خدمات، تعرفه‌ای با قیمت کمتری معین شود.

 اینجاست که بلافاصله بخش زیادی از پزشکان بدون درنظر گرفتن ضرورت، به سمت خدماتی که بالاترین تعرفه‌ها را دارند، سوق پیدا می‌کنند. مثلا من به عنوان یک جراح ارتوپد برای درمان یک بیمار، می‌توانم از 4 راه مختلف استفاده کنم و یا به تعبیری 4 خدمت مختلف ارائه کنم. اینجا ممکن است من به جای اینکه بررسی کنم کدام‌یک از این 4 خدمت برای درمان بیمار اثربخش‌تر یا کدام‌یک بی‌خطرتر است، مستقیما به سراغ آن خدمتی می‌روم که درآمد بیشتری را عایدم می‌کند و به این صورت، خزش خدماتی رخ می‌دهد. در دنیا برای مقابله با این پدیده، بررسی‌هایی انجام می‌دهند و نوعی پاداش منفی برای آن درنظر می‌گیرند.

از سخنان شما نتیجه می‌گیرم که کشور ما فاصله بسیار زیادی با تصویر مطلوب دارد. فکر نمی‌کنید یکی از مهمترین عوامل خدشه‌دار شدن اعتماد عمومی مردم به جامعه پزشکی همین غیرعادلانه‌بودن دریافت‌ها در حوزه خدمات سلامت باشد؟
       دقیقا همین‌طور است. واقع قضیه این است که وقتی ما درمورد حرفه صحبت می‌کنیم، به جمعی از ارائه‌دهندگان خدمات انحصاری و تخصصی اشاره می‌کنیم که به‌واسطه تخصص و مهارتی که دارند، جامعه به آنها اعتماد کرده و در قالب یک قرارداد اجتماعی نانوشته به آنها «اختیار و قدرت» می‌دهد و در مقابل، از ایشان ارائه خدمات کیفی را طلب می‌کند. اما تا کجا و تا کی این اختیار و قدرت از سوی جامعه به ما می‌رسد؟ تا زمانی که ما بتوانیم اعتماد جامعه نسبت به خودمان را حفظ کنیم. در اینجا حرفه برای حفظ این اعتماد اجتماعی دو کار انجام می‌دهد؛ «سخت‌گیری در درون» و «حفظ چهره در بیرون». اساسا حرفه‌ها خودتنظیم هستند. در همه دنیا وقتی که مثلا در طب مشکلی به وجود می‌آید، حل این مشکل در درون حرفه رخ می‌دهد. «خودتنظیمی» از ویژگی‌های مهم حرفه است. دومین کاری که حرفه‌ها برای حفظ اعتماد اجتماعی انجام می‌دهند، این است که حتی در مواجهه با بزرگترین مشکلات، تلاش می‌کند که تصویر خارجی خودش را حفظ کند.

حرفه پزشکی در ایران این خود‌تنظیمی را به درستی انجام می‌دهد؟
       ابدا، ما درست برعکس عمل کرده‌ایم. در مورد وظیفه اول، در درون حرفه هیچ نظام‌مندی و تنظیم قوی نداشته و سخت نگرفته‌ایم. اگر از من سوال شود میزان تنظیم، پایش عملکرد و ممیزی در حرفه پزشکی کشور ما چقدر است، خیلی ساده پاسخ خواهم داد که در بخش سرپایی خصوصی، این نظارت صفر است. گفتن این صفر خیلی جرات می‌خواهد ولی واقعیت همین است. در بخش بستری خصوصی 10 درصد، در بخش سرپایی دولتی 15 درصد و در بخش بستری دولتی نهایتا 30 درصد پایش عملکرد و ممیزی وجود دارد. ملاحظه می‌کنید که این میزان نظارت درون‌حرفه‌ای بسیار کم و به این معنی است که در کشور ما پزشک، فعال مایشاء است. پس اولین اشتباه ما، کم‌کاری در مورد سخت‌گیری درون حرفه‌ای است. درمورد وظیفه دوم که حفظ تصویر و چهره بیرونی حرفه است هم خیلی بد عمل کرده‌ایم. ما حتی در بدترین شرایط هم نباید اعتماد جامعه را مخدوش کنیم، چون اگر این اتفاق بیفتد، آن قرارداد اجتماعی و اعتماد اجتماعی از بین می‌رود. حق است اگر گفته شود حرفه‌ای که نمی‌تواند در درون، خودش را تنظیم کند، لازم است که از بیرون تنظیم شود. در این‌صورت این حرفه، دیگر حرفه نخواهد بود. دعاوی پزشکی از درون حرفه و نظام‌پزشکی ما خارج شده و در جای دیگر بررسی شود.

اشکال کجاست؟ چرا حرفه پزشکی نتوانسته به این وظایف به درستی عمل کند؟
       به نظر می‌رسد سرمایه‌‌ اجتماعی ما در درون حرفه پزشکی تا حدی افت پیدا کرده است. روابطی که ما با هم داریم و ارزشی که روی این روابط حاکم است، سرمایه اجتماعی صنف را تشکیل می‌دهد. سرمایه‌‌های اجتماعی 3 نوع هستند و متاسفانه هر 3 شکل سرمایه اجتماعی حرفه پزشکی در کشور ما مخدوش است. در شکل اول، سرمایه اجتماعی به «سرمایه درون گروه‌های کوچک» گفته می‌شود. مثلا اینکه اعضای درون یک رشته، چقدر با یکدیگر وحدت دارند. در کشور ما وحدت اعضای یک رشته، بسیار پایین است. درحالی‌که این وحدت درون گروه‌ها در کشورهای توسعه‌یافته بسیار بالا است.

       دومین شکل سرمایه اجتماعی به این شکل بررسی می‌شود که بین رشته‌های مختلف در یک حرفه چقدر اتحاد وجود دارد. میزان این شکل از سرمایه اجتماعی هم در جامعه پزشکی کشور ما بسیار پایین است. یعنی در میان پزشکانی که رشته‌های متفاوتی دارند، «طبیب» بودن را به عنوان یک چتر واحد که می‌تواند بر سر همه اعضا گسترده شود، نمی‌بینیم. دعواهای مختلف بین‌رشته‌ای که ما در درون حرفه پزشکی می‌بینیم، در ایران به همین دلیل هستند. در نهایت، شکل سوم سرمایه اجتماعی، نشان‌دهنده میزان ارتباط، اعتماد و اتحاد بین اعضای حرفه با مردم و دولت است. متاسفانه این شکل از سرمایه اجتماعی هم در حرفه پزشکی به‌تدریج درحال از بین رفتن است. درواقع نتوانسته‌ایم برای دولت و برای مردم حتی حفظ ظاهر کنیم تا اینکه بتوانیم اعتماد اجتماعی و عمومی را حفظ کنیم. ریشه بسیاری از مشکلات ما در حرفه پزشکی این است که سرمایه اجتماعی ما درحال افول است و ما ضربات زیادی از این بابت متحمل شده و می‌شویم.

بر این اساس انتقاداتی که از درون جامعه پزشکی مطرح می‌شود و طرح مسائلی مانند فیش‌های حقوقی نجومی هم نمی‌تواند درست باشد. پس نقدها چگونه باید طرح شود؟
       اتفاقاتی که اخیرا رخ داده و رو کردن فیش‌های حقوقی و کارهای دیگر، اشتباه است. ممکن است که در بسیاری از جاها مشکل داشته باشیم. گفتم که ما در درون رشته‌ها اختلاف درآمد داریم، بین حرفه‌های درون حوزه سلامت تفاوت درآمد نجومی داریم و... اما نکته مهم این است که راه‌حل این مسئله، فقط تنظیم‌گری و نظارت است. وزارت بهداشت به عنوان ناظر اصلی در کنار انجمن‌های صنفی و در راس آنها سازمان نظام پزشکی باید وارد شود و این موضوع را درون خانواده حل کنند. افشاگری درباره فیش‌های حقوقی و موضوعات دیگر، تنها کارکردی که دارد این است که تصویر بیرونی صنف را مخدوش می‌کند. به عقیده من نتیجه این بحث‌های اخیر فقط این بود که هاله قداست دور سر پزشکان اگر نگوییم که از بین رفت، حداقل کم شد. یک زمانی می‌گوییم که برای پرداخت‌ها در سیستم سلامت مشکل درآمد داریم. این مسئله‌ای است که همه به آن اذعان دارند. اما یک زمانی سوال می‌شود که راه‌حل این مشکل چیست. باید گفت که قطعا راه‌حل آن افشاگری نیست.

       وقتی گفته می‌شود «تولیت» که بر اساس اسناد ما برعهده وزارت بهداشت است، باید دانست که سه‌چهارم بضاعت این تولیت باید صرف رگولیشن و نظارت شود. حالا خودتان ببینید واقعا چقدر از بضاعت و نیروی وزارت بهداشت صرف امور نظارتی و تنظیمی می‌شود؟ قطعا بسیار کم. ما اصلا «تنظیم» نداریم. درصورتی‌که باید سه‌چهارم از بضاعت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دانشگاه‌های علوم پزشکی به عنوان نماینده وزارتخانه در استان‌ها باید صرف نظارت و تنظیم شود و یک‌چهارم باقیمانده صرف تحلیل اطلاعات و سیاست‌گذاری درست و... شود. اما بحث نظارت، تنظیم، پایش عملکرد و ممیزی بالینی باید «اصل» کار ما باشد و بسیار سخت‌گیرانه هم باید اعمال شود. وقتی این سخت‌گیری اعمال نمی‌شود، افرادی هم که قطعا نیات خیرخواهانه‌ای هم دارند، چاره‌ دیگری نمی‌بینند و دست به افشاگری می‌زنند، اما بهای این خیرخواهی، از بین رفتن اعتماد اجتماعی است.سپید
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: