به گزارش شفا آنلاین،در یکی از بعدازظهرهای مردادماه رودررو با ریاست سازمان انتقال خون، درباره نیازهای امروز کشور به فراوردههای خونی صحبت کردیم. در شرایطی که سازمان انتقال خون سعی میکند اهداکنندگان مستمر جای اهداکنندگان تازه سازمان خون را بگیرند، دکتر پورفتحالله از آمار ٧٥ درصدی هپاتیت B و C و اچ.آی.وی در آزمایش اهداکنندگان باراولی سازمان انتقال خون خبر میدهد؛ ماجرایی که آنها را به فکر انداخته بهجای انباشت خون کافی، به فکر انباشت خون سالم بیفتند تا فاصله را با آمارهای سازمان بهداشت جهانی کمتر کنند.
مهمترین اقداماتی که در دوره ریاستتان در سازمان انتقال خون انجام دادید، چه بوده؟
شاید مهمترین اقدامی که سازمان انجام داده و درحال انجام است، تأکید بر
کیفیت اهدای خون و سرمایهگذاری روی اهدای خون و تغییر جهت و تمركز بر
افراد اهداکننده خون است با توجه به آن چیزی که در ادبیات انتقال خون،
سازمان بهداشت جهانی مطرح میکند، وظیفه سازمان انتقال خون تأمین خون و
فراوردههای خونی و خون سالم و کافی است و درباره همین تركيب هم کلی چالش
وجود داشت که باید بگویند خون سالم و کافی یا خون کافی و سالم، بهدلیل
اینکه بههرحال براساس گزارشهایی كه در اختیار سازمان بهداشت جهانی بود،
مرگومیر ١٥٠ هزار مادر را در سال به علت دسترسینداشتن به خون و
فراوردههای خونی داشتیم و اكنون هم در کشورهای درحالتوسعه این مشکل را
داریم و در واقع یکسوم مرگومیرهای مادران در کشورهای درحالتوسعه، ناشي
از دسترسینداشتن به فراوردههای خونی و خونریزیهای دوران حاملگی است.
درحالحاضر خون نقش مهمی در جوامع دارد. اول از همه این مهم بود که دسترسی
به خون کافی را مد نظر قرار دهيم و بعد به سلامت بیندیشیم یا اول به خون
سالم اهميت بدهيم؟ ما در سازمان انتقال خون معتقدیم از این موضوع گذر
کردهایم.
امروز در زمینه کفایت خون مشکل چندانی نداریم. ما ٢٧ واحد اهدای
خون بهازای هر هزار نفر داریم. فرهنگ اهدای خون در کشور ما تقریبا جا
افتاده است، اگرچه روشهایش روش مناسبی نبود. ما با تهییج افکار عمومی هر
وقت که خواستیم توانستیم جذب اهداکننده داشته باشیم؛ بنابراین اكنون باید
به سمت سلامت خون پیش برویم، در سلامت خون نقش محوری را اهداکننده دارد؛
برای اینکه شما هیچوقت نمیتوانید خطر بیماری انتقالی از طریق خون را به
صفر برسانید، مگر اینکه اهداکننده صادق باشد، زيرا امکان انجام بسیاری از
تستها را در مراکز انتقال خون نداریم. براي نمونه با وجود همه دانشها،
ارزش تشخیصی بيماري مالاریا ٧٥ درصد است و تستی که ٢٥ درصد خطا میکند
نمیتواند در غربالگری خون محل اعتماد باشد. یا براي مثال براساس گزارشی که
در آمریکا منتشر شد، هنگامي که عفونتهای باکتریال را تست کردند دیدند خطر
عفونتهای باکتریال بهویژه درباره پلاکت بسیار بیشتر از دیگر «اچآیوی»
و «هپاتیت C» است که جوامع درباره آن نگران هستند و اصلا مرگومیر ناشی از
عفونت باکتریال بالاست، کافی است یک باکتری در خون وجود داشته باشد،
بهسرعت رشد میکند.
یکی از بحثهای پیگیریشده این است که یکی از عواملی
که باعث رشد این میکروب میشود، مراجعات دندانپزشکی است؛ فقط اهداکننده
میتواند از این مسئله پيشگيري كند، آنهم با پركردن صادقانه فرمِ اهداي
خون و اگر به دندانپزشکی مراجعه كرده تا ٤٨ ساعت اهدای خود را به تعویق
بیندازد؛ بنابراین برای رسیدن به این مسئله شما باید تلاش کنید اهدای خون
هیجانی را حذف کنید.
اگر خاطرتان باشد ما پیش از این همواره پیغام میدادیم
که خون کم داریم؛ اما حالا از سال گذشته جذب اهداکننده از طریق تهییج
افکار را از سیستم حذف کردیم و دیگر اجازه نمیدهیم با کمبود بیمارستانی که
به ما منتقل میشود، آن را به مخاطب انتقال دهیم، داریم جمعیت اهداکننده
را ساماندهی میکنیم.
منظورتان از اهداکنندههای مستمر چیست؟
سه گروه اهداکننده داریم؛ اهداکنندگان مستمر که سالی دو بار خون اهدا
ميكند، اهداکننده باسابقه که سابقه اهدا دارد و بهطور مرتب مراجعه
میکند و اهداکنندگان بار اول. الان اهداکنندگان بار اول ما ٢٥ درصد کل
اهداکنندگان هستند. در سال ٩٢، ٣/٩٢ درصد از تعداد هپاتیت B از همین
٢٥ درصد آمار اهداکنندگان بار اولی بودند؛ این درباره هپاتیت C ٨٧/٣ بود.
این رقم در اهداکنندگان مستمر ما ١/٥ بود. «اچآیوی» هم در ٥٥ درصد
موارد در بار اول دیده میشد و باز این هم جالب است که در اهداکنندگان
باسابقه ٨/٣٣ درصد و در اهداکنندگان مستمر ١١ درصد «اچآیوی» دیده
میشود. این آمار نشان میدهد ما اگر بخواهیم به خطر صفر انتقال خون برسیم و
روی اهداکنندگان مستمر سرمایهگذاری کنیم، باید اهدا را به سمت افراد
فرهیخته و آگاهی ببریم که نگاه ویژهای به سلامت خون دارند و با فرهنگ
اهدای خون آشنا هستند.
برای رسیدن به این جامعه هدف چه کردهاید؟
در این زمینه اقداماتی کردیم. در قالب سه پروژه در سه استان؛ در استان
کردستان از ابتدای سال جاری، از اهداکنندگانِ بار اول، خون نمیگیریم.
کسانی که بار اول برای اهدا مراجعه میکنند، اول آزمایش انواع هپاتیت و
اچآیوی و آزمایشات سلامت را میدهند و تمام روشهاي انتخاب اهداکننده
رویشان اعمال میشود و چهار ماه بعد به اینها فراخوان میدهیم. ما چیزی
حدود هشت هزار اهداکننده بار اول استان کردستان را حذف کردیم و تبدیل به
اهداکننده مستمر کردیم. چیزی حدود پنج درصد از آنها با وجود پیگیری ما
بازنگشتند؛ اما تلاش کردیم با استفاده از ظرفیت سایر استانها و بالابردن
مقدار خونگیری از اهداکنندگان کردستانی، این مشکل را حل کنیم.
در استان کردستان ما یک تجربه موفق داشتیم؛ این کار بار سنگینی روی دوش ما بود، وقتی برای هشت هزار اهداکننده همه آزمایشات را انجام میدهی و هزینه آزمایشات را متقبل ميشوي، هزینههایت بالا میرود؛ اما ما این سرمایهگذاری را انجام میدهیم و همزمان در اردبیل هم پروژه دیگری داشتیم؛ اما هنوز در تهران آغاز نکردهایم و منتظر بررسی نتیجهها هستیم. در اردبیل پلاسما را به خارج از کشور ارسال ميكنيم و در چرخه ارسال پلاسما آزمایش بررسی ژنوم داریم، در این استان از اهداکننده بار اول، خون ميگيريم و پلاسمایش را در چرخه مصرف قرار میدهیم؛ اما گلبول قرمزش استفاده نميكنيم و بهعنوان ذخیره بحرانی مصرف خواهد شد.
وارد جمعآوری پلاسما شدهایم و داریم مراکز اهدای خون را تغییر میدهیم و مراکز جامع تهیه میکنیم و الان نمونه مراکز جامع را در تهران داریم. در مراکز جامع همه فعالیتهای مرتبط با اهدا را انجام میدهیم و فراوردههای نوین را گردآوری میکنیم و فقط به خون کامل متکی نیستیم.
تعرفهگذاری خدمات خون هم کار خیلی بزرگی بود. من مصاحبهای با بنیانگذار
سازمان انتقال خون انجام دادم و ایشان گفت وقتی خواستم سازمان انتقال خون
را تأسیس کنم، به دنبال این بودم که هزینه تأمین فرایندهایمان را بگیریم،
اما آن روزهایی که خونفروشی به صورت حاد حاکم بود، نمیشد چنین کاری انجام
داد و خوب است حالا بعد از ٤٠ سال میتوان ارزش خدمات را گرفت. ارزشگذاری
خدمات توانست ورود ما را به فعالیتهای جدید فراهم کند. هر چهار خدمتی که
قبل از تعرفهگذاری در اختیار مراکز قرار میدادیم، خدماتی بود که از رده
خارج شده و محصولاتی بودند که در دنیا استفاده نمیشدند؛ مثلا گلبول قرمز
دیگر در جهان بدون حذف گلبولهای سفید در اختیار بیماران قرار نمیگیرد.
یعنی اگر حوادث غیرمترقبهای در کشور اتفاق بیفتد، با توجه
به حذف هیجانی اهدای خون، دیگر با صفهای عریض و طویل مواجه نمیشویم؟
وقتی بحث اهدای خون هیجانی میشود، مفهومش این است که ما امروز کمبود خون
داریم و به خاطر آن، اهداکننده به ما مراجعه میکند. ببینید در منابع علمی
بسیار در این باره بحث میشود. شما بعد از هر حادثهای حس همبستگی در مردم
خواهید داشت و چه بخواهید و چه نخواهید مردم جلوی سازمان انتقال خون صف
میکشند. در واقعه ١١ سپتامبر کل خونی که مصرف شده چیزی کمتر از صد واحد
بوده، اما این هیجان باعث شد مردم صف بکشند و ٤٩٠ هزار واحد خون اهدا شد.
من این را با اهدای خون هیجانی متفاوت میدانم. مردم باید مطمئن باشند اگر
بحرانی ایجاد شود، انتقال خون میتواند آن را مدیریت کند. ما همین الان
ذخیره هفت برابر مصرف روزانهمان را در همه پایگاهها داریم؛ بنابراین
بحرانها را میتوانیم کنترل کنیم. اما آن حس همبستگی بعد از حوادث
غیرمترقبه فرصت خوبی برای جذب اهداکننده مستمر است. ما در آینده
برنامهریزی میکنیم تا از این فرصتها برای ایجاد اهداکننده مستمر
استفاده کنیم.
مدتی است بحثی پیش آمده مبنی بر اینکه مردم میگویند ما خون
را رایگان اهدا میکنیم، اما باید بابت مصرفش پول بدهیم. قطعا کارهای شما
هزینهبر است، اما میخواهم کمی درباره پولیشدن فراوردههای خونی صحبت
کنیم... .
من با این ادبیات چندان موافق نیستم. خون در کشور ما داوطلبانه تهیه میشود
و رایگان در اختیار مردم قرار میگیرد. آن چیزی که از بیماران دریافت
میشود، مربوط به فرایندها و تولیدها و فراوردههای نوین انتقال خون است.
همین الان در تعرفهها خون کاملا رایگان است، آن چیزی که به عنوان هزینه در
نظر گرفته شده هزینههای پروسسینگ و آمادهسازی فراوردههای مرتبط با خون
است که فقط بخشی از آن را بیمار پرداخت میکند. علتش هم این است که ما
مشکلی که داریم این است که دولت هیچوقت هزینههای دستگاه اجرائی را به طور
کامل تقبل نمیکند. ما هر چقدر با سازمان مدیریت چانه بزنیم، بالاخره همه
دستگاهها بودجهشان ١٥ تا ٢٠ درصد افزایش پیدا میکند و بعد میبینیم ٢٥
درصد تورم داریم. بگذارید این روند را به شما نشان دهم؛ روزی که به سازمان
انتقال خون آمدم، بدهی سازمان انتقال خون ٢١٠ میلیارد تومان بود، ضمن اینکه
کیت، کیسه و اقلام ضروری را که حداقل باید به اندازه یک سال از آنها ذخیره
راهبردی میداشتیم، صفر بود و ما روزانه مدیریت میکردیم. دهها نامه وجود
دارد که نامهها در دولت قبل به معاون رئیسجمهور، معاونت بهداشت و درمان
زده شده و مبلغ بدهی منعکس شده بود. دلیل این انباشت بدهی چه بود؟ چون هر
سال یک رشد اعتباری ٢٠درصدی داشتیم و در مقابل ٣٠ درصد تورم و به خاطر همین
هیچ فعالیت جدیدی در سازمان انتقال خون انجام نمیشد. امروز قاطعانه
میگویم تمام ملزومات لازم برای سازمان انتقال خون را حداقل برای یک سال
ذخیره داریم. آن بحثی که درباره تعرفهگذاری داریم، فرایندهای مرتبط با
تولیدات محصولات ماست. برای خودم رنجآور بود که بیمارانی که نیاز به پلاکت
داشتند یا هزینههای وحشتناک درمان سرطان میدادند، یک میلیون هم حداقل
هزینه تست خون و وسایل درمانی میدادند. کاری که الان انجام شده
تعرفهگذاری است و خوشبختانه بیمهها هم قبول کردهاند. پرداختی مردم چون
بیمهها متقبل شدهاند، در بخش بیمه روستایی چیزی حدود پنج درصد است و در
بیمه شهری هفت درصد است و پرداختی مردم بهشدت کاهش پیدا کرده است.
من اعتقاد دارم این کمک به بیمهها هم
هست. دهها مقاله وجود دارد که نشان میدهد ساختارهای انتقال خون چگونه
کار میکنند. در ١٧ کشور صنعتی دنیا خون کاملا داوطلبانه دریافت میشود،
اما هزینههای مرتبط با فراوردههای خونی گرفته میشود. در جایگاهی که
بیمهها حمایت میکنند و کشورهایی که بیمه آنها اقتصاد خون را میفهمد،
اجازه نمیدهند بیمار خون را بدون حذف لکوسیت مصرف کند، به خاطر اینکه
مطالعات نشان داده است این خون ١/٢ تخت روز بیمارستانی را افزایش میدهد و
به عبارت دیگر ٧٠٠ دلار هزینه بیمهها افزایش پیدا میکند. اقتصاد انتقال
خون مفهوم متفاوتی با خونفروشی دارد. خونی که با این روش تهیه میشود،
درست است که از طریق اهداکننده داوطلبانه دریافت میشود، اما دلیل نمیشود
فرایند فراوری خون هم رایگان انجام شود. ما هزینههای بخشی از پروسسینگ را
دریافت میکنیم و برای همین حاضر نشدیم برای خون کامل از بیماران پول
بگیریم.
هنوز هم خون از خارج کشور وارد میشود؟ مثل خاطره بدی که از گذشته داریم؟
ما دو دسته محصول داریم. یک سری خون و فراوردههای خونی است که سازمان
انتقال خون آن را صددرصد فراهم میکند یک سری دیگر محصولات خونی است. این
محصولات داروهای مشتق از پلاسما هستند؛ مانند فاکتور هشت، فاکتور ٩ و ١٠ و
محصولی که از پلاسما تهیه میشود. ما در این بخش وابسته به واردات هستیم و
چیزی حدود ٢٢٠ میلیون دلار واردات داریم. داروهای مشتق از پلاسما جزء رقم
اول سبد محصولات وارداتی هستند. دراینزمینه تلاش میکنیم این ادبیات را جا
بیندازیم که داروهای مشتق از پلاسما را با داروهای ایرانی تهیه کنیم.
درواقع منبع ما، منبع پلاسمای ایرانی باشد. ما از سال ٨١ این دغدغه را
داریم و دربارهاش در حال بررسی هستیم. الان یک ظرفیت ١٦٠هزارلیتری مصرف
مازاد پلاسما داریم که امیدواریم به ٢٠٠ هزار لیتر در سال جاری برسد. ما
این اطمینان را خواهیم داد که دیگر تغییر جغرافیا، مشکلی برای خونهای ما
ایجاد نكند.
شما گفتید از داوطلبان جدید، حدود ٧٥ درصد موارد هپاتیت B و C
و اچآیوی در افرادی دیده میشود که اهداکننده بار اول هستند. به آنها
اطلاع میدهید؟
بله، ما یک سیستم کاملا محرمانه داریم و به آنها اطلاعرسانی میکنیم و
مشاوره میدهیم و آنها را در سیستم کاملا محرمانهای به مراکز مرتبط معرفی
میکنیم.
در سالهای اخیر میزان بیماریهایی ازایندست بین مردم زیادتر شده است؟
من با توجه به آمار خودم میتوانم نظر بدهم و فکر میکنم نظردادن دراینباره در حیطه وظایف وزارت بهداشت است. ایران