شفا آنلاین>سلامت>مدتی برخی از بیلبوردهای تبلیغیِ شهر تهران درباره ابتلا به ایدز هشدار دادند. تلاش برای جلوگیری از انتقال ویروس ایدز، آنهم پس از مدتها در فضاهای عمومی، در حالی صورت گرفت که بنابر آمارها تنها 30 درصد از بیماران مبتلا به ایدز شناسایی شدهاند؛ 30 درصدی که 85 درصدشان مرد و 15 درصدشان زن هستند.
به گزارش شفا آنلاین،طبقِ آمار وزارت بهداشت 7 هزار و 387 نفر از مبتلایان به ایدز جانشان را
از دست دادهاند. سخنگوی وزارت بهداشت با ارائه این آمار گفته که ایران در
آموزشهای پیشگیری از ایدز ناموفق عمل کرده است.
عباس
صداقت –رئیس مرکز تحقیقات ایدز- با توجه به زیادشدن آمار ابتلا به ایدز از
راه ارتباط جنسی، صراحتا گفته تنها راه برای پیشگیری از ایدز توزیع
فرهنگسازی برای استفاده از کاندوم است.
کامبیز
محضری –کارشناس کمیته پیشگیری از ایدز سازمان بهزیستی کشور- هم معتقد است
باید به مردم گفته شود اگر از کاندوم استفاده کنند به ایدز مبتلا نخواهند
شد.
دکتر مزدک دانشور انسانشناس پزشکی
میگوید "بهعلت نبود پزشک خانواده که بتواند آزمایشهای دورهای را برای
متقاضیان و شهروندان اعمال کند، نمونهگیری اتفاقی برای بررسی حضور ویروس
HIV یا در مراکز انتقال خون صورت میگیرد، یا در مناطق پرخطر همچون
زندانها یا برای افراد پرخطر چون زنان خیابانی و یا در نهایت به صورت
تقاضای فردی در آزمایشگاههای دولتی و خصوصی".
ایدز نیازمند بیلبورد تبلیغاتی نیست!
دانشور گفت: بیلبوردهای تبلیغاتی تقریبا در تجربه زیسته اکثر شهرنشینان پدیدهای تکراری و گاه ناملموسی است.
وی
گفت: این بیلبوردها آنقدر ناپیدا هستند، که ممکن است حتی به مضمون آن
توجهی نکنیم ولی مولفههای تصویری آن را در ناخودآگاه به خاطر
میسپاریم. مولفههایی که ناخودآگاهِ ما را هدایت میکند تا انتخابهای متناسب با آن تبلیغات داشته باشیم.
وی
اظهار کرد: حال باید از متولیان امور پرسید که آیا جای شعارهای تبلیغاتی
مربوط به سلامت بیلبوردهای تبلیغی است؟ آیا این نحوه اطلاعرسانی میتواند
رفتارهای شهرنشینان را تغییر دهد و آنها را وادار کند که رفتار خود را در
هنگام برقراری رابطه جنسی تنظیم کنند؟
وی
در ادامه در اینباره توضیح داد: بیایید فرض کنیم که این تبلیغات بیلبوردی
نه برای اثرگذاری خاص بر روی مخاطبان بلکه برای واردکردن ادبیات پیشرو به
سطح خیابان انجام پذیرفته است.
عضو
انجمن جامعهشناسی ایران تصریح کرد: من بدون نادیدهگرفتن انگیزههای
شریفانهای که ممکن است پشت چنین اقداماتی باشد، این گونه کارها را
"هیاهویی برای هیچ" میدانم و در راستای دیگر کارهای پوپولیستی وزارت
بهداشت همچون طرح تحول سلامت و یا فلورایدتراپی دانشآموزان میدانم.
وی
درباره دلیل این عدمتاثیرگذاری گفت: به یک دلیل روشن... دهانی که زبان به
نصیحت میگشاید باید از مشروعیت و پذیرش بالایی برخوردار باشد وگرنه
نصایحش به دیواری از امتناع در ناخودآگاه مخاطبان برخورد میکند.
دانشور
همچنین در ادامه تاکید کرد: آیا میتوان به بیلبوردهایی که سالهاست برای
تبلیغ کالاهای بی کیفیت به کار رفتهاند به عنوان یک گزینه مشروع نگریست؟
وقتی مخاطبان میبینند که در میانه مذاکرات اتمی ناگهان بیلبوردهای در
تخریب مذاکره کنندگان در حاشیه بزرگراهها سبز میشود میتوانند به
بیلبوردهای بهداشتی-سلامتی اعتماد کنند؟
دانشور
بهترین راه برای کنترل ایدز را آموزش و فعالیتهای اجتماعی دانسته و گفت:
باتوجه به تجربیات کشورهایی که توانستهاند همهگیری ایدز را تحت کنترل
درآوردند، علاوه بر آموزش رسمی در مدارس، خیابانی با توزیع رایگان
کاندوم، ارائه پمفلتهای مربوطه و آموزش چهرهبهچهره میتواند از شیوه
تبلیغاتی-خودنمایانه بیلبوردی بسیار موثرتر واقع شود.
زنان قربانیانِ شیوعِ ایدز
این
پزشک دلایل پزشکی احتمالِ بیشتر ابتلای به ایدز در میان زنان را توضیح
داد: پزشکان متخصص عفونی و صاحبنظران بهداشتی، زنان را بیشتر در معرض خطر
ابتلا به ویروس HIV در رابطه جنسی میدانند، چرا که انتقال مایعات عموما به
مهبل زن بیشتر انجام میگیرد.
وی
همچنین ادامه داد: دوم اینکه زنان در رابطه جنسی بیشتر نقش فرودست را بازی
میکنند و احتمال آسیبپذیری آنان همیشه بیشتر است.
این
انسانشناس در ادامه تشریح کرد: زنانی که در ردهبندیهای پایین درآمد،
سواد و منزلت قرار دارند، زنانی که تنفروشی به نوعی شغل آنان محسوب میشود
و توان چانهزنی آنها در حداقلِ ممکن است، زنانی که علیرغم موقعیت شغلی و
درآمدی بالا از حقوق جنسی خود در برابر شریک جنسیشان بیخبرند، بیشتر در
معرض ابتلا به ویروس HIV هستند.
وی
ادامه داد: چراکه آنها نمیتوانند شرکای جنسیشان را وادار به رابطه
حفاظت شده کنند. دیده شده که در اکثر موارد مسئولیت پیشگیری از بارداری به
عهده خانمها قرار دارد و معنای آن این است که آقایان تمایل اندکی به
استفاده از کاندوم دارند.
مزدک
دانشور در پاسخ به این سئوال که "چطور آمارها آسیبپذیری بیشتر زنان را
تأیید نمیکند؟" اظهار کرد: اول شیوه نمونهگیری و آمارگیری است.
وی
همچنین گفت: بهعلت نبود زیرساخت پزشک خانواده که بتواند به صورت هماهنگ و
یکدست آزمایشهای دورهای را برای متقاضیان و شهروندان اعمال کند،
نمونهگیری اتفاقی برای بررسی حضور ویروس HIV یا در مراکز انتقال خون صورت
میگیرد، یا در مناطق پرخطر همچون زندانها یا برای افراد پرخطر چون زنان
خیابانی و یا در نهایت به صورت تقاضای فردی در آزمایشگاههای دولتی و
خصوصی.
مزدک
دانشور همچنین با اشاره به مراجعه بیشتر مردان برای انتقال خون توضیح
داد: عموم مراجعهکنندگان به مراکز انتقال خون، آقایان هستند و چون اکثر
خانمها خود را کمخون حس میکنند، تمایل چندانی از سوی خانمها برای اهدا
خون ابراز نمیشود.
وی
همچنین در ادامه تصریح کرد: در حقیقت خانمها در این مسیرِ غربالگری چندان
حضور ندارند. دومین منطقهای که غربالگری و نمونهگیری از آن (البته آنهم
موردی و در صورت حاد شدن وضعیت و نه یک دستورالعمل نهادینه) انجام
میگیرد، زندانها هستند.
این
پزشک با اشاره به اولین نمونهگیری خون در یکی از زندانها در ایران تصریح
کرد: برای اولینبار نمونهگیری خون در یکی از زندانهای غرب کشور شوک
عظیمی به مسوولان وارد کرد چرا که متوجه شدند اکثریت زندانیان به ویروس HIV
مبتلا شدهاند.
وی
همچنین در ادامه توضیح داد: طبق آمار، زندانیان مذکر، اکثریت زندانیان
کشور را تشکیل میدهند و میزان اعتیاد تزریقی و مرحله آخر در آنها بالاتر
است و میتوان حدس زد که در این مراکزِ غربالگری نیز آمارهای مربوط به
ابتلا خانمها کمتر باشد.
این
انسانشناس گفت: نکته دیگر ناتوانی جنسی بسیاری از معتادان تزریقی است که
از یکسو توان چندانی برای برقراری رابطه جنسی با همسران یا شرکای جنسی خود
ندارند و از دیگر سو برای به دست آوردن مواد و دارو گاه به صورت
"زیرسیگاری" دیگر زندانیها در میآیند و این بار باعث انتقال ویروس به
دیگر مردان زندانی میشوند.
وی
به فرآیند آزمایشگیری از روسپیان و زنان خیابانی اشاره کرده و در
اینباره گفت: این کار منبعِ دیگر یافتن زنان مبتلا به ویروس HIV است
که میتوان حدس زد اکثر یافتهها در مورد زنان نیز از همین طریق
است.
وی
در ادامه چرایی آمار کمتر زنان شناختهشده مبتلا به ایدز گفت: تقاضای شخصی
برای آزمایش نیز چندان شامل زنان نمیشود زیرا بسیاری از زنان هستند که
رفتار پرخطر جنسی نداشتهاند و احساس نیاز برای دادن آزمایش نمیکنند، حال
آنکه ممکن است از طریق همسرشان آلوده شده باشند و بیاطلاع باشند.
مزدک
دانشور در ادامه تصریح کرد: در نبودِ نظام بهداشتی-درمانی به هم پیوسته،
در نبود زیرساخت پزشک خانواده و در حضور ترس و هراس عمومی از بیماری ایدز،
نمیتوان از طریق آزمایشهای پراکنده تصویر درستی از شیوع و بروز ابتلا به
ویروسHIVترسیم کرد، بلکه فقط میتوان بر این نکته پای فشرد که در ایران
همچون دیگر نقاط جهان رابطهی جنسی مهمترین طریق ابتلا به ویروس HIV
است.
عضو
انجمن جامعهشناسی ایران با تاکید بر اینکه که زنان قربانیان شیوع ایدز در
کشور هستند توضیح داد: زنان در این میان قربانیان خاموشِ شیوع و گسترش این
بیماری هستند و چون زیرساختهای غربالگری-ارجاع (همچون پزشک خانواده) وجود
ندارد، از چشم مسوولان نیز ناپیدایند.
وزارت بهداشت باید پاسخگو باشد
دانشور
با اشاره به سخنانِ سخنگوی وزارت بهداشت که گفته کشور در آموزشهای
پیشگیری از ایدز ناموفق بوده در ادامه گفت: اگر یک صاحبنظر و یا
جامعهشناس بگوید "کشور" در آموزشهای پیشگیری از ایدز ناموفق عمل کرده،
چندان عجیب نیست. ولی اگر یک مسوول دولتی به جای پذیرفتن مسوولیت دولت، توپ
را به زمین "کشور" بیندازد، البته نشان از سیاسیکاری و فرار از مسوولیت
دارد.
این
پزشک و انسانشناس در ادامه عملکرد وزارت بهداشت را به چالش کشیده و اظهار
کرد: وزارت بهداشت باید به طور دقیق بگوید چرا در این زمینه موفق نبوده و
چه نهادهای دیگری هم در این زمینه مسوول بودهاند نه اینکه مردم را هم شریک
عدم موفقیت خود کند.
وی
ادامه داد: باید از وزارت بهداشت پرسید که چقدر فضا برای مشارکت عموم مردم
در زمینه پیشگیری از انتقال ویروس HIV بازکرده که مردم از آن استفاده
نکردهاند؟ وزارت بهداشت باید پاسخگو باشد که تا چه حد تابوهای فرهنگی حول
این بیماری را شکسته است و یا اینکه برای شکستن این تابوها از سوی مردم،
زمینه و میدان فراهم کرده است؟
دانشور
همچنین گفت: وزارت بهداشت باید پاسخگو باشد که چرا به بهانه رشد جمعیت،
توزیع رایگان کاندوم را در خانههای بهداشت متوقف کرده است؟ و... بعد مدعی
این باشد که چرا "کشور" در زمینه آموزش و پیشگیری از ایدز ناموفق عملکرده
است.
دانشور
با اعلا اینکه با عدم موفقیت ایران در پیشگیری از ایدز با وزارت بهداشت
موافق است توضیح داد: البته نه در ریشهیابی عدم موفقیت بلکه در نتیجهای
که حاصل شده است. در کشور ما همهگیری ویروس HIV در حال بدلشدن به یک معضل
و مشکل برای امنیت کشورمان است.
وی
تصریح کرد: پس نتیجه میگیرم که اگرچه مسوولیت دولت و وزارت بهداشت در این
زمینه بسیار جدی است، به مسئولیتهای جامعه مدنی نباید بی اعتنا
بود.
چه باید کرد؟
این
انسانشناس درباره راهکارهایی که برای پیشگیری از ایدز پیشِ روی ما وجود
دارد گفت: صاحبنظران و ناظرانِ سلامت و بهداشت به جای همراهی با طرحهای
درمانمحور "تحول سلامت"، باید به دولت برای تقویت شبکه بهداشت در شهرهای
بزرگ، بهروزرسانی و تجهیز شبکههای بهداشت روستایی و پزشکی جامعهنگر در
مناطق داغ و حاشیهای، تهیه زیرساختهای غربالگری و ارجاع، مداخله بیقید
در مناطق پرخطر و محلهای تجمع معتادان و خیابانخوابها با رویکرد کاهش
آسیب و توزیع رایگان سرنگ و کاندوم فشار وارد کنند.
عضو
گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به نقش آموزش و
پرورش در پیشگیری از ایدز گفت: در این راستا هم صاحبنظران و کسانی که برای
آینده کودکان جامعه احساس نگرانی دارند باید زمینهساز تغییرات رادیکال در
زمینه آموزش و پرورش باشند.
دانشور
ادامه داد: این گروه از افراد باید متقاضی واردشدن آموزشهای رسمی در
زمینه انتقال ویروسHIVبه مدارس آنهم بدون سانسور و پردهپوشی باشند.
متقاضی اختلاط دختران و پسران در دوران ابتدایی و کاهش حساسیتهای اجتماعی
در رابطه با جنس مخالف باشند.
این
پزشک در ادامه توضیح داد: از دیگرسو آنها باید متقاضی واردشدن آموزش به
خیابان با تبلیغات چهرهبهچهره به کمک پمفلتهایی باشند که خیلی صریح و
علمی در مورد نحوه ابتلا، راههای حفاظت و نحوه استفاده از وسایل پیشگیری
اطلاعرسانی میکنند. به شهرداریها برای تبدیل خانههای سلامت به مراکز
آموزش رایگان فشار وارد کنند تا با دعوت از پزشکان و جامعه شناسان برای
سخنرانی و آگاهیرسانی به افزایش آگاهیهای جامعه کمک شود.
مزدک
دانشور همچنین گفت: در آخر اینکه روشنفکران و فعالان اجتماعی باید در
تلاش باشند تا کمپینی برای ارائه کاندوم رایگان در خیابان به زنان و حتی
مردان تنفروش شکل بگیرد و... در کل درصدد برپاکردن جنبشی اجتماعی برای حل
مسایل اجتماعی باشند.
این
پزشک و انسانشناس پزشکی ادامه داد: راهکارهای عمقیتری هم وجود دارد
که در مصاحبههای دیگر به آن پرداختهام و مهمترین آن عوضکردن شیوه
برخورد با بدن و عوضکردن تلقی از بدن است.
دکتر
مزدک دانشور در انتها نیز گفت: باید اتفاقی بیفتد که بیگانگیِ حاصلآمده
از شیوه تولید در حوزه بدن تغییر و دگردیسی پیدا کند و بدن از محمل و جورکش
عادتهای بد به بدنی بدل شود که هم احترام آن از سوی جامعه و هم از سوی
فرد رعایت میشود. اینگونه است که انسانها به خود اجازه نمیدهند که با
بدنشان هرکاری بکنند...