به گزارش شفا آنلاین، خودکشی دختر هفده ساله آخرین خبر خودکشی در پایتخت بود که به بازپرس کشیک قتل پایتخت گزارش شد، دختر جوانی که با خوردن قرص به زندگیاش پایان داد و با وجود انتقال به بیمارستان، جان خود را از دست داد؛ بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که این دختر به دلیل اختلافات خانوادگی اقدام به خودکشی کرده است.
متأسفانه اقدام به خودکشی در اردیبشهت ماه سل جاری و مخصوصا در اماکن و معابر عمومی با درصد افزایش قابل تاملی مواجه بوده است و یکی از جنجالیترین آنها خودکشی مرد شصت و پنج سالهای از یک پل عابر پیاده در خیابان میرداماد بود که وی با استفاده از طناب دار خودش را حلق آویز کرد اما به راستی چرا اخیرا تعداد خودکشی در ملأعام افزایش یاقته است.
دکتر «مهدی کریمی» روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، رسانهها را در خودکشیهای اخیر سهیم میداند و میگوید " فکر نمیکنم نشر اخبار خودکشی و اقدام به خودکشی در رسانهها به این صورتی که اکنون درج میشود، مجاز باشد و در حقیقت این اقدام باعث تبلیغ خودکشی میشود؛ متأسفانه این مسئله برای جامعه ما داغ بزرگی است ... بنده به عنوان متخصص در مسئله خودکشی، موافق رسانهای شدن اخبار خودکشی نیستم".
برای بررسی علل این خودکشیها و یافتن راهکاری برای جلوگیری از افزایش آن با دکتر مهدی کریمی؛ استاد دانشگاه شهید بهشتی، روانپزشک و متخصص در زمینه خودکشی گفتوگویی ترتیب دادیم؛ وی سالها در رابطه با خودکشی مطالعه و آسیبشناسی داشته و به واکایی افراد متعددی که پس از اقدام به خودکشی، پشیمان شدهاند، پرداخته است
به نظر حضرتعالی، چرا در جامعه سنتی ـ دینی کشورمان خودکشی صورت میگیرد و این اواخر تعداد آن رو به افزایش بوده است؟
خودکشی علل و جنبههای مختلفی دارد و یکی از پیچیدهترین مسائل و چندجنبهای است؛ ابعادی مانند عومل بیولوژیک، روانشناختی، جامعهشناختی و مسائل مذهبی میتواند در خودکشی دخالت داشته باشد؛ در بیشتر موارد خودکشی، فرد دچار اختلال روانی است و تا 90 درصد اقدام به خودکشیها معمولا یک اختلال روانپزشکی دارد که شایعهترین اختلالات روانپزشکی در این افراد افسردگی است.
به طور کلی 70 درصد افرادی که خودکشی میکنند، دچار افسردگی هستند، بسیاری از این افراد تحت درمانهای روانپزشکی هستند یا دورههایی از درمانهای روانپزشکی را داشتهاند، در حال حاضر خودکشی یکی از شایعترین علت مرگ و میر و چهارمین مشکل بهداشتی جهان است و در کل جهان این آمار افزایش پیدا کرده است و جزو بار بیماریهایی است که کل کشورها آن را تحمل میکنند.
آمار خودکشی در ایران نیز مانند سایر کشورهای جهان در مردها بیشتر است؛ شاید در زنان اقدام به خودکشی سه برابر مردان باشد اما خودکشی موفق مردان بیشتر از زنان است؛ یکی از علتهای دیگر اقدام به خودکشی به غیر از افسردگی، سوءمصرف مواد و الکل است و گفته میشود سوءمصرف الکل و افسردگی به صورت ژنتیک در فامیل ممکن است به ارث برسد یعنی ممکن است در یک خانواده یک نفر افسرده و یک نفر سوءمصرف الکل داشته باشد بنابراین افسردگی یکی از شایعترین علت اقدام به خودکشی است و جامعه ما نیز مستثنی از این نیست.
در جامعه ما، اختلال دیگری به نام اختلال انطباقی وجود دارد بدین معنا که ممکن است استرسی به فرد وارد شود و این استرس ممکن است حاد و در طی چند ماه قبل از خودکشی باشد و فرد نتواند خودش این استرس را کنترل کند؛ مکانیسمهای انطباقی فرد مختل باشد و ناگهانی فرد، اقدام به خودکشی را صورت دهد و افراد زیر 45 سال معمولا افسردگی بیشتری دارند و اقدام به خودکشی در این سنین بیشتر است.
مشکلات اقتصادی و فاصله طبقاتی بین افراد جامعه تا چه اندازه در خودکشیها مؤثر است؟
به طور کلی چهار بعد برای امنیت در زندگی لازم و یکی از این ابعاد، مسئله سلامتی است؛ سلامتی میتواند جسمانی، روحی و روانی و یا هر دو با هم باشد؛ با مختل شدن هر کدام از این ابعاد سلامتی، میتواند یک فاکتور امنیت فرد در زندگی به خطر بیافتد و فرد را به سمت افسردگی و اقدام به خودکشی بکشاند.
بعد دیگر مسائل اقتصادی و مالی است که بسیاری از افراد مبتلا و درگیر آن هستند؛ مسائل اقتصادی در بعد امنیت اجتماعی افراد، فاکتور بسیار مهمی به شمار میآیند، مسائل اخلاقی از دیگر ابعاد امنیت در زندگی است؛ پایبند بودن به مسائل اخلاقی و دور بودن از آن، تأثیر زیادی در اقدام به خودکشی دارد؛ آخرین بعد نیز، ارتباطات فرد با محیط و افراد دیگر است؛ به هر میزان که فرد درونگراتر شود و ارتباطاتش با محیط پیرامون کمتر شود، امنیت زندگی فرد بیشتر به خطر خواهد افتاد.
علت خودکشی در سنین پایین و نوجوان جامعه نیز از این چهار بعد نشأت میگیرد و آیا علت اقدام به خودکشی در افراد کم سن و سال، هیجانات لحظهای است؟
به طور کلی شیوع اختلالات افسردگی در افراد جوانتر با سن کمتر از 45 سال شایعتر است؛ ممکن است اختلالات انطباقی نیز در نوجوان و افراد کم سن و سال شیوع بیشتری داشته باشد یعنی استرسی در زندگی این افراد وارد میشود؛ فرد نمیتواند خودش را با این استرس منطبق کند و به صورت ناگهانی و تکانهای اقدام به خودکشی میکند البته استرسهای مزمنی نیز در خانواده ممکن است وجود داشته باشد، مواردی مانند جدایی پدرها و مادرها از یکدیگر، فقدانها، مرگ و میرها، سوءمصرف مواد مخدر، خانوادههای از هم گسسته و ... میتواند در اقدام به خودکشی تأثیرگذار باشند و یک نوجوان که پختگی کافی ندارد، اگر نتواند خودش را با این استرسها منطبق کند، ممکن است به صورت ناگهانی اقدام به خودکشی کند.
البته وقوع اتفاقاتی که پشت سر هم است و به طور مثال در کمتر از 6 ماه، هفت یا هشت اتفاق بد برای فرد بیافتد و از آستانه تحمل وی خارج باشد، میتواند در اقدام به خودکشی تأثیر داشته باشد.
آیا افرادی که خودکشی میکنند، درک صحیحی از لحظه وقوع خودکشی و زجری که آن لحظه ممکن است با آن روبهرو شوند، دارند؟
کسی که افسرده میشود و اقدام به خودکشی میکند، دچار اعوجاج شناختی میشود یعنی اینکه درک و قضاوت درستی ندارد، کوچکنمایی و بزرگنمایی میکند؛ توانمندیهای خوب خود را نمیبیند و کوچک میشمارد و ضعفهایش را نزد خود بزرگ جلوه میدهد حتی ممکن است این افراد دچار باورهای غلط و تصمیمات ناگهانی شوند و اقدام به خودکشی کنند، بعد از خودکشی نیز ممکن است پشیمان شوند اما کار از کار گذشته است به طور مثال بعضی مواقع اقدام به خودکشی با دارو صورت میگیرد؛ این افراد زمانکیه تا مرگ فرصت دارند، ممکن است از خودکشی پشیمان شوند اما به هر حال ممکن است آن دارو کشنده باشد و فرد جان خودش را از دست دهد، موارد متعددی وجود دارد که افرادی خودکشی کرده و جان سالم به در برده و در نهایت از این کار پیشمان شدهاند.
وجود افسردگی و اقدام به خودکشی ممکن است با اختلالات شخصیتی فرد نیز همراه باشد؛ نکتهای که نباید فراموش کنیم این است که اختلالات شخصیتی همراه با افسردگی و اقدام به خودکشی در این افراد بیشتر است؛ اگر افسردگی روی این افرادی که دچار اختلالات شخصیتی هستند، سوار شود، میتواند عاملی برای اقدام به خودکشی باشد.
بعضی مواقع نیز اقدام به خودکشی در سنین بالاتر به علت بیماریهای مزمن مانند سرطانها، بیماریهای لاعلاج و افرادی دچار ام اس، ممکن است فرد آنقدر از بیماری خسته و از زندگی سیر شود و لذتی نبرد و اقدام به خودکشی کند.
اقدام به خودکشی در ملأعام حاوی پیام یا نمایشگونه است؟
میتواند حالت نمایشگونه داشته باشد اما بسیاری از اقدام به خودکشیها در کشورهای اروپایی و آمریکایی در ملأعام انجام میشود، یعنی از پلهای بلند و ساختمانهای بلندمرتبه انجام میشود و دقیقا نمیتوان گفت که اقدام به خودکشی در کشور ما نیز جنبه اجتماعی دارد، پل "دروازه طلایی" در آمریکا معروف است و افراد این پل را برای خودکشی انتخاب میکنند، افزایش صنعتی شدن نیز میتواند در نوع خودکشی تغییراتی ایجاد کند.
به نظر جنابعالی چه راهکاری برای کوتاهمدت و بلندمدت برای جلوگیری از اقدام به خودکشی میتوان ارائه داد؟
مشکلات رواپزشکی و روانشناختی در جامعه و در تمامی کشورها بالا است البته خوشبختانه در کشور ما به دلیل مسائل مذهبی اقدام به خودکشی یک تابو است و گناه کبیره محسوب میشود؛ بسیاری از خانوادهها چون پایه مذهبی دارند، هر چند که افسرده میشوند اما ممکن است اقدام به خودکشی در این دسته از خانوادهها صورت نگیرد و این فاکتور بسیار مهمی است.
اقدام به خودکشی در کشورمان نسبت به سایر کشورها پایین است و افرادی که اعتقادات مذهبی بالاتری داشته باشند، درصد خودکشی آنها به نسبت سایر اقشار جامعه کمتر است اما متأسفانه با این اوصاف آمار افسردگی، اختلالات رواپزشکی، سوءمصرف مواد مخدر، جدایی و طلاقها، از هم گسستکی خانوادهها داغدیدگیها، تصادفات منجر به فوت در کشور ما بالا است و تمامی این موارد علتهای برای اقدام به خودکشی به شمار میروند.
خانوادهها نسبت به این مسائل باید بسیار حساس باشند، خانوادههای از هم گسسته، مطلقهها و افرادی که شاغل بوده و اکنون چند ماه است که بیکار شدهاند، برای افسردگی و اقدام به خودکشی مستعد هستند.
به هر حال باید بیماری روانپزشکی افراد شناسایی شود و فورا تحتنظر روانشناس و روانپزشک قرار بگیرند؛ بعضی از این بیمارها نیاز به درمان و برخی دیگر در موارد حاد نیاز به بستری شدن دارند، این افراد نیاز به مشاوره، حمایت از طرف خانواده و مجامع دارند.
کدامیک از دستگاههای اجرایی مهمترین نقش برای جلوگیری از خودکشی در بلندمدت را میتوانند ایفا کنند؟
به نظر من مهمترین دستگاه مسئول وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است که در زمینه آموزش باید خانوادهها را درگیر این قضیه کند و تابو بودن اختلالات روانپزشکی باید شکسته شود و اگر فردی دچار اختلالات افسردگی، شخصیتی، اضطراب، بیماریهای اعصاب و سوءمصرف مواد مخدر است، نباید آن را ننگ بداند؛ این تابوها باید با آموزش و رسانهای کردن حل شود و قبل از اینکه فرد درگیر اقدام به خودکشی شود، بیماری وی باید شناخته شود.
گسترش فضای مجازی و اعتیادی که جامعه ما در این فضا دچار آن شده است، میتواند بر افزایش خودکشی و جرایم دیگر تأثیر داشته باشد؟
دقیقا میتواند تأثیر داشته باشد؛ زمانیکه اعتقادات مذهبی افراد دچار چالش و روابط بین زن وشوهری مختل شود، بیدینی و مشکلات روابط بین خانواده ایجاد و روابط خارج از زندگی زناشویی در فضای مجازی زیاد شود ( که متأسفانه این مسأله برای جامعه مذهبی ما داغ بزرگی است )، این ارتباطات میتواند باعث سوءظنهای شدید و باعث از هم گسیختگی خانوادهها شود البته این انگها ممکن است فقط در حد یک پیام، تماس تلفنی یا ارتباطی در فضای مجازی باشد اما میتواند آنقدر تحریککننده باشد که فرد برچسبهایی بخورد و در نهایت اقدام به خودکشی کند.
به نظر شما درج اخبار خودکشی در رسانهها مجاز است؟ اگر مجاز میدانید درج این اخبار باید چگونه باشد؟
فکر نمیکنم نشر اخبار خودکشی و اقدام به خودکشی در رسانهها به این صورتی که اکنون درج میشود، مجاز باشد و در حقیقت این اقدام باعث تبلیغ خودکشی میشود و متأسفانه این مورد نیز برای جامعه ما داغ بزرگی است و یکی از مواردی که اخیرا باعث شیوع خودکشی شده است، به نظر من رسانهای شدن موارد اول و دوم از خودکشیها بود که در چند وقت اخیر در رسانهها مطرح شد و بعد از آن خودکشیها در معابر عمومی افزایش یافت؛ بنده به عنوان متخصص در مسئله خودکشی موافق نیستم که این مسائل رسانهای شود؛ در عوض مشکلات خانوادهها و جامعه، افرایش آمار طلاق، سوءمصرف مواد مخدر، الکل و به طور کلی آسیبهای اجتماعی باید شناسایی، آموزش داده و رسانهای شوند تا اینکه بیماریهای اعصاب و روان شناسایی و از تابو بودن خارج شوند و سازمانهایی که میتوانند در عرصه آموزش، پیشگیری و درمان مؤثر واقع شوند، اقدام کنند.
رسانهای
شدن خودکشی میتواند بحث یادگیری و نمایشگونه داشته باشد و من به عنوان
یک متخصص در این زمینه به هیچ وجه با رسانهای شدن خودکشیها موافق نیستم.تسنیم