شفا آنلاین>اجتماعی>وقتی در دهه 1980 اعتیاد به آمریکا هجوم آورد، انگار تمدن برای سیاهپوستان آمریکایی به پایان رسید. کراک شد تجسم اعتیاد دائمی و کشنده برای معتادان سیاهپوستی که در رسانهها همواره با چهره نابود و تکیده انگار از سرزمینهای قحطیزده فرار کرده بودند.
به گزارش
شفا آنلاین،
قلب ما سیاهان از شنیدن کلمه «بچه
کراکی» فشرده میشد. بیش از هر چیز، کراک تجسم خشونت بود و تجسم گروههای
وحشتانگیز. برای آنها که در محیطهای اعتیادزده زندگی میکردند، این
ویرانی از هر چیز واقعیتر بود. بچهها یاد میگرفتند کدام راهها در
خیابان امنترند و نیز یاد میگرفتند برای در امان ماندن باید به کدام
دارودسته ملحق شوند. من سیاهپوست هر قدر هم که دور از کراک زندگی میکردم،
باز هم زیر
ضرب تازیانه اعتیاد بودم. به مراکز شهرها و محلاتی که در جنب
محلات سیاهپوستان بودند، به چشم مناطق بیقانون نگاه میشد.
بعد از 30 سال، ورق برگشته 30
سال بعد، باز هم آمریکا اپیدمی اعتیاد را امروز بیشتر به شکل هروئین تجربه
میکند. موضوع آنقدر جدی است که بعد از چندین نسل تلفات سفیدپوستان معتاد
رو به افزایش است. برای اولین بار بعد از پایان اپیدمی ایدز در ایالات
متحده در 2 دهه قبل، آمار تلفات سفیدپوستان آمریکایی بسیار بالا رفته است.
این در برابر آمار کاهشیابنده معتادان سیاهپوست جوان است.
بعد از جنگ
ویتنام در دهه 1960 این برای نخستین بار است که میزان مرگ و میر بزرگسالان
34-25 ساله آمریکایی سفیدپوست از نسل پیش از خود بیشتر است. مجله تایمز
حدود 60 میلیون مرگ ثبتشده توسط مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها بین
سالهای 2014-1999 را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که میزان مرگ و
میر سفیدپوستان غیرلاتینتبار با وجود اینکه پیشرفتهای پزشکی میزان مرگ بر
اثر بیماریهایی مانند بیماریهای قلبی را کاهش داده است، بیشتر شده یا
ثابت مانده است. میزان مرگ در بزرگسالان سیاهپوست یا لاتینتبار درحال
کاهش است. در این میان مصرف بیش از حد مواد مخدر (اووردوز) شاخص است. در
سال 2014 میزان اووردوز در بین بزرگسالان 34-25 ساله سفیدپوست آمریکایی 5
برابر سال 1999 بوده است و میزان اووردوز در بین بزرگسالان 44-35 ساله در
این دوره زمانی 3 برابر شده است. این آمار هم شامل مواد مخدر غیرقانونی و
هم داروهای نسخهای است.
اکنون
اما، نگاه ملی به مسئله اعتیاد به کلی تفاوت کرده است. حتی کاندیداهای
جمهوریخواه ریاستجمهوری که همیشه از طرح صریح و مستقیم موضوع طفره
میرفتند، میگویند باید موضوع را در داخل خودمان حل کنیم.
مهمتر
از آن روسای پلیس در شهرهایی که بیشترین آسیب را از اعتیاد به هروئین
خوردهاند، اکنون به مشکل نه با روشها و تاکتیکهای نظامی بلکه با این
دیدگاه پاسخ میدهند که همکاران پلیس باید جان افراد را نجات دهند و آنها
را به مراکز بازپروری هدایت کنند. لئونارد کامپالنو، رئیس پلیس گلاسستر، با
صدایی گرم پشت بلندگوی رادیوی محلی میگوید: «هر معتادی که برای دریافت
کمک به ایستگاه پلیس بیاید، به او به چشم مجرم نگاه نخواهد شد.» و یکی از
پلیسهای سابق مواد مخدر این تغییرات بنیادی را اینگونه توصیف میکند:
«اینها مردمانی هستند که هدفی در زندگی دارند و با نگاه دیگری نمیشود
نگاهشان کرد.»
تلخ و شیرین تغییر رویکرد مشکل
بتوان تلخ و شیرین احساس سیاهپوستان آمریکایی را از چنین نگاه ملی
دگرگونشدهای نسبت به اعتیاد توصیف کرد. این تغییر نگاه در هر صورت امر
مبارکی است، اما سیاهان آمریکایی از فقدان چنین نگاهی وقتی اعتیاد زخمی بر
پیکر خانواده و جامعهشان میزد، آگاهانه تلخکام و افسرده هستند. وقتی
چهره اعتیاد آمریکایی سیاه بود، همین افسرها خواهر و برادر و فرزندان خود
را در قالب معتادان جامعه نمیدیدند. آنها سیاهانی را میدیدند که باید
حبسشان کرد و نه «مردمی که هدفی در زندگی دارند.»
روشنتر
بگویم، هیچکس از «بمب کراک» در داخل جوامع آمریکایی بیش از سیاهپوستان
این کشور صدمه نخورده است. هیچکس در هیچ جایی نمیتواند تیراندازی،
ضربوشتم و سرقت را تحمل کند، اما اپیدمی هروئین در آمریکا و تغییر رویکرد
پلیس به این ماجرا نشان داد که پاسخ ما به هر جرمی بسته به اهمیتی که
قربانیان آن جرم برای ما دارند، میتواند متفاوت باشد. معتادان سفیدپوست
بارها و بارها درمان میشوند و به بازپروری میروند و دست کمک میگیرند،
اما پایان راه معتادان سیاهپوست همچنان زندان و «نه» است. بیرحمی و
انحراف است اگر بخواهیم به تلافی شکستهای دهه 1980، آنهایی را که امروز با
پدیده اعتیاد مبارزه میکنند تنها بگذاریم.
حتی امروز که جوامع
سیاهپوستان آمریکا با مشکل اعتیاد و بیکاری مزمن و نابرابری در استخدام
روبرو هستند و این میتواند مشکلات آنها را تداوم بخشد، بسیاری همچنان
پیشداوریهای نژادی را انکار میکنند و حتی با دیدن نمونههای بسیار دردناک
از خشونت پلیس علیه مردان سیاهپوست بیدفاع که به روشنی در فیلمهای
گرفتهشده میتوان دید، هنوز بسیاری از موارد منفرد و مجزای تشنج نژادی
صحبت میکنند. بعضیها هم به آمار رقتبار خشونت در داخل جوامع فقیر آمریکا
اشاره میکنند، انگار که بخواهند عذری برای برخورد پلیسی نژادی بتراشند.
همه اینها فراموش میکنند که هر لحظه توجیهناشدنی از خشونت ناعادلانه پلیس
نمونهای است از نمونههای بیپایان مهار نژادی سازمانیافته در طی
نسلها.
هیچ
جامعهای با عقل سلیم که گرفتار مشکل اعتیاد یا جرم است برخورد پلیسی خشن
را استقبال نمیکند و خود را محکوم به تحمل آن نمیداند و هیچ اجتماع معنوی
آن را بهعنوان پاسخی اولیه قبول نمیکند. ما نباید صبر کنیم تا مشکلی
چهره سفیدپوستان را مکدر کند تا در پی حل آن برآییم. سپید
نیویورکتایمز