کد خبر: ۹۶۳۸۷
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۵ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - 2016February 07
شفا آنلاین>اجتماعی>اینجا ایستادن راحت نیست. فضا آرام آرام است. آن‌طور که صدای پر زدن پرنده‌ای را می‌شود بی‌آنکه گوش تیز کرد، شنید. با اینحال هیچ حس آرامشی به بیننده القا نمی‌کند.

به گزارش شفا آنلاین،کسی عادت ندارد اینقدر آرام ببیندشان. بی‌صدا، بی‌هیاهو، بی‌خبر. برایشان تیتر زدند «خبرنگاران خبر شدند» 10 سال پیش بود. چشمم روی صورت‌های حکاکی شده‌شان خیره می‌ماند. سنگ‌ها سردند. مثل همان روزی که همقطارانم رفتند و سوختند و از آسمان دود گرفته، باریدند.

هواپیمای سی - 130 ارتش یا همان هواپیمای خبرنگاران، روز پانزدهم آذرماه 84، سقوط کرد و 110 کشته برجای گذاشت.  نقص فنی در موتور هواپیما، علت سقوط آن اعلام شد؛ نقصی که مهلت بازگشت به فرودگاه را به خلبان نداد. این اما، نه اولین حادثه سقوط بود و نه آخرین‌شان.


تنها 34 روز بعد از این حادثه، هواپیمای دیگری متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شمال غرب ایران سقوط کرد و تعدادی از مقامات ارشد سپاه همقطاران خود را تنها گذاشتند؛ یک هواپیمای فالکن-20. این دو البته تنها سوانح هوایی سال 84 نبودند. فروردین ماه همان سال یک فروند بوئینگ ۷۰۷ هواپیمایی ساها که در مسیر کیش به تهران در حرکت بود هنگام نشستن در فرودگاه مهرآباد از مسیر منحرف و وارد رودخانه کن شد. در این حادثه دو نفر کشته و یک نفر مفقود شدند. سال 84 را می‌توان به جهت تعداد کشته شدگان، سال پرحادثه‌ای برای صنایع هوایی ایران دانست.
سال‌های دیگری هم بودند که به جهت تعداد بالای قربانیان، در تاریخ سوانح هوایی ایران سال‌هایی سیاه به شمار می‌آیند؛ حتی سیاه تر از سال 84.

هواپیمایی را که عازم ارمنستان بود حتماً یادتان هست؛ 24 تیرماه 88 بود که هواپیمای مسافربری توپولف تی یو- ۱۵۴ متعلق به شرکت هواپیمایی کاسپین، دقایقی پس از بلند شدن از فرودگاه امام خمینی تهران، در ۱۲ کیلومتری جنوب قزوین سقوط کرد و تمام ۱۶۸ سرنشین آن کشته شدند. سرنشینانی که اعضای تیم ملی جودوی نوجوانان کشور هم جزوشان بودند و همچنین چند نفر از پزشکان معروف از جمله دکترلئون داویدیان، روانپزشک، استاد دانشگاه، سیاستمدار و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی.

یکی از مریض‌هایش تعریف می‌کند که بعد از فوت دکتر، وقتی بی‌خبر به مطب مراجعه کرد و فهمید چه اتفاقی افتاده، دو دستی زد توی سرش. وسواس شدید و اختلال اضطرابی، سال‌ها گریبانگیرش بود و دکتر داویدیان تنها کسی بود که توانسته بود بیماری او را تا حد زیادی کنترل کند.


می‌گوید مریض‌هایش گریه می‌کردند.
توصیه می‌کنم اگر تصاویر سقوط هواپیمای ارمنستان را ندیده‌اید، هیچ وقت برای دیدن‌شان وسوسه نشوید. عکس‌هایی که عمق فاجعه را نشان می‌دهند. عکس‌های دیگری هم هست از خانواده قربانیان که دور چاله بزرگی که سقوط هواپیما روی زمین حفر کرده، حلقه زده‌اند و ناباورانه به دنبال عزیزان‌شان می‌گردند.
  فقط 9 روز از حادثه سقوط هواپیمای ارمنستان گذشته بود که  پرواز شماره ۱۵۲۵ هواپیمایی آریا تور که از تهران عازم مشهد بود، در فرودگاه مشهد، در نتیجه باز نشدن چرخ جلو و همچنین اشکال در چرخ‌های عقب در هنگام فرود از باند خارج شد و به دیوار فرودگاه برخورد کرد


در این حادثه حداقل ۱۷ نفر کشته و 20 نفر مجروح شدند. 14 نفر از کشته‌شدگان، کادر پرواز و خدمه بودند. همگی جوان. یکی از مهمانداران خانم، صبح روز حادثه دختر کوچکش را به مادرش می‌سپارد و می‌گوید:« مامان، خیلی مراقبش باش.» مادر با اشک و آه این خاطره را نقل می‌کند. انگار دخترش می‌دانسته که هرگز باز نخواهد گشت.


وقوع 9 حادثه هوایی در سال 88، حیرت انگیز است. تعداد سوانح در سال‌های دیگر هم قابل توجه است. سوانحی که برخی از آنها با تلفات پایین همراه بود و در برخی دیگر، مسافران جان سالم به در بردند. مثل هواپیمای  فوکر ۱۰۰ که بیستم اردیبهشت93 از مشهد عازم  زاهدان بود و به دلیل باز نشدن یکی از چرخ‌ها  درخواست فرود اضطراری کرد و به ناچار با وجود یک چرخ بسته به حالت اضطرار در باند فرودگاه بین‌المللی زاهدان فرود آمد و با وجود اینکه این هواپیما از باند پرواز خارج و لاستیک آن دچار ترکیدگی شد، همه ۱۱۳ مسافر این پرواز جان سالم به در بردند. مسافرانی که خوش شانس بودند اما تجربه وحشتناک لحظه‌های اضطراب آور، همیشه با آنها باقی می‌ماند.


مثل همان‌هایی که دی ماه سال 89، مسافر بوئینگ 727 به مقصد ارومیه بودند و حوالی «چی چست» سقوط کردند؛ آنهایی که جزو 27 مسافر جان به در برده بودند و کنار پیکرهای خون آلود 78 جان باخته پرواز، روی زمین سرد برفی، تلخ‌ترین اتفاق زندگی‌شان را تجربه کردند.


  سقوط هواپیمای آنتونوف ایران ۱۴۰ را که 19 مرداد ماه سال گذشته در حال عزیمت از فرودگاه مهرآباد تهران به مقصد طبس بود، باید در فهرست فجایع هوایی کشور گنجاند. هواپیمایی که حامل ۴۸ مسافر و خدمه بود و تنها چند دقیقه پس از بلند شدن از باند، در بلوار شیشه مینا واقع در غرب تهران سقوط کرد. در این حادثه ۳۸ نفر کشته و ۱۰ نفر زخمی شدند.


می‌گویند در سوانح هوایی، قبل از اینکه هواپیما سقوط کند، مسافران به دلیل کاهش ناگهانی ارتفاع، بیهوش می‌شوند و قاعدتا هنگام برخورد هواپیما به زمین چیزی حس نمی‌کنند. در مورد هواپیمای طبس این‌طور نبود. هواپیما آنقدر اوج نگرفته بود که کاهش ارتفاع آن موجب بیهوش شدن مسافران شود. بیشتر مسافران موقع برخورد هواپیما به زمین و قبل از آتش گرفتن آن هوشیار بودند. نتیجه این شد که مسافران، زنده و کاملا هوشیار در آتش سوختند و آنها که جان به در بردند، به یاد دارند که چگونه بوی گوشت سوخته همسفران‌شان را حس کرده‌اند. 


سخن از سوانح هوایی که در این سال‌ها روی داده، قصه را طولانی می‌کند و تلخ. مثل همان داستانی که یکی از قهرمان‌هایش در هواپیمای خرم آباد بوده و میان کوه سقوط می‌کند. بگذریم، قصه خیلی تلخ شد. اما مگر می‌شود تلخ نباشد؟! قصه سقوط از آن قصه‌هاست که هر طرفش را بگیری، باز تلخ است. مثل زهر. تصور اینکه عزیزت میان پیکر غول آسای آهنی، از ترس فریاد می‌کشد و چند لحظه بعد، از او کپه‌ای خاکستر باقی می‌ماند، از تحمل هر انسانی خارج است.

  تحریم؛ سقوط و سکوت
بر اساس آمار شبکه ایمنی هوانوردی ایران، یک هزار و ۵۳۰ سانحه هوایی در میان هواپیماهای ایران رخ داده‌ است که بیش از نیمی از این حوادث مرگبار بوده‌اند. شبکه ایمنی هوانوردی، تعداد یکهزار و 720 نفر را آمار قربانیان سوانح هوایی تا مرداد ۱۳۸۸ اعلام می‌کند. با محاسبه تعداد کشته‌شدگان حوادثی که بعد از آن تاریخ رخ داده، به عدد یکهزار و 874 می‌رسیم. از میان سوانح هوایی روی داده در کشور، 17 مورد مربوط به هواپیماهای مسافربری است که جمعاً یکهزار و 237 نفر در این حوادث جان سپرده‌اند.

این، یعنی بیشتر کشته‌شدگان سوانح هوایی ایران، مسافران هواپیماهای مسافربری بوده‌اند. افراد غیرنظامی که سوار بر تابوت‌های پرنده شده و دل به آسمان سپرده‌اند. اینکه حادثه هوایی در هرکجای جهان اتفاق می‌افتد و امر بعیدی نیست، درست؛ اما اینکه این حوادث در اثر فرسوده بودن هواپیماها و نبود قطعات و تجهیزات لازم برای تعمیر و نگهداری آنها اتفاق بیفتد، یک حرف دیگر است. پیدا کنید رابطه تحریم‌های اقتصادی سال‌های اخیر و سقوط‌های پی در پی را. سقوط پشت سقوط. بعضی وقت‌ها خلبان مرده، مقصر شناخته شد و پاره‌ای اوقات، قضا و قدر و بد روزگار.

یکی از مسافران هواپیمای ارومیه، از همان‌ها که پیکر له شده همسفرش روی برف‌ها کنارش افتاده بوده، می‌گوید قبل از پرواز چشمش می‌افتد به دیواره هواپیما، درست کنار پنجره و به نظرش می‌آید چقدر کهنه است و زیر لب می‌گوید:«خدا رحم کند!» این سال‌ها خیلی‌ها با نذر و دعا سوار هواپیما شده‌اند و وقتی پایشان به زمین سفت رسیده، از ته دل خدا را شکر کرده‌اند.  خلبان‌های خوبی داشتیم و هواپیماهایی فرسوده که تحریم حتی اجازه تعویض قطعات را بهشان نمی‌داد.

تحریم صنعت هواپیمایی از قدیمی‌ترین تحریم‌های وضع شده علیه ایران به شمار می‌رود. تحریمی که بالاخره برجام، نسخه خوبی برایش پیچید و آن را لغو کرد. گرچه تحریم‌ها هیچ‌گاه  صنعت هواپیمایی مسافربری کشور را زمین‌گیر نکرد، ولی فشار زیادی به آن وارد کرد و اثرش همان شد که در بالا به آن پرداخته شد و مردم با تمام وجود درکش کردند.

طی سال‌های اخیر هواپیماهای مسافربری زیادی به دلیل نبود قطعه، زمین‌گیر شدند طوری که طبق آمارها، ۲۵ درصد درآمد شرکت‌های هواپیمایی ایرانی، هزینه‌ تعمیر و نگهداری این هواپیماهای فرسوده می‌شد و این درحالی است که متوسط جهانی این هزینه‌ها در حدود ۶ درصد است. حالا اما حرف از خرید هواپیماهای جدید است. عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی، از خرید 400 هواپیمای مسافربری از سوی ایران تا ۱۰ سال آینده  خبر می‌دهد.


جالب توجه است که بعضی از این هواپیماها، مدل‌هایی هستند که پیش‌تر فقط عکس آنها را در ایرلاین‌های خارجی دیده‌ایم. حالا دیگر لازم نیست دلواپس هواپیماهای فرسوده و بی‌قطعه باشیم. می‌توانیم با خیالی راحت‌تر سوار غول‌های آهنی شویم. بی‌دلواپسی. جالب آنکه حالا خیلی‌ها دلواپس تعویض و تعمیر هواپیماها هستند! می‌گویند رویه دولت قبل را در خرید بنجل عوض نکنید؛ بیل و سنگ‌پا و سنگ قبر چینی و پشم و فلفل هند چه بدی داشت؟ چرا می‌روید هواپیما می‌خرید؟ایران

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: