کد خبر: ۹۵۵۳۷
تاریخ انتشار: ۰۱:۳۰ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - 2016January 31
شفا آنلاین>اجتماعی>زیر میز یا داخل خودروی پرنده‌فروش‌های فریدونکنار، پرنده‌های زنده‌ای وجود دارند که قرار است به دست مشتری‌های خاص برسند یکی از شکارچیان روزی ١٠‌میلیون تومان از شکار پرندگان مهاجر درآمد داشته، درحالی ‌که بسیاری از مردم کشور درآمد ماهیانه یک‌میلیون تومان هم ندارند
به گزارش شفا آنلاین،سیاهی‌ها، شکل پرنده‌هایی را به خود گرفته‌اند که در تالاب مشغول استراحت‌اند. استراحت زیر تورهای هوایی. زیر شکارگاه‌های نامرئی؛ همان‌هایی که به راحتی دیده نمی‌شوند تا پرواز را شکار کنند.

سیاهی‌ها قرار است، مهاجران خسته را به اشتباه بیندازند و در دام گرفتار کنند. پرنده‌های خسته، زیر سایه تورهایی که برای شکار آنها به هوا رفته‌اند، دسته‌ای از هم‌نوعانشان را می‌بینند، احساس امنیت می‌کنند و پایین می‌آیند، اما هیچگاه به هم‌نوعانشان نمی‌رسند. پاهایشان آب تالاب را لمس نمی‌کند و پرهایشان خیس نخواهد شد.


«شکارچیان بطری‌های آب معدنی خالی یا سنگ را داخل کیسه‌های پلاستیکی سیاه می‌گذارند و زیر تورهای هوایی قرار می‌دهند، پرنده‌ای که از بالا به تالاب و زمین آب گرفته، نگاه می‌کند، آنها را پرندگانی درحال چرا و استراحت می‌ببیند. تورها هم که نامرئی هستند و دیده نمی‌شوند. پرندگان وقتی می‌خواهند پیش همنوعان یا دوستان غیرواقعی و ساختگی‌شان بیایند، داخل این تورها گرفتار شده و زنده‌گیری می‌شوند.» اینها را نغمه امینی می‌گوید، فعال محیط‌زیست در فریدونکنار.
حالا جای تالاب یا شالیزارهایی که برای پرندگان مهاجر نقش تالاب را بازی می‌کنند، بازار پرندگان فریدونکنار میزبان مهاجران خواهد شد. میزبانی که مهاجران را یا بر سر سفره‌ها می‌فرستد یا به باغ پرندگان یا به کارگاه‌های تاکسیدرمی. امینی می‌گوید:  «تورهای هوایی انتخاب نمی‌کنند، یعنی از پرنده شکاری تا گنجشک و پرنده حفاظت شده درون این تورها گرفتار می‌شود. اتفاقی که می‌افتد این است، این‌جا همه چیز تبدیل به پول خواهد شد. چه پرنده‌ای که حلال‌گوشت است و گوشت آن راهی بازار پرندگان می‌شود و چه پرندگانی که حرام‌گوشت هستند و به دلیل این‌که نمی‌توان از گوشت آنها استفاده کرد، راهی باغ پرندگان خواهند شد یا تاکسیدرمی می‌شوند.» این حکایت، حکایتی تکراری است از فصل مهاجرت پرندگان. آنهایی که از سرنوشت شوم دیگر پرندگان بی‌خبر هستند و در مسیر مهاجرت، وقتی بالشان دیگر تحمل ندارد، فرود می‌آیند و شکار می‌شوند تا به داستان تلخ شکار پرندگان در فریدونکنار بپیوندند.
قوی مهاجر ٥ میلیون؛ خوتکا ٢٠‌هزار تومان
زمین‌ها در منطقه تقسیم شده‌اند. هر بخش آن متعلق به یک شکارچی است. شالیکارانی که خود شکار نمی‌کنند، زمین‌هایشان را اجاره می‌دهند؛ برای هر فصل شکار، ٤ تا ٦‌میلیون تومان.
شکارچی، دامگاه را اجاره می‌کند، حدود دو‌میلیون تومان دانه می‌خرد و دو‌میلیون تومان هم خرج ساخت دامگاه می‌کند. دامگاه از آبان تا اسفند دراختیار شکارچی است و صیاد با ١٠‌میلیون تومان هزینه برای شکار پرنده‌های مهاجر، چندین‌میلیون تومان سود می‌کند. هر غاز در بازار فریدونکنار وابسته به چاقی و لاغری آن از ١٢٠ تا حتی ٢٠٠‌هزارتومان به فروش می‌رسد. مرغابی‌ها بین ٤٠ تا ١٠٠‌هزارتومان قیمت دارند که قیمت آنها هم بستگی به چاقی و لاغری‌شان دارد. قیمت‌ها در ابتدای فصل شکار ارزان‌تر است و وقتی به پایان فصل مهاجرت نزدیک می‌شویم، گران‌تر می‌شود. خوتکا هم به دلیل این‌که بسیار کوچک است، از ١٥ تا ٢٠‌هزارتومان به فروش می‌رود.
باغ پرندگان تهران هم هر قویی که زنده‌گیری شده است را از شکارچیان به قیمت پنج‌میلیون تومان می‌خرد. پنج‌میلیون تومان برای پرنده‌ای که از منبعی رایگان به دست آمده و میراث طبیعی جهانی است.
امینی توضیح می‌دهد: «بعضی زمین‌هایشان را اجاره می‌دهند. زمین‌هایی هم هستند که بخش‌بندی می‌شوند، این زمین‌ها دامگاه است. دامگاه‌ها، زمین‌های شالیزاری هستند که در تابستان داخل آنها برنج می‌کارند و زمستان به صورت تالاب از آنها استفاده می‌کنند. دامگاه‌ها را از طریق گوگل ارث هم می‌توانید ببینید. وقتی از این طریق به دامگاه‌ها نگاه کنید مثلث‌هایی می‌بینید که با پرچین جدا شده‌اند. مکانیزم این دامگاه‌ها این‌گونه است که مثل راهرو هستند و هرکدام دری دارند. صیادان، در ورودی این دامگاه‌ها دانه می‌پاشند، پرندگان برای خوردن دانه‌ها وارد دامگاه می‌شوند و به سمت رأس هرم یا مثلث حرکت می‌کنند، صیاد در پشت پرچین از سوراخی دامگاه را زیرنظر دارد، وقتی تعداد پرندگانی که وارد دامگاه شده‌اند، زیاد شد، نخی که به در دامگاه بسته شده را می‌کشد و در دامگاه را می‌ببندد. در بسته می‌شود، سقف دامگاه را تور پوشانده است.


پرندگان در دامگاه گیر می‌کنند و امکان خروج ندارند.» پرندگان گرفتار به شکلی بی‌رحمانه صید شده و برای ارسال به بازار آماده می‌شوند، «صیاد، از راهی داخل دامگاه می‌شود و پرندگان را هدایت می‌کند تا همگی به انتهای دامگاه برسند. بعد هریک از پرندگانی که گرفتار شده‌اند را جداگانه می‌گیرد، بال‌هایشان را می‌پیچانند. گردنشان را گره می‌زنند یا سرشان را می‌برند و می‌اندازند داخل چاله آب تا گوشتشان برای فردا که به بازار می‌روند، تازه بماند.» این پایان داستان نیست، به گفته امینی «بسیاری از این پرندگان برای این‌که گوشت‌شان فاسد نشود و تازه بماند، کشته نمی‌شوند.


پا و بال آنها را می‌شکنند تا امکان فرار نداشته باشد، حیوان زنده است، درد می‌کشد تا فردا وقتی به بازار می‌رسد گوشتش تازه باشد، سر پرنده وقتی به بازار رسید، بریده می‌شود و روی میز فروش می‌رود.»
«اینجا همه چیز تبدیل به پول می‌شود»؛ امینی با تأکید خاصی این جمله را تکرار می‌کند. اشاره‌اش به عدم انتخاب تورها برای گیرانداختن پرندگان است، «آنهایی که پروبال خوشگلی دارند، حتی اگر حرام‌گوشت هم باشند، تاکسیدرمی می‌شوند، به باغ‌های خانگی فروخته شده یا به باغ پرندگان می‌روند. آنهایی هم که حلال‌گوشت هستند، برای مصرف به فروش می‌رسند.»


او در توضیح این‌که پرندگان محافظت شده یا زنده‌گیری شده چگونه به فروش می‌رسند، هم می‌گوید: «قانون جدید محیط‌زیست، مبنی بر این‌که حق زنده‌فروشی پرندگان وجود ندارد باعث شده است، شکارچیان تمام پرندگان گرفتار شده در تورهای هوایی، دامگاه‌ها و شب دام‌ها را می‌کشند و به بازار می‌آورند.


پرندگانی هم که به صورت زنده مشتری دارند، زیر میز به فروش می‌رسند. در بازار پرندگان، تمامی پرنده فروش‌ها بالای سر خود شماره تماس گذاشته‌اند تا مشتری‌های خاص به صورت تلفنی با آنها در ارتباط باشند. زیر میز یا داخل خودروی پرنده‌فروش‌ها، پرنده‌های زنده‌ای وجود دارند که قرار است به دست مشتری‌های خاص و همیشگی برسند. مثلا، امسال خیلی بوتیمار به دست ما رسید. جریمه شکار و زنده‌گیری بوتیمار ٥٠٠‌هزارتومان است اما در بازار ٣٥‌هزارتومان به فروش می‌رسد. بوتیمار باغ پرندگان نمی‌رود، حرام‌گوشت هم هست، این پرنده را تاکسیدرمی می‌کنند.»


تابلوی سازمان حفاظت محیط‌زیست
سیبل ساچمه شکارچیان
صحبت‌ها به این‌جا که می‌رسد، تورهای هوایی از باران دیده می‌شوند. تورهایی که فاصله‌ای چند متری با تابلوی سازمان حفاظت محیط‌زیست دارند. روی تابلوی سازمان تأکید شده «تیراندازی و شکار در منطقه ممنوع است» اما تابلو و نوشته‌اش، سیبل ساچمه‌های شکارچیانی شده که در منطقه هم با تور شکار می‌کنند و هم با اسلحه‌های ساچمه‌ای تیراندازی. نغمه امینی با اشاره به تالابی که تورهای هوایی روی آن خودنمایی می‌کند، می‌گوید: «این تالاب برای ذخیره آب کشاورزی است. باران زمستان در این تالاب جمع شده و در تابستان برای بخش کشاورزی استفاده می‌شود. درواقع این دریاچه مصنوعی است. پرنده‌های غواص یعنی آنهایی که به آبی با عمق زیاد نیاز دارند، وارد این تالاب می‌شوند. در میانشان پرنده‌هایی که درخطر انقراض هم هستند، وجود دارد، همچون اردک بلوطی اما صیادان آزادانه در این تالاب شکار می‌کنند. این‌جا چنگرها را می‌گیرند، کشیم کوچک خوراکی نیست آن را صید کرده و خشک می‌کنند. حتی به سار هم رحم نمی‌کنند.»

او در ادامه روزی را یادآوری می‌کند که یک پرنده شکاری برای شکار «سار»ی که داخل این تورها گیر کرده بود، پایین می‌آید و داخل این تورها گرفتار می‌شود، «ما این‌جا با مشکل شکار پرنده‌های شکاری هم روبه‌رو هستیم. اتفاق بدی که افتاده این است که فکر می‌کنند به‌خاطر این‌که کشورهای عربی، پرنده‌های شکاری دوست دارند، می‌توانند با قیمت‌های خوبی این پرنده‌های شکاری را به این کشورها بفروشند.


این امر یک حرص عجیبی را به جان شکارچیان انداخته تا این پرندگان را شکار کنند. در کنار زنده‌گیری این پرندگان، برخی شکارچی‌ها این پرندگان را با تیر می‌زنند، چون می‌گویند پرنده‌های شکاری که برای شکار اردک‌های وحشی می‌آیند، باعث می‌شوند اردک‌ها بلند شوند و کمتر در دام شکارچیان بیفتند. به‌خاطر این‌که شکار خوبی داشته باشند، پرندگان شکاری را شکار می‌کنند. این درحالیست که پرنده‌های شکاری به نوعی در طبیعت پاکسازی انجام می‌دهند. پرنده‌های ضعیف را که مشکل پیدا کرده‌اند یا آسیب دیده‌اند را شکار می‌کنند اما به دلیل این‌که مزاحم شکار پرندگان هستند، شکارچی‌ها این نوع از پرنده‌ها را شکار می‌کنند، می‌کشند یا زنده‌گیری می‌کنند، برای باغ وحش‌های خانگی یا تاکسیدرمی.»
تعداد زیادی از پرنده‌های گرفتار در تورهای هوایی، حرام‌گوشت‌هایی هستند که در بازار پرندگان فریدونکنار مشتری ندارند، این پرندگان تاکسیدرمی می‌شوند و عجیب است که در میان آنها حتی جوجه اردک هم به چشم می‌خورد. تعداد زیاد پرندگانی که به بازار پرندگان خشک شده یا به قولی تاکسیدرمی شده هدایت می‌شوند، این پرسش را مطرح می‌کند که چرا آن‌قدر بازار پرندگان تاکسیدرمی شده، داغ است، «وقتی از هراز به سمت تهران بروید، ابتدای جاده، در میدان هزار سنگر می‌بینید که مغازه‌های کلوچه‌فروشی، از سگ و گربه تا جوجه اردک را خشک کرده‌اند.


آن‌جا دریایی از کاکایی خشک‌شده وجود دارد. مقصر اصلی مردمی هستند که این حیوانات خشک‌شده را می‌خرند. نمی‌دانم این حیوانات خشک‌شده چه قشنگی دارند که مردم می‌خرند اما... . وضع در بابلسر هم همین‌طور است. چند وقت پیش تعداد زیادی شغال گرفته بودند تا خشک‌شان کنند. سری به قسمت صنایع دستی بازار بابلسر بزنید، تعداد زیادی حیوان خشک‌شده می‌بینید که به صورت علنی برای فروش گذاشته شده‌اند. دراین‌باره قانون خیلی راحت می‌تواند عمل کند، قانون بسیار راحت می‌تواند جلوی تاکسیدرمی شدن حیوانات را بگیرد، اما تاکنون این اتفاق نیفتاده است.»


معیشت ١٠‌میلیون تومانی!
دلیل یا بهتر از آن، بهانه عدم برخورد جدی در پایین کشیدن تورهای هوایی فریدونکنار که به گرم‌شدن بازار پرندگان در این منطقه و تاکسیدرمی شدن حیوانات در شمال کشور منجر شود، همواره ازسوی مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست معیشت مردم منطقه عنوان شده است. این درحالی است که در بین فعالان محیط‌زیست در فریدونکنار زمزمه‌هایی شنیده می‌شود مبنی بر این‌که یکی از شکارچیان که تور بزرگی داشته، روزی ١٠‌میلیون تومان از شکار پرندگان مهاجر درآمد داشته است. درآمد ١٠‌میلیون تومانی برای هر روز که فعالان محیط‌زیست از آن حکایت می‌کنند، در حالی است که بسیاری از مردم کشور درآمد ماهیانه یک‌میلیون تومان هم ندارند. امینی دراین‌باره هم می‌گوید:  «اینجا شکار تنها شغل مردم نیست. مردم چند تا شغل دارند. فروشگاه دارند، مغازه دارند، از دریا ماهی صید می‌کنند، شالی و باغ مرکبات دارند، در فصل سفر ویلا و خانه اجاره می‌دهند، این افراد چند تا شغل دارند. وقتی اسم معیشت را می‌توان روی شکار پرندگان گذاشت که واقعا هیچ درآمد دیگری برای امرار معاش وجود نداشته باشند. این‌جا می‌توان گفت مردم همه ثروتمند هستند.


برخی از مردم این‌جا فکر می‌کنند از هرچه طبیعت به آنها داده باید استفاده کنند، از مهاجرت پرندگان، از دریا، از جنگل و... . مثال این تفکر این می‌شود که یک بوشهری در خانه خود چاه نفت کشف کند و بگوید می‌خواهم روزی سه بشکه نفت بفروشم، آیا دولت چنین اجازه‌ای به این فرد می‌دهد؟ چرا این‌جا چنین اجازه‌ای به مردم داده شده که از تمامی منابع طبیعی استفاده کنند؟ اگر شکار در این‌جا معیشت مردم محسوب می‌شود، کسی که در سیستان‌‌وبلوچستان زندگی می‌کند، درباره معیشت چه باید بگوید که هیچ‌کدام از امکاناتی که مردم این‌جا برای درآمدزایی و کسب معیشت دارند، را ندارد؟»


جریمه‌هایی که روی کاغذ زیاد شدند
بیش از نیمی از فصل شکار سپری شده و در این مدت پرندگان بسیاری به بازار پرنده‌فروشان فریدونکنار آمده‌اند تا سود خوبی را روانه بازار شکار کنند. این درحالی است که چندماه پیش جریمه‌های صید و شکار برای جلوگیری از شکار، آن هم نه‌تنها در این منطقه بلکه درکل کشور، افزایش یافت اما موضوعی که فعالان محیط‌زیست منطقه را آزار می‌دهد، این است که جریمه‌های صید و شکار در این منطقه هم واقعی نیست

. محمدعلی‌الله قلی فعال محیط‌زیست، واقعی نبودن جریمه‌های صید و شکار در منطقه و پایین‌تر بودن از رقم‌های قانونی را عامل مهمی در گسترده‌شدن شکار در فریدونکنار و دلسردی محیط‌بانان می‌داند، «متهمان و شکارچیان غیرمجاز، به صورت واقعی جریمه نمی‌شوند. به‌طور مثال چند روز پیش خودرویی ٣٥٠ پرنده را از گیلان به سمت مازندران می‌آورد که در راه جلوی آن گرفته شد، اما این فرد حدود ٢٠٠‌هزارتومان جریمه شد، درحالی ‌که با توجه به تعداد پرنده‌هایی که حمل می‌کرد و جریمه هر پرنده که ١٠٠‌هزارتومان است، باید ٣٥‌میلیون تومان جریمه می‌شد که نشد.

این مورد آخری است که در منطقه اتفاق افتاده و برخورد جدی با تخلف صورت نگرفته است. این میزان جریمه بازدارنده نیست. شکارچیان وقتی می‌بینند که سایر شکارچیان دستگیر شده‌اند و با آنها برخورد جدی نشده و حتی به درستی و براساس قانون هم جریمه نشده‌اند، توجهی به جرایم زیست‌محیطی نمی‌کنند و این جرایم کاربرد خود را از دست می‌دهند.»

او معتقد است، «جریمه‌های پایینی که از شکارچیان و حمل‌کنندگان پرندگان صید شده، گرفته می‌شود جریمه‌هایی درحد جریمه‌های حمل پرندگان است. ما حق می‌دهیم ماموران یگان حفاظت محیط‌زیست با این جریمه‌ها و برخوردهای سطحی با شکارچیان دلسرد شوند. محیط‌بانان وقتی می‌بینند که به سختی تلاش می‌کنند تا جلوی فعالیت شکارچیان را بگیرند، با آنها درگیر می‌شوند و برای نجات حیات‌وحش و حفظ محیط‌زیست در بسیاری مواقع مجروح می‌شوند اما شکارچی و متخلف بدون این‌که به‌طور واقعی جریمه شود، رها شده و دوباره به فعالیت خود ادامه می‌دهد، دلسرد خواهند شد.»
در این سال‌ها تلاش‌های بسیاری شده تا روایت این داستان تلخ را عوض کند.


تورها را پایین بکشد و پرواز را به مهاجران هدیه دهد. در دو‌سال اخیر، مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست هم قول‌های بسیاری برای حفاظت از پرندگان مهاجر داده‌اند. آخرین روزهای آبان‌ماه بود که فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست وعده داد که از ٢٨ آبان‌ماه با شکارچیان پرنده در فریدونکنار برخورد خواهد شد، «تورهای هوایی پایین کشیده می‌شوند و شب دام‌ها جمع خواهند شد.» از این وعده خوش بیش از دوماه گذشته است اما هنوز هم تورهای هوایی در شالیزارهای منطقه و تالاب از باران، خودنمایی می‌کنند و مهاجران را فریب می‌دهند.

تلاش‌های مسئولان محیط‌زیستی کشور، برای پایین کشیدن تورها و پایان دادن به شکار در فصل مهاجرت هنوز به نتیجه نرسیده، فعالان محیط‌زیستی منطقه می‌گویند، تعداد تورها کمتر شده و در برخی مناطق تورها دیده نمی‌شوند اما تعداد تورهایی که جمع شده کم است و ما حتی پیش‌بینی نمی‌کنیم که در یکی دو‌سال آینده، داستان تورهای هوایی و شکار در فریدونکنار به پایان برسد. شاید دلیل این موفقیت کمرنگ همان چیزی باشد که معصومه ابتکار در نمایشگاه مطبوعات امسال   آن را روایت کرد، «بسیاری از مسئولان و مقامات محلی به نوعی در این زمینه دخیل شده‌اند. اقوام و آشنایان آنها در این کار دخیل هستند و این موضوع باعث شده، مسأله پیچیدگی‌هایی پیدا کند.


در این خصوص هم با قوه‌قضائیه و نیروی انتظامی کار می‌کنیم تا جلوی ادامه فعالیت آنها را بگیریم.» شاید پیچیدگی‌های کار باعث شد تا فصل مهاجرت رو به پایان باشد اما جلوی فعالیت شکارچیان گرفته نشود. برهمین اساس فعالان محیط‌زیستی منطقه به رسم سال‌های گذشته آستین‌ها را بالا زده‌اند و دست به کار شده‌اند تا گونه‌های حفاظت شده و در معرض انقراض را از میان تورها بیرون کشیده و نجات دهند. نغمه امینی دراین‌باره به «شهروند» می‌گوید: «ما برخی پرندگان را از شکارچیان می‌خریم. البته این را می‌دانیم که خریدکردن پرندگان از شکارچی‌ها، تزریق‌کردن پول به بازار شکار است اما ما شاید یک‌هزارم چیزی که وارد بازار آنها می‌شود را هم نمی‌خریم یا به عبارتی به دست ما نمی‌رسد، چون اصلا به ما نمی‌فروشند

. می‌دانند ما پرندگان را آزاد می‌کنیم اما ما قبل از این‌که پرندگان گرفتار شده، وارد این بازار شود، یک خرید کوچکی می‌کنیم، پرنده‌هایی که در معرض انقراض قرار دارند و حمایت شده هستند را می‌خریم. این کار را می‌کنیم چون چاره‌ای نداریم، انتخاب ما بین بد و بدتر ا

ست. بین این است که پرندگان مهاجر از طبیعت جدا شوند یا با خرید ما بار دیگر به طبیعت برگردند.»
و به این ترتیب، داستان مهاجرت‌های بی‌بازگشت ادامه دارد، داستانی که رد و نشان پرنده‌های مهاجر را تا ایران ثبت می‌کند و پس از آن دیگر نه پروازی می‌ماند و نه مهاجرتی. مهاجران گرفتار تورهای هوایی و شب دام‌ها می‌شوند تا سفره خانواده‌های شمالی را رنگین کرده و روی میز رستوران‌های معروف شمال کشور سرو شوند. رستوران‌هایی که به گفته فعالان محیط‌زیست فصلی خرید می‌کنند و سردخانه‌هایشان پر شده از پرنده‌های مهاجری که قرار است، خاطره‌ای خوش از سفر به شمال و فریدونکنار به جای بگذارد. خاطره‌ای از فریدونکنار، ازباران و شالیزارهای شمال که با درد بال شکسته پرندگان گره خورده است اما کسی از درد مهاجران خبر ندارد.شهروند

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: