کد خبر: ۹۳۵۰۳
تاریخ انتشار: ۰۳:۳۰ - ۲۶ دی ۱۳۹۴ - 2016January 16
شفا آنلاین>اجتماعی>شیر ارژن رفت؛ همانی که سال‌ها در شمال خوزستان شکار می‌شد یا توله‌هایش را در بازار شیراز می‌فروختند. چیزی نگذشت که اثری از ببر مازندران هم نماند.
به گزارش شفا آنلاین،  آخریش همانی بود که سروان ژاندارمری سال 1337 شکارش کرد. افتخاری در آن زمان و شرمساریش در این روزگار. از شیر و ببر بگذریم، اثری از آنها باقی نمانده‌ است. حالا انگار نوبت به پلنگ ایرانی رسیده که دچار سرنوشت عموزاده‌هایش شود. تعدادشان هر روز کمتر از دیروز می‌شود. کسی هم اهمیتی به این گربه‌سان بی‌زبان نمی‌دهد.



 پلنگ‌ها یک به یک قربانی می‌شوند یا با شلیک شکارچی‌ها به کام مرگ می‌روند یا زیر چرخ‌ ماشین‌ها. البته شکارچیانی هم داریم که هنوز به دنبال کسب افتخارند تا تیری بیندازند و پلنگی شکار کنند و پوستی از آن را فرش خانه‌شان کنند، فخری بفروشند که فلانی شکارچی پلنگ است. چه افتخاری از این بالاتر!سال گذشته ده‌ها پلنگ کشته شد.

این تعداد، آماری است که به سازمان حفاظت محیط زیست گزارش شده و مشخص نیست چه تعداد از آنهایی که با طعمه‌های سمی یا حمله دامداران برای حفظ دام‌هایشان به کام مرگ فرو رفته‌اند.

حالا می‌خواهند با وارد کردن شیرهایی ملقب به شیر ایرانی از هند نسل شیر ارژن را زنده کنند. تکرار تجربه‌ای که چند سال پیش محکوم به شکست شد. قرار بود ببر سیبری را که شباهت زیادی به ببر مازندران داشت در جنگل‌های مازندران رها کنند که حتماً ماجرایش را می‌دانید که چه بلایی سر این جفت روسی آمد. ببر نر «مشمشه» گرفت و مرد و ماده‌اش هم پس از 5سال قرنطینه ‌تازگی‌ها به پارک ارم منتقل شده است.


با این وضعیت نابسامانی که حیات وحش کشورمان دارد اکنون نوبت به پلنگ رسیده که کم‌ کم به سرنوشت شیر و ببر دچار شود. شاید اگر وضعیت همین‌طور ادامه داشته باشد فرزندانمان در کتاب‌ تاریخ سرگذشتی از پلنگ ایرانی بخوانند و اینکه مردمان گذشته چه بلاهایی سر این حیوان آورده‌اند و چگونه با بیل و کلنگ و طعمه سمی و تفنگ به شکار آنها پرداخته نسل‌شان را ریشه کن کرده‌اند.شاید هم در آینده نه‌چندان دور طرح احیای نسل پلنگ ایرانی با وارد کردن نوه یا نبیره‌های همان یک جفت پلنگی که برای بازی‌های المپیک سوچی به روسیه داده‌ بودیم در دستور کار مسئولان قرار بگیرد. معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار پلنگ‌ ایرانی است.


سیزدهم دیماه 92، مسافران جاده 2000 تنکابن در کمال تعجب شاهد سقوط پلنگی عظیم الجثه از صخره‌ها بودند. اتومبیل‌ها متوقف شدند و پلنگ زخمی که یک دست نداشت و به نظر می‌رسید توان حرکت دادن پاهایش را ندارد با همان یک دست باقی مانده که بعد معلوم شد بر اثر سقوط از ارتفاع شکسته، از جاده گذشت و خود را از زیر گاردریل به حاشیه جاده رساند و پایین دره در میان امواج رودخانه نشست تا شاید جریان آب دردش را تسکین دهد.
ساعتها گذشت و شب هنگام تیر بیهوشی شلیک شد. لحظه وداع پلنگ با زادگاهش بود. برای انتقالش به تهران قفسی کوچک آورده بودند با میله‌هایی مشبک. پلنگ، در میان راه به هوش آمد و دیگر نه از رودخانه خبری بود، نه از کوه و سبزه. قفس با پتوهای سیاه پیچیده شده بود. تاریکی محض بود و حرکت آزار دهنده در مسیری پیچ در پیچ که نمی‌توانست جهتش را تشخیص دهد. در قبری کوچک زنده به گور شده بود. با دندانهایش آنقدر میله‌های مشبک را فشرد تا دندانش شکست و با بینی خون آلود به تهران رسید. دوباره بیهوشی و انجام معایناتی که به امضای حکم مرگ پلنگ توسط دامپزشکان انجامید. پلنگی که پیش از سقوط بر اثر شلیک گلوله قطع نخاع شده بود. سی‌ساچمه هم از مدت‌ها قبل در بدنش به یادگار داشت و دستی که در تله شکارچیان قطع شده بود و شلیک آخر و غلتیدن در دره و فروافتادن در رودخانه. سرانجام زمان نوشیدن جام شوکران فرا رسید. پلنگ با تزریق دوز بالای داروی بیهوشی چشم به روی زندگی بست و به آرامش رسید.
روز بعد، جمعی 150 نفره از دوستداران حیات وحش، مقابل سازمان حفاظت محیط زیست گرد آمدند و خواستار برخورد این سازمان با کشتار بی‌رویه حیات وحش شدند. نام پلنگ مرده البرز شد و البرز پس از مرگ به حیات رسانه‌ای‌اش ادامه داد.

 پلنگ ایرانی در سراشیبی انقراض
پس از مرگ پلنگ جاده 2000 تنکابن باز هم خبرهای دیگری از تلفات پلنگ ایرانی در نقاط دیگر کشور منتشر شد و سازمان حفاظت محیط‌زیست جریمه نقدی شکار  این گونه ارزشمند را تا مبلغ 80 میلیون تومان افزایش داد که با توجه به ارزش آن، رقم چشمگیری نیست.  با این همه حادثه تلخ دیگری اتفاق افتاد و بسرعت رسانه‌ای شد؛  پلنگی که اسفند ماه سال 93 در جاده بموی شیراز مورد اصابت خودروها واقع شد به دلیل شکستگی فک در دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز مورد عمل جراحی قرار گرفت.


در جریان جراحی،یک  پین به اشتباه کار گذاشته شد. علاوه بر این، شرایط نگهداری حیوان به گونه‌ای بود که به فرار  پلنگ انجامید و سرانجام پس از 24 ساعت تلاش به روشی ابتدایی به قفس بازگردانده شد. از این‌ها که بگذریم، انتقال بی‌دلیل حیوان به تهران و تزریق ناشیانه داروی بیهوشی در ساعات اولیه در کمال ناباوری باعث تلف شدن حیوان شد.
مقصر هرگز نه معرفی شد و نه مورد بازخواست قرار گرفت و دنیایی از سؤال همچنان بی‌پاسخ ماند. مرگ پلنگ ایرانی به همین ماجرا ختم نشد؛ حادثه مرگ پلنگ شیراز و به دنبال آن کشتن پلنگ با سنگ و چوب پس از زیر گرفتن با وانت در بردسیر کرمان، مرگ بر اثر برخورد با خودروهای عبوری در کازرون، کشف لاشه پلنگ در منطقه حفاظت شده جنگل خواجه خراسان رضوی، مرگ در ارتفاعات پشتکوه فارس بوسیله طعمه مسموم چوپانان محلی،کشتن پلنگ در شهرستان ایوان ایلام توسط دامداران، مرگ پلنگی بر اثر تغذیه از طعمه مسموم در تربت جام و...

با بررسی آمار تلفات پلنگ ایرانی دو عامل اصلی نابودی این گونه با ارزش جانوری را می‌توان اقدام تدافعی دامداران برای حفاظت از دامها و سپس تصادفات جاده‌ای دانست.

دامدارانی که از بیم خسارت پلنگ، اقدام به کشتار این حیوان به روشهای مختلف می‌کنند که متداولترین آن استفاده از طعمه مسموم است. اما اگر از دریافت خسارت وارده به دامشان اطمینان حاصل کنند، انگیزه‌ای برای نابودی این حیوان نخواهند داشت. بنابراین به پیشنهاد فعالان محیط‌زیست بیمه خسارات پلنگ ایرانی، می‌تواند راه نجاتی میان‌بر برای حفاظت از بزرگترین گربه سان باقی مانده در ایران باشد.

 درخواست بیمه خسارات پلنگ ایرانی
چندی پیش فعالان و دوستداران محیط‌زیست بار دیگر با در دست داشتن بیانیه‌ای با رونوشت به فراکسیون محیط زیست مجلس، در برابر سازمان حفاظت محیط زیست گردهم آمدند و از ریاست سازمان، بعنوان تنها متولی حفاظت از پلنگ ایرانی خواستند تا نسبت به عقد تفاهم‌نامه با شرکت‌های بیمه‌گر برای بیمه خسارات پلنگ ایرانی پا پیش گذارند تا با پوشش دادن خسارت وارده به دامداران بر اثر حمله پلنگ، مهمترین عامل کشتار پلنگ در کشور از میان برداشته شود.
در این بیانیه همچنین از سازمان درخواست شده بود: «با استمداد از وزارت راه و ترابری اقدامات لازم جهت اِعمال محدودیت سرعت کنترل شده در جاده‌های مناطق حفاظت شده، پارکهای ملی و حتی مناطق آزادی که احتمال عبور حیات وحش از آنها می‌رود بعمل آید تا گامی مؤثر جهت جلوگیری از اتلاف گونه‌های باارزش حیات وحش از قبیل پلنگ، یوز، کاراکال، گربه جنگلی، خرس سیاه و قهوه‌ای و غیره برداشته شود.»

ضرورت بیمه خسارات پلنگ توسط اعضای فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی نیز مورد تأکید قرار گرفته و  شرکت‌های بیمه گر  نیز اعلام آمادگی و ابراز تمایل کرده‌اند. بنابراین می‌ماند سازمان محیط‌زیست که ماه گذشته علی تیموری، مدیرکل دفتر شکار و صید این سازمان نیز خبر از پایان تدوین برنامه حفاظت از پلنگ ایرانی دادکه گفته می‌شود از سال 95 اجرایی خواهد شد.

از یاد نبریم پلنگ ایرانی، این گربه‌سان زیبای بومی در حال انقراض است. اگرچه اکنون با بالا رفتن حساسیت جامعه و آگاهی بیش از پیش دامداران و کشاورزان از ارزش گونه‌های حیوانی، منابع طبیعی و محیط‌زیست، وضعیتی امیدوارکننده‌تر از قبل پیش روی ماست و این تحلیل نیز می‌تواند درست باشد که پیش از توجه رسانه‌ها به محیط‌زیست در سال‌های قبل و توسعه شبکه‌های مجازی، کشتار حیات وحش، وسیع‌تر و بی‌رحمانه‌تر از حال حاضر بود و هرگز کسی از وجود آن خبردار نمی‌شد، اما خشکسالی و به هم ریختن اوضاع طبیعت از یک سو و توسعه شهری و توسعه جاده‌ها از سوی دیگر بیش از پیش محیط‌زیست و حیات وحش را در معرض خطر قرار داده است.

اگر به این موضوع بی‌برنامگی و بی‌توجهی نسبت به محیط زیست در دولت قبل را هم اضافه کنیم، بخوبی درمی‌یابیم که اوضاع گونه‌های طبیعی و جانوری کشور تا چه‌اندازه خراب است و تا چه‌اندازه به کمک مسئولان و فعالان محیط‌زیست و فرهنگ‌سازی و نقش مؤثر رسانه‌ها نیاز دارد.

تا دیر نشده آستین‌ها را بالا بزنیم و اجازه ندهیم صدای گلوله در کوهستان بپیچد و  البرز دیگری در برابر دیدگان حیرت‌زده به دره پرتاب شود و زخمش را با آب سرد رودخانه تیمار کند.ایران
 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: