کد خبر: ۸۹۲۰۰
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۵ - ۲۳ آذر ۱۳۹۴ - 2015December 14
شفا آنلاین>اجتماعی>زائران امام حسین(ع) در آخرین هفته ماه صفر با همکاری داوطلبانه و خیرانه مکانیک‌های سیار، سفری ایمن و بی‌دغدغه را گذراندند.

به گزارش شفا آنلاین،عباس مردانی یکی از افراد بنیانگذار   ایستگاه مکانیک  صلواتی می‌گوید، هر سال یکی دو هفته مانده به اربعین، شهر ایلام رنگ و  بوی دیگری می‌گیرد و حضور زوارهایی که به عشق دیدن مولای شان عزم سفر می‌کنند و سختی راه را به جان می‌خرند، جاذبه‌های شهر ایلام را دو چندان می‌کند.

 من هم به رسم  دیرینه عشق و وفاداری به مولایم امام حسین (ع)، دو سال است که در ایام اربعین آستین بالا می‌زنم و  در کنار ایستگاه‌های صلواتی که عطر چای را چاشنی هوای عاشقانه کرده  و از میهمانان حسینی پذیرایی می‌کنند، خدماتی مبنی بر تعمیر بدون مزد خودروهای زوار ارائه می‌دهم.
این تعمیرکار 46 ساله ادامه می‌دهد، قرارگاه ما در ستاد اسکان مردمی میدان قرآن شهر ایلام بود ، اما به طور کل در سطح شهر حاضر بودیم تا در صورتی که به خودرویی با نقص فنی مواجه شدیم به او کمک کنیم.

 برخی راننده‌ها از تمام شدن باتری یا مشکلاتی در برق خودرو شکایت داشتند که امکان رفع  نقص وجود داشت و  بعضی‌ها خودروها نیز مشکلات بیشتری  داشتند که با کمک جرثقیل آنها را به  تعمیرگاه برده و با ابزار لازم برای راه‌اندازی آن خودروها تمام تلاشمان را می‌کردیم تا زائران بدون هیچ گونه دغدغه خاطری سفرشان را ادامه دهند.

عباس مردانی که دومین سال است در این   کار مشارکت می‌کند تمام این 15 روز را سرشار از تجربه‌های خوب و معنوی می‌داند و می‌گوید، با اینکه هیچ درآمدی نداشتم و تمام وقتم را صرف کمک‌رسانی به میهمانان حرم حسینی می‌کردم، برکت در زندگی ام موج می‌زد و سفره مان پر از رونق و صفا بود. حتی برای یک لحظه هم اخم یا ناراحتی را برچهره خانواده ام ندیدم. همسرم مرا در به انجام رساندن تصمیمی که  گرفته بودم حمایت کرد و فرزندانم نیز هر کاری که از توانشان  برمی‌آمد انجام دادند.
مردانی می‌گوید عشق به امام حسین(ع) از زمانی که به یاد دارد در وجودش رخنه کرده است. به یاد دارد چگونه زمانی که کوچک بود سفره مولایش در خانه پدری همیشه پهن بود و از فقیر و غنی در راه سفر رسیدن به نینوا و زیارت حرم، چای می‌نوشیدند و نوای خوش کربلا ما می‌آییم را زمزمه می‌کردند.

این مکانیک خیر می‌گوید، بسیاری از  زوار وقتی می‌دیدند من و همکارانم بدون هیچ چشمداشتی با عشق و علاقه برای  برطرف شدن مشکل خودروی شان تلاش می‌کنیم، متعجب می‌شدند ، زوج جوانی همین چند روز پیش پس از تعمیر خودروی شان اصرار کردند که هزینه‌ای را بپردازند و من نپذیرفتم. آنها گفتند که شما 3 ساعت بدون اینکه حتی یک لیوان آب بنوشی برای درست شدن خودروی ما وقت گذاشتی و من در پاسخ گفتم که فقط برای من دعا کنید که بتوانم ذره‌ای از درس فداکاری و انسانیت را که مولایم در تخته سیاه تاریخ حک کرده است، مشق کنم.  وقتی با عمل بتوانیم نشان دهیم که هنوز انسانیت نفس می‌کشد و کمک به همنوع بدون در نظر گرفتن جنبه‌های منفعت طلبانه وجود دارد، شاید بتوان ادعای بندگی و مسلمانی کرد.

با او که خداحافظی می‌کنم با خود فکر می‌کنم  اگرچه این روزها کمک‌های بی‌بازگشت کمرنگ شده است اما هنوز هم هستند افرادی که بی‌هیاهو برای زنده نگه داشتن آرمان‌های حسینی، بی هیچ‌چشمداشتی کمک می‌کنند و از لذت‌های شان دست می‌شویند تا لبخند را بر چهره انسانی دیگر حک کنند.  دنیا پرتو
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: