لزوم دوساله بودن خدمت سربازی، پرداختن مشکلاتی که دوره سربازی برای جوانان ایجاد می کند و و آگاهی از مزیت های این دوره برای کشور و البته خود سرباز و دانستن قوانین جدید خدمت سربازی و پاسخ به سوالات کاربران با حضور سردار سیدحمید صدرالسادات، رییس سازمان نظام وظیفه عمومی ناجا در کافه خبر مطرح شد.
مشروح گفتگو با رییس سازمان نظاموظیفه عمومی ناجا که با حضور سردبیران و خبرنگاران انجام شد را در ادامه بخوانید. بخش پاسخ به سوالات مخاطبان در خبر دیگری به زودی منتشر می شود.
از اینجا شروع کنیم که چرا باید خدمت سربازی وجود داشته باشد؟ نظرات زیادی هم از سوی مخاطبان در این مورد بیان شده است، یعنی ماهیت سربازی برای بسیاری از افراد مورد سوال است که چرا هنوز در این زمان صلح سربازی (میراث رضاخانی) ادامه دارد، زمان آن بیشتر می شود، معافیت هایی که وجود دارد حذف می شود؟ چه لزومی دارد که خدمت سربازی همچنان وجود داشته باشد؟
اول من این نکته را تصحیح بکنم که سربازی میراث رضاخانی نیست، درست است که قانون رسمی آن در سال 1304 به تصویب رسید، اما قدمت سربازی به زمان شروع شهرنشینی بر می گردد، ما موضوع سربازی را خیلی قبل تر از دوره رضاخان تحت عناوین مختلف داشته ایم، اما به شکل قانونی درآمدن و رسمی شدن ان در کشور به همان دوره برمی گردد؛
اگر به موضوع سربازی از زوایای مختلفی نگاه کنیم، پاسخ های مختلفی می توان داد، ممکن است کسی بگوید سربازی فقط این است که جوانان خود را به نیروهای مسلح کشور خود ببریم و دو سال وقت آن ها را تلف کنیم، بله وقتی چنین تعریفی از سربازی می شود، طبیعتا همه می گویند که چرا باید وقت افراد را تلف کرد،
نوع نگاه به موضوع مختلف است، نگاه ما به عنوان سازمان وظیفه عمومی این نیست، نگاه ما از منظر قانونی است، چون در حال حاضر این امر به صورت قانون در کشور وجود دارد، این قانون هم در سال 64 و اصلاحیه آن در سال 90 در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است، پس مطابق اصول درست نیست بگوئیم که غالب مردم مخالف این امر هستند .
باید باتوجه به نگاه اقشار مختلف مردم به این امر موضوع را مورد
تجزیه و تحلیل قرار داد، اگر نگاه این باشد که وقت تلف کردن است، طبیعی است
که هیچ کس نمی خواهد این اتفاق بیفتد ، اما همیشه یا الزاما این طور نیست،
درمورد سربازی بسیاری از موضوعات دیگر را هم می توان دید که یکی از آن ها
تامین نیاز برای نیرو های مسلح است،
در بسیاری از کشور ها افرادی وجود دارند که باید به نوعی در تامین امنیت کشور خود یا اقداماتی که برای کشور ضروری است شرکت داشته باشند، اگر نگاه ما این طور باشد که افراد وقتی به این سن می رسند برای این که حداقل وظیفه ای را که نسبت به نظام و ساختار حکومتی خود دارند بخواهند ادا بکنند بخشی از آن رفتن به سربازی است؛ می توان اذعان کرد که این خدمت یک تکلیف است و آن وقت است که در نگاه جوانان و حتی خانواده های آنان ارزشمند جلوه می کند در کشور ما هم سربازی اینگونه تعریف شده است؛
از ابتدا این بوده است و همه می دانند که سربازی در سازندگی فردی جوانان هم نقش زیادی دارد؛ اگراز بسیاری از افراد هم سوال بکنید بهترین دوران زندگی خود را دوران سربازی با تمام سختی های آن می دانند، وحتی بهترین دوستان خود را مربوط به این دوران می دانند ، خانواده های بسیاری معتقد هستند که سربازی می تواند در افزایش تجربه اجتماعی، نظم پذیری و استقلال فرد نقش داشته باشد،
وقتی به موضوع دقیق تر نگاه کنیم جدا از نقایصی که در مورد این موضوع در کشور ما وجود دارد، بسیاری از خانواده ها اعتقاد دارند که سربازی هم برای جامعه و هم برای فرد مفید است، ما باید دیدگاه خود را نسبت به این موضوع تغییر بدهیم.
من اعتقاد دارم که اگر سربازی را به عنوان یک تکلیف برای همه خانواده ها نسبت به کشور خود بدانیم، ازطرف دیگر اشکالات و چالش هایی که در مورد این موضوع وجود دارد را بررسی کنیم و به مرور آن ها را برطرف کنیم، و نقش سازندگی را که این دوران می تواند برای افراد داشته باشد برجسته کنیم، و متناسب با شرایط روز برای آن برنامه ریزی کنیم، حتما موضوع سربازی به عنوان خدمتی ارزشمند درنظرگرفته می شود.
اگر تلقی ما از موضوع این باشد که با اجبار است، همین برداشت و ذهنیت به وجود می آید، درصورتی که سربازی به عنوان یک وظیفه عمومی برای جوانان تلقی می شود، اگر بتوانیم این فرهنگ را خوب تبیین و در این قالب تعریف کنیم که فرد در دوران مختلف زندگی خود باید وظایف و نقش هایی را درمورد حکومت و جامعه و محیط زندگی خود ایفاء بکند، و این رابطه متقابلی است یعنی حکومت یکسری وظایفی نسبت به مردم دارد و مردم هم نسبت به حکومت، به نظر من بسیاری از مشکلات حل می شود؛
من قبول دارم که وضعیت امروز سربازی دچار مشکلاتی است که تلقی فوق را در بسیاری از اذهان ایجاد کرده است، و ما باید این را برطرف کنیم.
تا زمانی (اواخر دهه 60 و حتی اوایل دهه 70) سربازی به عنوان مرحله ای از زندگی شناخته می شد اما درحال حاضر این طور نیست و جوانان بیان می کنند که سربازی وظیفه ای است که به اجبار می گذرانیم و دو سال از عمر خود را تلف می کنیم، این را آسیب شناسی کرده اید که چرا فراراز سربازی یعنی کسانی که از سربازی دلزده شده اند، افزایش یافته است؟ و چرا نگاه به سربازی این طور شده است؟
عرض کردم که نوع نگاه و رویکردی که به سربازی وجود دارد مهم ترین آسیب این حوزه می باشد ، یعنی ما تبیین نکرده ایم که در سربازی چه اتفاقات مثبتی هم رخ می دهد، البته بسیاری از افراد وقتی به خدمت می آیند نظرشان متفاوت از قبل آن می شود، به هر حال این واقعیتی است که در سطح جامعه ما وجود دارد، و نمی توان منکر آن شد، اما این طور هم نیست که فرار از خدمت به اصطلاح عام و یا غیبت بیشتر از قبل شده باشد، در حال حاضر دوره های انتظار ما برای اعزام به خدمت سربازی و گرایش افراد به سربازی به هر دلیل نسبت به قبل بیشتر شده است و ظرفیت ما جوابگوی این نیاز نیست و همین نشان می دهد که غیبت ها کمتر شده است، به نظر من اینها موضوعاتی است که در بخش فرهنگی آن باید بیشتر از بخش چالش برانگیز آن کار شود، اگر ما ایجابی کار کنیم و واقعا تبیین کنیم که خدمت سربازی چه فوایدی از بعد تربیتی، حکومت و نظام،... می تواند هم برای فرد و هم برای جامعه و هم برای خانواده ها داشته باشد، طبیعتا بسیاری از ذهنیت هایی که به وجود آمده است اصلاح می شود؛ ما و رسانه ها در این رابطه کم کار کرده ایم.
موضوع فرهنگ سازی چندان به وظیفه عمومی مربوط نیست، آن زمان سربازی باید به صورتی باشد که جامعه ما از خدمتی که انجام می دهد راضی باشد، عمده افرادی که معترض به این هستند که چرا به سربازی برویم و وقت خود را تلف کنیم، کسانی هستند که به سربازی نرفته اند، افرادی که رفته اند هم دو گروه هستند، بعضی از افراد متناسب با رشته تحصیلی و علاقه خود مشغول به کار می شوند و تا آنجا که می دانم راضی هستند، و گروه دیگر این طور نیست، این فرهنگ سازی را باید خود ارتش و سپاه انجام بدهند، آن ها واقعا برای این فرهنگ سازی چه کاری انجام می دهند؟
در این بخش جدا از این که بخواهیم سازمانی را مقصر بدانیم، باید گفت که
ضعف عمده ای داریم، معمولا این طور بوده است که نگاه تمام افرادی که در این
مورد تلاش کرده اند، به این موضوع سلبی بوده است، اگر موضوع را برعکس
ببینیم و بگوئیم که این جوان حدود دو سال در کشور ما می تواند در اختیار
نظام و حکومت باشد، چه کار کنیم که در این مدت از ظرفیت های این جوانان
استفاده بکنیم، خود بخود در این مسیر قرار خواهیم گرفت که چه قوانین و
ضوابطی را وضع بکنیم که این اتفاق در جامعه بیشتر بیافتد؛
متاسفانه به
هر دلیلی تلاش در این زمینه بسیار کم است، اگرسوابق این موضوع را بررسی
کنید مشخص خواهد شد که دیدگاه ها و نظرات بیان شده بیشتر برای محدود کردن
خدمت سربازی بوده، یعنی در جهت پربار کردن آن نبوده و این ضعف همیشه وجود
داشته است.
در نهادها و سازمانهای دیگر غیر از نیرو های مسلح هم از ظرفیت جوانان استفاده می شود، بیایید ببینیم که نیاز واقعی نیروهای مسلح چه اندازه است، بقیه آن را در جای دیگر که مورد نیاز کشور است استفاده بکنیم، اگر بر روی این موارد با حفظ موضوع سربازی کار شود، به نظر من اتفاقات بهتری می افتد و خیلی از مسائل خود به خود حل می شود؛ ولی متاسفانه همیشه این ذهنیت ها وجود داشته است. و همیشه پیشنهادات مربوط به سربازی برای قانونی شدن درجهت محدود کردن آن بوده است و به موضوعات سلبی آن پرداخته شده است.
سردار این که ما در حال حاضر در صلح هستیم و نیاز به سرباز حس نمی شود ولی همچنان به اندازه گذشته سربازگیری می شود چه توضیحی دارد؟ آیا به این که منطقه ما هیچوقت منطقه امنی نبوده است، و به سرباز ها به عنوان نیروی نظامی نیاز مبرم داریم، برمی گردد.
واقعا همین طور است، یکی از عوامل بازدارنده برای نگاه دشمنان به کشور
توان بازدارندگی ماست، و بخشی از توان بازدارندگی ما ، نیروهای مسلح (ارتش
به معنای عام) کشور است و در این ارزیابی ها همیشه عِده و عُده پارامتر
مهمی است، و باید به آن توجه شود؛ طبیعی است که وقتی نیرو های مسلح ما
همیشه در حد خوبی از توان رزمی باشند، خود جنبه بازدارندگی دارد.
ما
باید این جنبه را درنظربگیریم که می خواهیم از این ظرفیت و پتانسیل جوانان
در این موضوع استفاده بکنیم، و این جدا از استخدام در نیروهای مسلح است،
حتما لازم نیست که برای استفاده از ارتش خود درگیری فیزیکی وجود داشته
باشد، در همه دنیا هم این طور است که نیرو های مسلح یکی از اصلی ترین شاخصه
هایی که باید داشته باشند، آمادگی آن ها است، و این آمادگی باید همیشه
باقی بماند؛ چون جنگ قابل پیش بینی نیست.
در حال حاضر هم تمام کشور های همسایه ما دچار مشکلات امنیتی هستند، بخشی
از وجود سلامت و امنیت در کشور ما به دلیل اقتدار نیروهای مسلح همراه با
ساختار های مناسب خود است علیرغم مشکلاتی که وجود دارد؛ این قابل تردید
نیست که باید از این ظرفیت در تامین امنیت کشور چه در بعد داخلی و چه در
بعد امنیت بین المللی استفاده شود که در حال حاضر این کار می شود؛
فراتر
از این را عرض می کنم که سربازی فقط همین جنبه مثبت را ندارد، ضمن اینکه
فقط همین هم اگر وجود داشت برای اذعان به ضرورت آن کافی بود، واقعا اگر روی
این موضوع کار کنیم، ظرفیت ها و اتفاقات مثبتی را می تواند برای افراد،
خانواده و جامعه شکل بدهد.
ارتش و سپاه بیان می کنند که زمانی که این جوانان را در اختیار داریم زیاد نیست و برای حدود یک سال این فرد که نمی توان این مقدار سرمایه گذاری کرد، و در اینجا بحث سربازی حرفه ای مطرح می شود، اگر بدانید که سربازی مثلا 7، 10 سال در خدمت شما است، ارزش افزوده زمانی که خدمات آموزشی و پرورشی او را انجام می دهید برای شما بسیار زیادتر است. توضیح شما در این باره چیست؟
به نظر من تعریف مشخصی از سرباز حرفه ای وجود ندارد، اگر منظور این باشد که زمان بیشتری درنظرگرفته شود اصلا مغایر با ذهنیت های کنونی درمورد اتلاف وقت و... است، اما در این که باید سطح آموزش ها کیفی تر و متناسب تر شود، شکی نیست، البته نسبت به دهه های گذشته هم انصافا وضعیت آموزش ها خیلی پیش رفته و بهتر و متناسب تر از قبل شده است، ولی به این معنا که 5 سال به سربازی بیایند و 1 سال آن را آموزش ببینند، نه نیاز مملکت است و نه امکان آن وجود دارد.
کار مطالعاتی درمورد مقایسه سربازی در ایران و کشور های منطقه انجام شده است؟
بله انجام شده است، واقعا این گونه نیست که ادعا می شود در بسیاری از کشورها سربازی وجود ندارد و کشور های کمی هستند که از ظرفیت جوانان خود برای تامین امنیت کشورشان استفاده نکنند؛ اما شکل این استفاده ها ممکن است متفاوت باشد، در بعضی از کشور ها چند روز در هر سال با لوازم و تشکیلات نظامی خدمت می کنند ، ضمن این که آن ها قراردادهایی هم دارند که شاید به ارتش و نیروهای مسلح به این معنا که ما نیاز داریم نیاز نداشته باشند. این که از ظرفیت و پتانسیل جوانان درجهت تامین امنیت کشور استفاده بشود تقریبا در اکثر کشور ها وجود دارد؛ فقط نوع یا مدت زمان آن یا شکل کار متفاوت است.
اشاره ای کردید به این که ظرفیت برای اعزام وجود ندارد، همین امر باعث این سوال می شود که شما که ظرفیت ندارید چرا زمان سربازی را کم نگه نداشتید؟
علت این اتفاق تقریبا مشخص بود، یعنی سال گذشته اعلام شد که زمان خدمت سربازی افزایش می یابد، و تعدادی برای این که خدمت ان ها افزایش نیابد ثبت نام کردند، بعد هم باتوجه به کارشناسی هایی که صورت گرفت خدمت به همان شکل 21 ماه باقی ماند؛ در کل روش تعیین طول مدت خدمت سربازی توسط ستاد کل به این صورت است که با توجه به نیاز های نیروهای مسلح و با توجه به موالیدی که در کشور وجود دارد، ارزیابی صورت می گیرد، و تعیین می شود که طول مدت خدمت چه قدر باشد تا نیاز نیرو های مسلح را برطرف سازد، برخی این را به احتمال وقوع جنگ ارتباط می دهند، اما هیچ ارتباطی ندارد؛ نیاز نیرو های مسلح و تعداد موالید کشور دو پارامتر اصلی برای تعیین طول مدت سربازی است؛ و طی بررسی ها ممکن است کم یا زیاد شود؛ این اتفاق وکمبود ظرفیت به خاطر همان افزایش تقاضا در سال گذشته و از طرف دیگر این که چند سازمان در اوایل سال نتوانستند نیرو جذب کنند، و این اتفاق افتاد.
یکی از کار ها این بود که افرادی که با لیسانس و فوق لیسانس وارد می شدند، حتما ستوان می شدند، و این خود انگیزه ای برای ورود به سربازی بود، اما در حال حاضر با درجه استواری یا گروهبانی. این شاید یکی از دلایل فرار از سربازی و انگیزه نداشتن باشد.
این موضوع ارتباط مستقیمی با وظایف ما ندارد ولی باتوجه به ساختاری که برای خدمت در نیرو های مسلح و سطوح درجات مختلفی که تعریف شده است، متناسب با سازمان مورد نظر درجات را اعطا می کنند، گاهی ممکن است درجه افسری جزء در سازمان بیشتر شود و این طور نیست که حتما این محدودیت وجود داشته باشد که کسی که سربازی رفته است استوار یا ستوان دو شود؛ و این بسته به نیازی است که در آن مقطع وجود دارد.
بحثی که درمورد جریمه های خدمت سربازی بسیار مطرح می شود این است که فردی مثلا 8 سال غیبت کرده و بنابراین جرم کرده است هزینه ای می دهد و کارت خود را می گیرد اما فرد دیگری که 8 سال دانشگاه رفته است نمی تواند این کار را بکند، این تناقض را چطور می توان پاسخ داد؟
اگر به فلسفه جریمه مشمولین غایب توجه شود شاید به بسیاری از این سوالات پاسخ داده شود، از اول انقلاب به بعد معمولا این طور مرسوم بوده است که هر 7، 8 سال یکبار کسانی که از سربازی غیبت می کردند، بدون هیچ پرداخت جریمه نقدی مورد عفو قرار می گرفتند و به آن ها کارت معافیت داده می شد؛ دو سه نوبت بعد از انقلاب این اتفاق افتاده است و آخرین آن مربوط به متولدین سال 54 به قبل بود؛ درشرایط کنونی هم ذهنیت جامعه همین بود که چرا با توجه به این روند و اینکه چندین سال غیبت برای برخی افراد وجود داشته است عفو صورت نمی گیرد ، کسانی که در این مورد تصمیم گرفتند با این ذهنیت بوده است که اگر دوباره این عده از افراد را که به سن بالاتر می رسند و طبیعتا توانایی استفاده از آن ها درخدمت سربازی کمتر می شود، مثل قبل ، از خدمت معاف شوند ، شیوه صحیحی نبوده و در صورت انجام این روش این سنت غلط ادامه می یافت .
در اینجا تصمیم گرفته شد که افرادی که غیبت می کنند، علاوه بر محرومیت هایی که در طول این مدت غیبت متحمل شده اند، جریمه ای را هم پرداخت کنند، تا هم این باور وجود داشته باشد که تخلفی کرده اند و جریمه شده اند و هم این که کسانی که می خواهند این کار را انجام بدهند از لحاظ اقتصادی به نفع او نباشد؛ ضمن این که تصویب کنندگان در مجلس هم معتقد بودند که این جریمه می تواند بخشی از مشکلات مالی کشور را رفع کند.
فلسفه این کار این بود که تصور افراد این نباشد که اگر خدمت نروند بالاخره مورد عفو قرار می گیرند و کارت معافیت به آن ها داده می شود؛ ضمن این که قرار بر این بود و هست که محرومیت هایی که در ماده 10 قانون خدمت وظیفه عمومی وجود دارد به گونه ای زیرساخت آن ها فراهم شود؛ تا میل به غیبت را کمتر کند. چون خیلی از محرومیت هایی که در قانون پیش بینی شده است را نمی توانیم اعمال کنیم به دلیل این که زیرساخت های آن فراهم نیست، برخی ها را مثل اخذ گذرنامه و ادامه تحصیل می توانیم اعمال کنیم اما برخی دیگر را مثل استخدام ها نمی توانیم چون زیرساخت آن ها فراهم نشده است تا بتوان کنترل کرد.
اگر زیرساخت های این قبیل محرومیت های پیش بینی شده در قانون طوری فراهم شود که فردی که غیبت می کند نتواند در جامعه زندگی راحتی داشته باشد، از طرف دیگر اگر همین زندگی غیرعادی را خواست و ادامه داد، و پس از 7، 8، یا 10 سال که می خواهد از کارت معافیت استفاده کند، تصورش این باشد که جریمه سنگینی را هم باید پرداخت کند و اصولا غیبت برایش به صرفه نباشد درنتیجه میل به غیبت با اجرای این دسته از قوانین مصوب کم می شود. با چنین فلسفه ای دیگر جای این سوال نیست که چرا فردی که تحصیل کرده است نمی تواند از این امر استفاده کند، چون اصلا تخلفی نکرده است که بخواهد از این مورد استفاده بکند، ضمن این که محرومیتی هم نداشته است.
یکی از همین توضیحاتی که فرمودید درمورد این که سن بالا می رود و به کار نمی آید؛ درمورد خیلی از افراد تحصیلکرده هم وجود دارد، مثلا فردی دکترا دارد یعنی سن او بالای 30 سال است، ممکن است ازدواج هم کرده و بچه داشته باشد.
معمولا از افرادی که به این مقطع از تحصیلات می رسند در نیرو های مسلح استفاده نظامی نمی شود به معنایی که نتوانند انجام بدهند.
به عنوان سوال آخر، اگر فردی از سال ها پیش فراری باشد؛ حتی از زمان جنگ و در حال حاضر به طور قراردادی مشغول باشد، منعی برای بازنشستگی او وجود دارد و مشمول مجازات است؟
طبق عفوی که حضرت آقا داده اند، سربازانی که فراری بوده اند، یعنی در
سازمان نیرو های مسلح شروع به خدمت و بعد فرار کرده است، اگر فرار او بیش
از 8 سال باشد می تواند از طرح جریمه مشمولین غایب استفاده کند بدون این که
به دادگاه معرفی شود، قبل از این عفو این اتفاق نمی افتاده است. البته
درمورد کسانی که جزو کارکنان رسمی نیروهای مسلح هستند وضعیت متفاوت است آن
ها ابتدا باید به یگان خدمتی خود مراجعه کنند تا در مورد وضعیت خدمتش تعیین
تکلیف و معادل سازی شود.خبرآنلاین