شفا آنلاین>اجتماعی>کوچکتر شدن خانههای جدید و کم حوصلهتر شدن والدین شاغل این روزها سبب شده تا آنها وقت کمتری برای فرزندان خود داشته باشند. اگر هم روزی در خانه باشند و در کنار فرزند، ترجیح میدهند بچهها را به نوعی سرگرم کرده و حتی هیجان و سر و صدایشان را خاموش کنند.
به گزارش
شفا آنلاین،این خاموش کن هر چه باشد از نظر آنها
از پرسر وصدایی و حوصله سر بردنهای بچهها بهتراست. بویژه اینکه اگر این
خاموش کن آنقدر چسبناک باشد که کودک و نوجوان را به خودش در اتاق بچسباند.
خاموش کنهای پرهزینه
بازیهای رایانهای این روزها دقیقاً به مانند چنین خاموش کنهایی در خانه
ایرانی عمل میکنند. آن طور که اگر بازار کالاهای اساسی کساد باشد بازار
کنسولهای بازی و سیدیهایش از رونق نمیافتد. بچهها میخواهند، والدین
هم میخرند! چندان هم سی دیهای بازی ارزان نیست.
طوری که برخی از
بازیهای
جدید کنسولهایی همچون پلی استیشن و ایکس باکس به 200 هزار تومان هم
میرسد. بازیهایی که خریداری میشوند تا بچهها را برای والدین ایرانی
سرگرم کنند. آنقدر سرگرم که فکر بازی و جست وخیز در بیرون از خانه، از
سرشان بیرون شود. حالا دیگر این بازیها همدم اتاق تنهایی کودک و نوجوان
است. کاربرانی که آمارشان به حدود 20 میلیون نفر رسیده و هر روز هم با شیب
فوقالعادهای تعدادشان افزایش مییابد.
فاصلهای به اندازه صدها سال نوری
در این بین خیلی از خانوادههای ایرانی از آنچه در این بازیها میگذرد
بیخبرند. حتی تصور برخی از آنها از محتوای این بازیها در حد همان قارچ
خور وکمبت سگا باقی مانده. برای همین هم نه نظارتی روی بازیها دارند ونه
تلاشی برای پی بردن به محتوای بازیها میکنند. فاصله میان سواد بچهها در
این زمینه با سواد والدینشان شاید به هزاران سال نوری میرسد. بازیهای
نسل جدید که میتوان آن را چیزی بین فیلم و بازی دانست همه چیز به
مخاطبانشان میدهند. ویدئوگیمهایی که جامعه جوان ایرانی بشدت از آنها
استقبال میکند.
از خشونت گرفته تا ابتذال، از کشتار و خیانت تا مصرف دارو و
خیلی از عناصر دیگر، هرچه که فکرش را بکنید در بازیهای نسل جدید وجود
دارد.
خشونتی از جنس سربریدن و مثله مثله کردن
در این بین خشونت در بازی های رایانهای در ذهن خیلیها که به این وادی
وارد نشدهاند محدود به کشتن با یک تفنگ است. خیلی از والدین ایرانی از این
بازیها تقریباً همین تصور را دارند. اما کاربران این بازیها میدانند که
مفهوم خشونت و کشتن نه قتل، بلکه صحنههایی است که برای دیدنش باید بالای
بیست و اندی سال سن داشت.
نمونه بارز این موضوع را میتوان در بازیهایی همچون The Last of Us: Left
Behind، resident evile series، The Walking Dead: Season Two، prototype
series، hated دید. خشونتی که در این بازیها وجود دارد با تصوری که
خیلیها از واژه خشونت دارند، متفاوت است.
آستانه خشونت در این بازیها حد
ومرز نمیشناسد. بریدن سر، قطع کردن دست و پا با وسایل عجیب و غریب، زجرکشی
و شکنجههای دلهره آور، درآوردن چشم و احشای داخلی بدن تنها بخشی از
خشونتی است که در این بازیها به شکل قابل توجهی وجود دارد. گویی که پایه
اساس این بازیها برمبنای همین مسأله یعنی به نمایش گذاشتن صحنههای خشن
بناشده تا مخاطب خود را به اصطلاح سورپرایز کند.
حالا اگر این نمایش دهشتناک را در کنار بازه سنی کاربران آن بگذاریم ماجرا از خود این تصاویر هولناکتر میشود.
مواجهه یک باره با خون خوری و کشتار
مهرداد سازگار، روانشناس و استاد دانشگاه درباره این وضعیت در بازیهای
رایانهای میگوید: کودکان و نوجوانان تا سن مشخصی حتی تعریف مشخصی از قتل
یا مردن در ذهن خود ندارند. حتی بزرگترها خیلی اوقات اصلاً نمیتوانند
برای آنها بخوبی مرگ را توضیح دهند و دراین زمینه مشکل دارند.
حال میشود
تصور کرد که وقتی فردی کم سن چنین تصاویری را مشاهده میکند چه در انتظار
ذهنش خواهد بود. یعنی هنوز معنای اولیه مرگ را هم درک نکرده با صحنههای
فول اچ دی سربریدن و مثله مثله کردن روبه رو میشود. هنوز معنای دقیق
خونریزی و اصلاً خود خون را نمیداند که به یکباره در تنهایی خویش با خون
خوری و کشتار روبه رو میشود. این استاد دانشگاه میافزاید: همه این مسائل
را در تنهایی خویش میبیند و در نتیجه آنها را مخفی کند. ذهنش کاملاً مشوش
است و قطعاً چنین فردی پتانسیل زیادی برای جامعه هراسی و دیگر هراسی دارد.
چرا که به دلیل عدم درک درست در این سن، دائماً تصاویر دیده شده در بازیها
را با اطرافیان و شهروندان جامعه خودش ترکیب میکند.
دزدی برای رابطه نامشروع و مواددر این بین خشونت عریان و کشتار و قتل عام تنها چیزی نیست که در این
بازیها دیده میشود. بلکه روابط نامشروع عریان و به تصویر کشیدن آنها در
سطح فیلمهای کاملاً مستهجن هم بهجزء لاینفک بسیاری از این بازیهای
رایانهای مبدل شده است.
بازیهایی که درآن این روابط با مصرف مواد و
اعتیاد و پرداخت پول برای چنین کارهایی ترکیب میشود. حتی در برخی از این
بازیهای معروف که امروز به آسانترین راه در اختیار کاربر ایرانی قرار
میگیرد، کاراکتر بازی پول به دست میآورد تا برای خرید مواد و رابطه
نامشروع هزینه کند. نمونه این موضوع را به صورت عینی میتوان در سری
بازیهای اتومبیل دزدی بزرگ(grand theft auto) مشاهده کرد. بازیای که برای نمایش موارد غیر اخلاقی
از مصرف مواد مخدر گرفته تا رابطههای نامشروع و دزدی حد و مرزی قائل نیست و
البته همین بازی در بین کاربران ایرانی هم بسیار پرطرفدار است.
نمایش صحنههای غیراخلاقی تحفهای برای کاربر
از طرف دیگر مسأله نمایش روابط غیراخلاقی در این بازیها آنقدر زیاد شده
که کنترل ماجرا از دست خود کمپانیهای بازی ساز هم خارج شده. در برخی از
آنها این مسأله در هر مرحله بازی محوریت دارد و در برخی دیگر محدود به چند
مرحله خاص بازی است. اما از سال 2011 تا به امروز دایماً این صحنهها در
بازیها روبه افزایش است.
دربرخی بازیها روابط غیر اخلاقی موج میزند. حتی در برخی از مشهورترین
این بازیها مسأله تجاوز هم به شکلی کاملاً عادی و در صحنههای زیادی به
مخاطب کم سن و سال عرضه میشود.
از کنجکاوی جنسی تا فانتزیسازی مهرداد سازگار، با اشاره به طغیان تفکرات جنسی در کاربر کم سن و سال
ایرانی میافزاید: آشنایی با مقولات جنسی در جامعه ایرانی معمولاً تدریجی و
درسنین خاصی رخ میدهد. این بازیها دقیقاً این مسأله را وارونه میکنند.
یعنی در سنین پایین در حالی که هیچکس روی کاربر نظارت ندارد، او با
نامعقولترین رابطههای جنسی از طریق این بازیها مواجه میگردد. ضمن اینکه
در کنار این مسأله خشونت هم چاشنی شده واین به شکل وحشتناکی روح و روان
کاربر را میفرساید. به این معنی که کنجکاوی زودرس جنسی که در اثر این
بازیها در کاربر ایجاد میشود وی را به سوی انجام رفتارهای بیمارگونه
پرتاب میکند. سازگار خاطرنشان میکند: در اثر این اتفاقات، انرژی وی در سن
پایین روی این مسأله متمرکز میشود و به طور اتوماتیکوار از مهمترین
مسائل زندگی خود باز میماند.
به باور این کارشناس حوزه روانشناسی، کاربرانی که از این گونه بازیها
استفاده میکنند و بویژه آنهایی که سنین پایینی دارند بتدریج به سوی
فانتزیسازی ذهنی میروند. وی میگوید: کاربران ذهنشان به دلیل آمیخته شدن
زودهنگام با این تصاویر بشدت با این نوع از مسائل درگیر میشوند و تمرکز
خود را در امور مهم از دست میدهند.
همه اینها در حالی است که کنترل بازیهای رایانهای خارجی و نظارت بر آنها
به این آسانی نیست. چرا که هزاران راه برای ورود دارند. شاید بتوان گفت که
دراین ماجرا تنها یک سد میتواند در مقابل نفوذ محتوای آنها بایستد واین
سد هم کسی نیست جز والدین ایرانی، والدینی که فعلاً فرصتی برای نظارت روی
این موضوع ندارند.ایران