به گزارش شفا آنلاین،پریچهر رحیمی مدرس دانشگاه با بیان مطلب بالا اظهار کرد: دلیلی ندارد ما
با پیشینه غنی و محکمی که داریم هر آنچه به نام مد عرضه میشود، بی چون و
چرا از آن پیروی کنیم. نیاکان ما نخستین کسانی بودند که لباسهایی را با
شباهت بسیار به پوشاک کنونی طراحی کرده، دوخته و برتن کردهاند.
چگونه میتوانیم اینگونه نوآوری را آن هم در آن زمان که دوره مادها بود نادیده بگیریم؟! آیا شایسته نیست جوانان ما که بسیار هوشمند نیز هستند و گاهی نوآوری آنان مرا بشدت تحت تأثیر قرار میدهد، در سطح جهانی مطرح باشند؟ البته در این زمینه چند تن از هموطنان ما به عنوان طراحان مد بسیار مشهور از جایگاه بالایی در مراکز مهم جهان برخوردار هستند.
ناگفته نماند هنگامی که آگاهی به اندازه کافی به مردم داده شود و
پژوهشگران و رسانهها با صداقت و جسارت آنچه را که هست بدرستی به مردم
منتقل کنند، انتخاب درست را از سوی آنان شاهد خواهیم بود.
وی که در زمینه پوشاک ایران تحقیقات گستردهای انجام داده، اظهار داشت:
گرچه خیلیها تصور میکنند کت و شلوار از اروپا وارد فرهنگ ما شده، اما
بررسیها نشان میدهد این پوشاک متعلق به دوره مادها بوده و این اروپاییها
بودند که بعدها از آنان تقلید کردند.
وی افزود: خوشبختانه گروهی از جوانان ما گامهای خوبی در این راه
برداشتهاند. برخی از این عزیزان اقدام به ترویج و ارائه خطوط زیبای
نستعلیق روی پارهای از پوشاک کردهاند که مورد استقبال نه تنها ایرانیان
که بسیاری از خارجیان قرار گرفته که جای تقدیر دارد.
طراحان ما با برداشت از ساختارهای پوشاک گذشتگان و نیاکان خود و به روز درآوردن آن یا استفاده از نقشمایههای ایرانی که آنها نیز با الهام گرفتن از باورها، سنتها، نمادهای کیهانی و طبیعی و حیوانات اساطیری که هر کدام تفکر و اندیشههای لازم پشتوانه آنها بوده، امکان نوآوریهای قابل توجهی را در این زمینه عرضه خواهند داشت.
وی در مورد اهمیت رنگ و مفاهیم آن در پوشاک میگوید: در گذشتههای دور، رنگ ارغوانی رنگ لباس شاهان بوده و به عنوان رنگ اشرافی و مقدس تا چند سده مورد توجه بود.
از توصیفاتی که در برخی از کتابهای تاریخی برمیآید، رنگهای زرد، آبی، لاجوردی، سبز، قرمز اُکر و بنفش مورد علاقه بوده است.
رنگ سپید همواره رنگ مقدس و نماد پاکی بوده، چرا که کوچکترین لکه روی آن از چشم پنهان نمیماند. بیشتر رهبران روحانی و عرفانی هنوز هم جامههایی با همین رنگ میپوشند.
وی در مورد اینکه در پوشاک ایرانی، رنگها براساس فصل انتخاب میشدند یا خیر، اظهار کرد: طیفهای رنگهایی همچون آبی، سبز و صورتی رنگهای سرد و آرامشبخش و برای فصل گرما مناسب هستند. از اینرو کسانی که در مناطق گرم زندگی میکنند، برای رویارویی با گرما جامههای روشن و بیشتر سفید میپوشند، اما رنگهایی که از زرد به سمت نارنجی و قرمز میروند دارای انرژی حیاتی یا رنگهای گرم هستند و برای فصل سرما و مناطق سردسیر مناسبتر هستند.
وی در مورد اینکه هر جامعهای براساس اختیار خود رنگ پوشاک خود را انتخاب میکند، گفت: بستگی دارد به اینکه چه جامعهای و در چه شرایطی باشد. به طور مثال در امریکای جنوبی از رنگهای تند و شاد مثل قرمزهای گوناگون، آبی تند و زرد درخشان در پوشاک خود استفاده میکنند و رنگ سفید نیز جایگاه خود را دارد. مردم کوبا بیشترشان فقیر هستند ولی بسیار شاد و سرزنده.
یکی از علتها را جایگاه رنگ در پوشاک و حتی بناهای آنها باید دانست. چرا راه دور برویم. در شمال یا در میان عشایر رنگهای شاد و زنده و شفاف بیشتر طرفدار دارد و آنان ایده رنگ پوشاک خود را از طبیعت میگیرند. به پوشاک بانوان این مناطق یا کردستان یا مناطق دیگر که در دل طبیعت زندگی میکنند نگاه کنید، گویی یک بوستان سبزه و گل بر تن کردهاند. این طبیعی است که این مردم بسیار شادتر و آرامتر از کسانی باشند که در میان آهن و سیمان و سر و صدا و دود ماشین محبوس شدهاند ولی متأسفانه شیوه زندگی عشایر نیز دستخوش دگرگونیهای ناخوشایندی است.
من در دشت مغان شاهد این تغییر نازیبا بودم،
زنان لباسهای محلی و زیبای خود را در بقچهها پنهان کردهاند چون آنان
دیگر سوار اسب نمیشوند که دامنهای 8 متری رنگین با نیمتنههای سکهدوزی
مخملی بر تن کنند و کلاغیها و شالهای زیبا بر سر کنند. این آهنگ نازیبای
جایگزینی پوشاک، گوشنواز و چشمنواز که نیست هیچ، بسیار غمانگیز و
ناخوشایند و نگرانکننده است.
چادرهای عشایری جای خود را به خانههای کوچک بینظم آجری دادهاند و اسبهای آنان که نمادی از نجابت و سازگاری هستند به وانتهای دودافزای پرسر و صدا بدل شدهاند. از فرشهای خوشنقش و نگاری که با دستان تلاشگر زنان و دختران هنرمند عشایری بافته میشد و گیاهان و حیوانات نقشمایههای این دستبافتها بودند، خبری نیست.
فرشهای ماشینی پا جای این دستبافتهها گذاشتهاند. در مناطق شمال، دختران چادرشبهای زیبایی که پر از رنگهای شاد و زنده بود در خانه میبافتند و به هنگام عروسی با خود به خانه بخت میبردند و خیلی چیزهای دیگر... اندک اندک این هنرها گام به سوی جاده فراموشی و نابودی گذاشتهاند. اگر گامی بموقع برداشته نشود و دستی بهنگام به کار نیفتد و اندیشه بخردانه به سر وقت این اتفاقات ناخوشایند نیاید، نمیدانم کارهای دست بانوان در سیستان و بلوچستان یا خوزستان یا غرب یا شمال و شرق و... کشور راه به کجا خواهند برد؟!
ای کاش به وقت حرکتی مناسب و بجا برای زنده کردن و زنده نگه داشتن و ارج نهادن به این همه هنرها و زیباییهای اقوام گوناگون ایرانی به عمل آمد زیرا این همه تنها به ایران تعلق دارد و شما در هیچکجای دنیا شاهد این همه تنوع و گوناگونی در ساختار، رنگ، نقش و کارآیی پوشاک محلی یا قومی نبوده و نخواهید بود.
وی با اشاره به مفهوم فرهنگ و تمدن ادامه داد: دین، پیشه، باورها،
ارتباطات اجتماعی، شرایط زندگی و هنر و... بر عادات و پوشاک اثرگذار است.
به این علت انتخاب پوشاک نیز یک هنر است.
اینکه برای ما تعیین کنند چه بپوشیم یک بحث است و آگاهی ما از پیشینه غنی و فرهنگ درخشانمان مسأله دیگری است. اگر یکسونگری به یکسو افکنده شود، اخلاق، دانش و خرد، حاکم بر یک جامعه باشد یقیناً پیامدی مطلوب را باید انتظار داشت. خوشبختانه در این سالها جهاد دانشگاهی با استفاده از دانش و تجارب اساتیدی که در اختیار دارد گامهای ارزندهای در زمینه آموزشهای گوناگون برداشته است.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان هر شخصی برای انجام و راهاندازی هر
کاری باید دوره ویژه آن کار را بگذراند تا بتواند اجازه انجام کار مربوطه
را بگیرد و همواره دولت ناظر بر چگونگی کار این شاغلان است و کوچکترین
خلاف و تخطی مساوی است با از دست دادن کار، بنابراین هر شخص با توجه به
دانش و تجربه کسب کرده سعی میکند کار خود را به بهترین و درستترین شکل
انجام دهد ولی متأسفانه در کشور ما افراد بدون هیچ آگاهی و تجربه، هر کاری
را که میخواهند راهاندازی میکنند و نظارتی هم بر کار آنها وجود ندارد.
امید است دولتمردان و اشخاص صاحبنظر و ذیصلاح در این راه گامی راسخ
بردارند و با یاری اساتید مجرب و مسئولی که کم هم نیستند و با همت رسانهها
این مهم را به نتیجه برسانند. آنگاه میتوان امید داشت کسانی که به عنوان
طراح لباس وارد میدان میشوند و پشتوانه لازم برای ارائه ایدههای
خود دارند و از سوی دیگر در سراسر دوران تاریخی و سراسر خاک ایران به قدری
موضوع و ایده داشته و داریم که هرگز تمامی ندارند.
از نقوش سفالهای سیلک، نقشهای بهکار گرفته دوران اشکانی، ساسانی،
گلبوتهها، شکارگاهها، مینیاتورها در پارچههای دوره صفویه یا مخملها،
ابریشمها، پارچههای زربفت که در کارگاههای بسیاری از شهرها تهیه میشد
تا کاشیکاریهای منقوش رنگین و شیشههای رنگارنگ خانهها که هر کدام دنیایی
هستند بیانتها. دانش، تجربه و داشتن گنجینه سرمایههای خوبی برای ارائه
هر طرحی و هر نوآوری در هنر پوشاک خواهد بود.
وی بر موضوع رابطه موقعیت و پوشاک گفت: همیشه لباسهایی که در یک موقعیت مناسب هستند، در موقعیت دیگر شاید هیچ مناسبتی نداشته باشند. بنابراین با درنظر گرفتن این جوانب باید پوشاک را انتخاب کرد. این مسأله در تاریخ پوشاک ما نیز دیده میشود. در زمان هخامنشیان پوشاک پارسی یکی از زیباترین و پیچیدهترین جامهها بود که در مراسم ویژهای پوشیده میشد. در صورتی که در مواقع دیگر معمولاً از جامه ساده و راحت مادی استفاده میکردند چون هم ساده و هم زیبا بود. جالب است بدانید ما هنوز هم لباس مادی میپوشیم؛ یک پیراهن ساده و شلوار راسته.
وی در مورد تفاوت لباس زنان و مردان اظهار کرد: در برخی از دوران، شباهتهایی در لباس زنان و مردان وجود داشته، حتی گاهی برش و دوخت یکسانی داشتهاند. این شباهت پس از اسلام نیز دیده میشود. زمانی که ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ رفت و برگشت تحولی در پوشاک زنان و مردان رخ داد و مدلهای اروپایی وارد پوشاک ما شد. تا پیش از دوران قاجار سرانداز یا چادری که زنان بر سر میکردند نقشدار و رنگی بود، ولی در این دوره رنگهای تیره وارد این بخش از پوشاک شد.
وی در مورد نکات مورد توجه در انتخاب لباس گفت: هر تنوعی که به لباس داده
میشود باید کاربرد داشته باشد که به آن اشاره شد. در نهایت راحتی در لباس
را نباید نادیده گرفت. دیگر اینکه در انتخاب پوشاک، رنگ، زیبایی، تناسب،
کارایی و وقار نیز اهمیت دارد. آیا پوشیدگی فقط با پوشاک کافی است؟ ما نیاز
به رنگ، آرامش، زیبایی و... نداریم؟ نقوش در لباس ما چه جایگاهی دارند؟ و
موضوع مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که در چه جایگاهی از پوشاک
امروز دنیا قرار گرفتهایم.ایران