وی ادامه داد: در کشور ما وقتی به پایان زمان یک برنامهنویسی نزدیک میشویم به سازمانها نامه داده میشود تا برنامههایشان را ارائه کنند و کمیتههایی تشکیل میشود و نماینده سازمان را در کمیته میخواهند و حتی در همین جلسات هم فرد ثابتی حضور ندارد تا بتواند پروسه عملکرد سازمان را بررسی کند تا بهطور کامل از اهداف و کارکردهای آن مطلع شود، بنابراین حاصل این نوع نگارش، برنامه قابل تحققی نیست.
کاظمی پور افزود: نکته دوم این است که در نگارش برنامهها به صورت انشایی برخورد شده است و به صورت کلی به موضوعات پرداخته میشود مانند افزایش بهبود شرایط زنان، افزایش سلامت آحاد جامعه و یا رفع تنگناها؛ از نظر من این نوع نگارش متعلق به نگارش برنامه نیست بلکه باید هدفگذاریها بهطور دقیقتر مشخص شود و مسیر رسیدن به اهداف نیز مورد ارزیابی باشد. برای نمونه در برنامه «ام دی جی» که در سطح بینالمللی برای کشورها توصیه شده، بهطور نمونه آورده که مرگ و میر مادران تا سال ۲۰۱۵ برای هر کشوری به یک سوم برسد و حتی عددی را مشخص نکردهاند چراکه در هر کشوری میزان مرگ و میرها متفاوت است.
این استاد جمعیتشناس با تاکید بر اینکه هدفگذاری یکی از شرایط مهم در برنامهنویسیست؛ گفت: باید مسایل و مشکلات را شناسایی کنیم و رسالت سازمان ها نیز مشخص باشد و سپس اهدافی را ترسیم کنیم که بتوانیم ازعهده آن برآییم.
کاظمیپور در ادامه اظهار کرد: یکی از موارد مهمی که در مطالعاتم در حوزه زنان به آن برخورد کردهام؛ این است که به زنان بهطور خاص در برنامههای توسعهای توجهی نشده و مسایل زنان را بهطور کلی و در ضمن مسایل دیگر مانند خانواده و یا فرزندان قرار میدهند. به همین جهت وضع موجود باید شناسایی شود و راهبردهای بین وضع موجود و مطلوب نیز مشخص شده و در مرحله بعد به سازمانها ابلاغ شود، تا در کارگروهی سیاستها و روشها برای رسیدن به وضع مطلوب مشخص شود.
وی؛ یکی از مشکلات اجرای برنامههای توسعهای را، اجرایی نشدن برنامهها در خود دولت دانست و افزود: به همین جهت ضعف در اجرای برنامهها به دولتهای قبلی تعمیم پیدا میکند اما اگر این کارگروهها در سازمانها تشکیل شود، باعث میشود حتی با تغییر دولتها هم کارها روی روال خود ادامه داشته باشد. یکی دیگر از مشکلات مشخص نبودن شاخصههاست بهطور مثال توانمندسازی خانوادهها که در برنامههای توسعه به آن اشاره میشود برای مشخص شدن و ارزیابی آن هیچ معیاری وجود ندارد و هر کسی از منظر خود توانمند شدن را ارزیابی میکند؛ به همین جهت تا زمانی که اهداف کمی نشود؛ امکان بررسی برنامهها وجود ندارد.
کاظمیپور؛ برنامه چهارم را از منظر قوانین موجود بهتر از برنامههای توسعهای دیگر دانست و تصریح کرد: در برنامه چهارم شرایط قوانین بهتر است اما تنها این موضوع هدف نیست، مساله این است که تا چه میزان این برنامه اجرایی شده است.
وی با بیان اینکه تنها با دستورالعمل و قانون مسائل زنان همچون مشارکت سیاسی و اقتصادی آنها بهبود پیدا نمیکند، افزود: از نظر من باید مساله در برنامه ششم توسعه باید مورد توجه قرار بگیرد؛ اول آنکه زنان ما در مشاغل غیررسمی برای حفظ حقوقشان و قرار گرفتن تحت پوشش بیمه تلاش میکنند و نکته دوم اینکه باید اشتغالزایی برای زنان بیکار و تحصیلکرده مورد توجه باشد تا زیربنای اقتصادی جامعه بهبود پیدا کند، البته مسایل فرهنگی دیگری هم وجود دارد این مسایل را نمیتوان با قوانین عملیاتی کرد.
این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه چشمانداز سال ۱۴۰۴ از منظر شما چگونه است؟ گفت: اگر وضعیت موجود و مسایلی مانند توافقات هستهای و باز شدن زمینههای اقتصادی برای کشور رخ دهد باعث رشد جامعه خواهد شد و مردان و زنان در این زمینه به مشکلات کمتری برخورد خواهند کرد البته من این امید را در دو جنبه دارم یکی از نظر اقتصادی و دیگر از نظر فرهنگی یعنی زمانی که جامعه به رشد اقتصادی میرسد نگاه جامعه هم مثبتتر خواهد شد و امید در جامعه دیده میشود.
کاظمیپور با دو شرط برنامه ششم را موفق دانست و اظهار کرد: باید این برنامه هدفگذاری شود و در مرحله بعد درست اجرا شود البته به نظر میرسد این تصمیم وجود دارد و قرار است که بعد از ابلاغ آن به سازمانها مورد ارزیابی قرار میگیرد.
وی در پاسخ به این سوال که اولویت هدفگذاریهای برنامههای توسعهای در حوزه زنان باید چه باشد؛ گفت: اولویت اول تحت پوشش بیمه قرار گرفتن کلیه زنان شاغل در بخش غیررسمی و در کنار آن زنان خانهدار است اما از آنجا که این مساله هزینههای زیادی را به کشور وارد میکند؛ پیشنهاد من این است که این طرح از مناطق محروم و مرزی آغاز شود چراکه این خود از سیاستهای مهاجرتی است و ما با این سیاست میتوانیم به مقدار زیادی جلوی مهاجرتها را بگیریم، بنابراین اگر ما بتوانیم خانوادهها و زنان را در مبدا بیمه کنیم واین بیمهها مشروط به حضور آنان در شهر خودشان باشد؛ موفقیتآمیز خواهد بود.
این استاد جمعیتشناسی با اشاره به اینکه اگر ما سیاست توسعه بیمههای اجتماعی را برای آحاد مردم جامعه داشته باشیم در درازمدت میتوان به شدت میزان فقر را کاهش داد؛ گفت: الویت دوم این است که برای کار غیررسمی زنان تشکیلاتی ایجاد شود که به توانمندسازی زنان کمک کند و زنان را از کارهای خدماتی به سمت کارهای تولیدی و مهارتافزایی هدایت کند. درست است که یکی از مشکلات ما کم بودن زنان در پستهای مدیریتی است اما از نظر من باید از لایههای پایین جامعه که در شرایط خوبی از نظر اقتصادی و فرهنگی قرار ندارند، شروع کنیم.
کاظمیپور در پایان افزود: البته مسایلی مانند سلامت زنان و مسایل حقوقی زنان هم باید در نظر گرفته شود ؛ میدانیم که بین فقر و سلامت هم رابطه تنگاتنگی وجود دارد. مسایل فرهنگی هم در این زمینه مشکلاتی را ایجاد میکند که من معتقدم باید برای زنانی که خانهدار هستند و مدت زمان آزاد بیشتری دارند ساماندهیهایی انجام شوند تا به مرور زمان دچار بیماریهای مختلف مانند افسردگی و آسیبهای اجتماعی نشوند و توانمندیهایی را به دست آوردند که برای اعتلای جامعه کمککننده باشند که این مساله هم از طریق انجمنها ممکن میشود.