به گزارش شفا آنلاین،عوامل متعددی موجب این نوع مهاجرت شده، اما گویا پایینبودن سطح رفاه که خود ناشی از بحران شدید آب و نبود رونق اقتصادی در این مناطق است، اکنون دلیل اصلی مهاجرت روستاییان به شهر شده است.
مردمانی که حالا بهدنبال آزمودن بخت خویش در جایی دیگر به شهرهایی پناه آوردهاند که آیندهشان را در خود میبلعد. تأمین زندگی مردم در یک کشور از سوی دولتها امری پذیرفته شده است که به گفته زهرا کریمی، اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران، اگر دولت به فکر اصلاح این روند نباشد، امکان دارد مانند هندوستان هزینههای این مهاجرت سه برابر هزینه طرحهای اشتغالزا باشد.
علت اصلی مهاجرت گسترده روستاییان به شهر چیست؟
پشت پرده مهاجرت روستاییان به شهر بهطور قطع پایینبودن سطح رفاه است. در
قدم اول میتوان گفت بحران آب در اقصانقاط کشور جدی است و حتی در برخی
مناطق زنگ خطر به صدا درآمده است. این امر نشان میدهد مردم دیگر
نمیتوانند در این روستاهای بیآب زندگی کنند.
آیا این نوع مهاجرت به اقتصاد آسیب نمیزند؟
مهاجرت روستاییان به شهر، هزینههای پرشماری را به اقتصاد تحمیل میکند.
تأمین مسکن، آب، برق و بسیاری امکانات دیگر برای این افراد بسیار سنگین
است. اگر دولت بتواند زودتر از اینکه این مناطق خالی از سکنه شوند،
طرحهایی را در این مناطق اجرا کند، تا زیرساختهای مورد نیاز منطقه
را ایجاد یا اصلاح کرده و در کنار آن اشتغالزایی روستایی را در دستور کار
قرار دهد، هزینهای کمتر از هزینههای مهاجرت ناخواسته از مناطق شهری به
روستاها خواهد داشت.
در هند برآوردی انجام شده که براساس آن هزینههای مهاجرت از روستا به شهر سه برابر هزینه طرحهای اشتغالزا بوده است. به هر طریق میتوان گفت رکود و بحران محیط زیست در ایران زنگهای خطر را به صدا درآوردهاند و دولت باید برای حل این مسائل درهمپیچیده، برنامه و راهکار داشته باشد.
بحران زیستمحیطی یا بحران اشتغال، حل کدامیک بر دیگری اولویت دارد؟
به عقیده من برای حل بحرانهای زیستمحیطی در کنار بحران اشتغال، باید
راهکارهای مناسبی را بهطور همزمان اجرا کرد، چراکه هر دو با هم زمینهساز
مهاجرت از روستا به شهر هستند.
باید بررسی کرد که چه طرحهای اشتغالزایی را میتوان به کمک روستاییان اجرا کرد که به حفاظت منابع طبیعی یاری رساند و اقتصاد منطقه را به حرکت درآورد. باید طرحهای اشتغالزا با درنظرگرفتن شرایط اقلیمی و با توجه به منابع آب و خاک هر منطقه طراحی شود، به این ترتیب این طرحها، با مشارکت فعالانه مردم بومی، اجراشدنی خواهند بود و به این طریق میتوان زیرساختهای لازم را پدید آورد تا مردم بتوانند باز هم در این مناطق زندگی کنند. چون علاوه بر بحرانهای زیستمحیطی، اغلب در این مناطق اقتصاد رونقی ندارد و سرمایهگذاری نیز انجام نمیشود.
مهاجرت از روستاها به مناطق شهری چه هزینههایی را به کشور تحمیل میکند؟
مهاجرتهای بدون برنامه هزینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی بسیار
زیادی را به کشور تحمیل میکند. اگر برای مثال بخش بزرگی از روستاهای شرق
کشور خالی از سکنه شوند، کنترل مناطق حساس مرزی بسیار دشوار خواهد شد.
درواقع امنیتی که حضور جمعیت بهطور طبیعی در منطقه ایجاد میکند از دست
میرود و آن منطقه تبدیل به منطقهای نظامی خواهد شد که هزینههای بسیار
زیادی را برای دولت بههمراه خواهد داشت، چراکه ایجاد امنیت در یک منطقه
خالی از سکنه بهمراتب سختتر از زمانی است که جمعیت در آن سکونت دارند.
عواقب اجتماعی این نوع مهاجرت چه خواهد بود؟
وقتی مردم از مناطق محروم و فقیر روستایی به شهرها مهاجرت میکنند، غالبا
توان مالی آن را ندارند که در بدنه شهر سکونت کنند و به این دلیل در
حاشیههای شهر ساکن میشوند. حاشیهها نیز غالبا مناطقی پرجمعیت هستند که
در آن زمینههای مناسبی برای گسترش انواع خلافکاری وجود دارد. به همین علت
برای دولت هزینههای سنگینی ایجاد میکنند.
مهاجران به خدماتی مانند آموزش، بهداشت، جاده، آب، برق وگاز نیاز دارند که تأمین آنها بسیار هزینهبر است و بار سنگینی را بر بودجه دولت تحمیل میکند. بهعلاوه احتمال شیوع خلافکاری در مناطق حاشیهای و پرجمعیت و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن برای آن مناطق شهری، میتواند به بروز معضلات جدی منجر شود.
برای مثال زندانها اکنون در حال انفجارند و همینطور خلافکاری نیز در حال گسترش است. بنابراین ضروری است دولت برای مهاجرت از مناطق فقیر و بیآب راهکاری بیندیشد. هرچند کار چندان سادهای به نظر نمیرسد.
با توجه به اینکه مهاجرت از روستاها به مناطق شهری در چند
سال اخیر افزایش داشته است، آیا میتوان گفت اجرای قانون هدفمندی یارانهها
در آن تأثیر داشته است؟
به نظر من اینکه بگوییم این رخداد فقط متأثر از اجرای قانون هدفمندی
یارانههاست، تصویر دقیقی از این نوع مهاجرت به دست نمیدهد. بحرانهای
منطقهای ناشی از بحران زیستمحیطی و کمفروغی اقتصاد، روستاییان را از
ادامه سکونت در این مناطق ناامید کرده و کسانی که روستاهای محل زندگیشان
را ترک میکنند، امیدی به بهبود وضعیت زندگی خود ندارند.
روستاییان مهاجر
میدانند هرجا بروند یارانه نقدی را دریافت خواهند کرد، بنابراین داشتن
حداقلی از درآمد دائمی در شهر میتواند به تصمیم برای مهاجرت کمک کند،
درصورتیکه اگر یارانه نقدی نبود، مهاجران در شهر درآمد اندک روستا را هم،
حداقل برای مدتی از دست میدادند.
بنابراین وجود حداقلی از درآمد در تمامی نقاط کشور برای مهاجران روستایی ترک روستا را آسانتر میکند و ممکن است بسیاری از روستاییان نگران آینده را به صرافت بیندازد که بخت خود را در جای دیگر بیازمایند.شرق