از نظر شما فعاليتهاي خيريه و توسعه اجتماعي چه ارتباطي با يكديگر دارند؟
فعاليتهاي عامالمنفعه و امور خيريه يك امر انساني و اجتماعي است كه از ديرباز در جوامع مختلف رواج داشته است. بنابراين تفكيك فعاليت خيريه از فعاليتهاي اجتماعي غير ممكن به نظر ميرسد. با اين وجود به مرور زمان و پس از رخ دادن تحولات در درون جامعه، اين امر از منظر افرادي كه متولي اين امر هستند، از منظر نوع ارایه، از منظر فرآيندهايي كه براي انجام اين امور طي ميشود و از سوي ديگر به لحاظ تعريف حوزههايي كه ميتوان انجام آنها را فعاليت خيريه به حساب آورد، دچار تغيير ميشود.
اين تغيير تا چه حد بنيادي است؟ به عبارت بهتر تغييري كه شما از آن صحبت ميكنيد، ناظر به چه مواردي است؟
امروز امور خيريه در جوامع مدرن بيشتر به صورت فعاليتهاي توانمندسازي تجلي
مييابد. با اين توضيح كه در جوامع مدرن فعاليتهاي خيريه و توانمندسازي
در جامعه، فقط بايد به افرادي محدود شود كه ناتواناييهاي محرز جسمي و ذهني
دارند.
بنابراين فعاليتهاي عامالمنفعه بيشتر بايد ناظر به توانمندسازي افراد، گروهها و سازمانها باشد و در جهت اعتلاي ظرفيتهاي فكري، كاري و توسعهاي انجام شود.
در گذشته چه رويكردي در مورد امور خيريه بهعنوان رويكرد غالب مورد توجه قرار گرفته بود؟
متاسفانه در جوامعي كه در گذشته چنين رفتاري را به شكل سنتي انجام ميدادند در بسياري از موارد اقداماتي كه به صورت امور خيريه انجام شده، موجب ميشد بسياري از افراد سالم و بسياري از كساني كه تنها از منظر باوري كه خودشان داشتند ناتوان به حساب ميآمدند مشمول اين اقدامات شوند و به تبع آن، جوامع مذكور شاهد به وجود آمدن روحيهاي تحت عنوان گداپروري و حاضرخوري و تنبلي شوند.
با توجه به مقايسهاي كه به دست داديد به نظرتان از چه راهي بايد فعاليتهاي خيريه را عملياتي كرد؟
در مورد فعاليتهاي خيريه بايد نوعي تفكيك صورت بگيرد و صرفا افرادي مشمول
چنين فعاليتهايي شوند كه به صورت محرز از تواناييهاي ذهني و جسمي كمي
بهرهمند هستند.
در ادامه فعاليتها تفكيك شود و حساسيت در مورد اين اقدامات به گونهاي بالا برود كه خداي ناكرده شاهد بروز رفتارهاي تنپرورانه و مبتني بر تنبلي از سوي برخي افراد نباشيم.
البته ممكن است چنين اقداماتي را زيرمجموعه اقدامات عامالمنفعه دستهبندي كرد و بهتر است از واژه توانمندسازي در اين مورد استفاده كرد، زيرا موجب رشد اجتماعي و ارتقاي ظرفيتها ميشوند. در هر صورت در دوره كنوني چنين فعاليتهايي بايد به صورت سيستماتيك و مبتني بر اطلاعات دقيق انجام شود و در مورد اولويتها هم توجه ويژهاي صورت بگيرد. يعني امور خيريه و مسائل عامالمنفعه با نظر به اولويتها و كسب اطلاعات دقيق در مورد جامعه و خاصه نقاط محروم صورت بگيرد.
بنابراين فعاليتهاي عامالمنفعه، فعاليتهايي بايد مبتني بر نيازسنجي، كسب اطلاع، مبتني بر دستهبندي اطلاعات، سياستگذاري، برنامهريزي و تعيين اولويتها باشد. از سوي ديگر تلاش در چنين زمينهاي بايد در جهت شناسايي ريشههاي كمبود، فقر و ... باشد و در ادامه بتواند اين ريشهها را از بين ببرد.
از نظر من فعاليتهاي خيرخواهانه صرفا نبايد به صورت روزمره افراد به ظاهر ناتوان را پوشش دهد بلكه بخش مهمي از اين فعاليتها بايد در جهت نابود كردن ريشههاي ناتوانيها انجام شود.
امروز در جامعه ما تعداد زيادي بيمار هستند. بايد بخش مهمي از امور عامالمنفعه به منظور ريشهكن كردن اين نابسامانيها باشد. درواقع تلاشها بايد آنقدر اصولي باشند كه بتوان با تكيه بر آنها جامعه را به خوبي مديريت كرد.
با نظر به اينكه فعاليتهاي خيريه جزو كارهاي گروهي در جامعه است و ميتواند فرهنگ كار گروهي در جامعه را هم ترويج دهد، به نظر شما چطور ميتواند مردم را به سمت كار گروهي تشويق كند؟ اساسا آيا ميتوان انتظار داشت فعاليتهاي خيرخواهانه به نوعي زمينهساز مشاركت اجتماعي در جامعه باشد و جامعه را از حالت منفعل خارج كند؟
مسلما هر اقدامي كه در جهت جلب توجه عامه مردم در مواجهه با مسائل اجتماعي،
روابط انساني، مسائل عاطفي و خلاصه امور روحي، فرهنگي و اخلاقي باشد،
مسلما در مشاركت اجتماعي و حل مسائل اجتماعي موثر خواهد بود. براي رسيدن به
چنين هدفي، وسايل ارتباط جمعي بايد محوريت داشته باشند. باز هم لازم
ميدانم تاكيد كنم فعاليتها در اين زمينه بايد به صورت نهادي انجام شوند.
مسأله بر سر يك تقسيم كار منطقي است كه داراي مديريت قوي و نيرومند باشد.
با سياستگذاري قوي و مشاركت واحدها و نهادهاي آموزشي، دانشگاهي و ... اين
فعاليتها انجام ميشوند.
از سوي ديگر بايد به فكر يك مديريت يكپارچه در سراسر كشور باشيم. هدف هم بايد اين باشد اداره اين امور بايد براساس برنامهريزي، كنترل و نظارتهاي دقيق باشد. در بعد رسانهاي هم توليد پيامها بايد خيلي دقيق باشد. سخن من اين است كه اگر صحبت بر سر امور خيريه و ارتباط آن با مشاركت اجتماعي باشد ميشود به شكل عمومي بين اين دو ارتباطي را متصور شد اما شرطهايي هست كه در صورت نبود آنها به نقطه مورد نظر نخواهيم رسيد. اگر اين كار به صورت سيستماتيك انجام شود، اطلاعرساني به صورت دقيق صورت بگيرد و كادر انساني با تواناييهاي بالا در آن مشاركت داشته باشند، ممكن است اينگونه فعاليتها به مشاركت اجتماعي بينجامد.
شما در مورد نقطه ايدهآل و پربازده صحبت كرديد. با اين توضيح به نظرتان فعاليتهاي خيريه درحال حاضر به لحاظ ساختاري در جامعه ما چه وضعي دارند؟
اگر بخواهيم در مورد وضع امروز فعاليتهاي خيريه در كشور خودمان صحبت كنيم بايد توجه كنيم كه نوعي پراكندگي، بيهدفي و به نوعي روحيه پارتيبازي، نديدن اولويتها و نبود همكاري در اين مورد وجود دارد. اين امر مثل بسياري از مسائل اجتماعي ديگر با فقدان همكاري و انسجام مواجه است. تا زماني كه اين مشكلات وجود دارند من نميتوانم با اطمينان اعلام كنم فعاليتهاي عامالمنفعه ميتوانند به مشاركت اجتماعي بينجامند. حال آنكه به صورت عمومي اين مسأله را ميتوان بهعنوان يك پيشفرض در نظر گرفت اما اگر بخواهيم در
واقعيت بين انجام امور خيريه و مشاركت اجتماعي ارتباطي برقرار كنيم، بايد يك مديريت قوي و يكپارچه در سراسر كشور به وجود بيايد، وسايل ارتباط جمعي در اين امر مشاركت داشته باشند و دانشگاهها و مراكز علمي- آموزشي هم كمك كنند.
همه اين موارد بايد به هم متصل شود و كل يكپارچهاي را فراهم بياورند. بهعنوان مثال تا زماني كه فعاليتهاي عامالمنفعه را در كشور داريد اما پوشش خبري مناسبي براي آنها نداريد و فهم و نقش نهادها و موسسات دولتي، خصوصي، سازمانهاي غير دولتي و نهادهاي مدني هم مشخص نشده باشد من بعيد مي دانم اين فعاليتها بتوانند به خودي خود به مشاركت اجتماعي بينجامند.
از نظر من هر كاري در جامعه امروزي بايد حتما و حتما با رويكرد سيستمي انجام شود و هر كاري بايد حتما در چارچوبهاي نظري و علمي و آكادميك مورد مطالعه قرار بگيرد. مسلما اگر يك مديريت قوي پشتوانه فعاليتهاي خيريه باشد كه اطلاعات و تحقيق و پژوهش در شكلگيرياش نقش داشته باشند و از سوي ديگر با استفاده از سياستگذاري، برنامهريزي و نگاهي راهبردي برنامهاي برايش تنظيم شود همه اين موارد بايد به ريشهكن شدن ناتوانيها منجر شود. حالا اين ناتوانيها ميتواند شامل ناتوانيهاي جسمي و رواني باشند.
رويكردي كه من براي انجام امور عامالمنفعه پيشنهاد ميكنم، مبتني بر ريشهكنسازي هر نوع ناتواني و خلاصه توجه به اولويتهاست.
شهروند