اما واقعیت این است که ازدواج های این چنینی به دلیل عدم عشق و علاقه طرفین به یكدیگر و حتی تنفر از هم در بیشتر مواقع به سردی و جدایی می انجامد. به همین دلیل توجه دختر و پسر و والدینشان برای جلوگیری از وقوع چنین ازدواج هایی لازم و ضروری می باشد.
قربانیان ازدواج اجباری
درست است که اجبار در ازدواج یا حتی تشویق بیش از اندازه اطرافیان به ازدواج آزار دهنده است. اما هر ازدواجی که این شرایط را داشته باشد، اجباری نیست. ازدواج اجباری به ازدواجی گفته می شود كه در آن دختر یا پسر توسط فردی دیگر چون والدین، سرپرست، خواهر یا برادر و… با تهدید، ارعاب، مشوق های چشمگیر، خشونت یا قطع امکانات قبلی، مجبور به ازدواج با شخصی كه هیچ علاقه ای به زندگی با وی ندارند، شوند.
ازدواج اجباری چند قسم است:
**ازدواجی كه از سوی والدین تحمیل می شود.
**ازدواجی كه از سوی سرپرستان فرد چون برادر بزرگتر، عمو و… اجبار می گردد.
** ازدواجی كه از سوی خود فرد به خودش تحمیل می گردد.
** ازدواجی که قبایل تحمیل می کنند. مثل ازدواج های خون بس.
معمولاً افراد به دلایل مختلفی درگیر نوع اول و دوم ازدواج های اجباری می شوند كه گاه آنها را به سمت ازدواج اجباری نوع سوم یعنی خود تحمیلی سوق می دهند:
**خواستگار جزو آشنایان نزدیك والدین یا سرپرستان می باشد و به قولی خانواده به خاطر رو دربایستی فامیلی دختر یا پسرشان را مجبور به ازدواج می نمایند.
**گاه برخی از خانواده ها به ازدواج فرزندشان مانند یك معامله پرسود می نگرند و به همین دلیل فرزندشان را وادار به ازدواج با فرد مورد نظرشان می نمایند.
**گاه والدین گمان می كنند كه فرزندانشان به دلیل سن كم و نداشتن تجربه نمی توانند خوب را از بد تشخیص دهند به همین دلیل آنها را مجبور می كنند كه با فلان فرد كه آنها برایش تعیین كرده اند ازدواج كند به این گمان كه ازدواجشان به خوشبختی خواهد انجامید.
** و…
اینجا، روی صحبت مان با خانواده هاست. متاسفانه گاهی خانواده ها گمان می كنند كه تنها كسانی هستند كه می دانند خوشبختی و سعادت فرزندشان در گرو چه چیزهایی می باشد و برای اینكه فرزندشان را در دنیای خوشبختی ببینند از هر راهی برای وادار كردن آنها به ازدواج استفاده می نمایند.
به همین دلیل است که گاهی والدین، برادر و افراد با نفوذ فامیل، ممکن است از روش های آزار جسمی چون كتك زدن، حبس كردن و… برای به کرسی نشاندن حرف شان استفاده کنند.
بعضی از خانواده ها از ایجاد فشارهای روانی به فرزندان بهره می گیرند و با او قهر می کنند، به حال خود رهایشان می کنند، به خشونت زبانی روی می آورند مثلا تکه می اندازند، تحقیر می کنند، سرکوفت می زنند، منت می گذارند و… عده ای از والدین هم فرزندشان را از برخی از حقوق طبیعی یا فرصت ها و خواسته هایشان محروم می کنند.
گاهی خانواده ها گمان می كنند كه تنها كسانی هستند كه می دانند خوشبختی و سعادت فرزندشان در گرو چه چیزهایی می باشد و برای اینكه فرزندشان را در دنیای خوشبختی ببینند از هر راهی برای وادار كردن آنها به ازدواج استفاده می کنند.
چه باید کرد؟
فرزندان باید توجه داشته باشند كه مسئولیت زندگی آینده شان بر عهده خودشان است. یعنی آنها باید به تنهایی تمام خوشی ها و غمهای آن را تجربه نمایند و والدین و اطرافیانشان نمی توانند در پیمودن این راه كمك شایانی به آنها بكنند. پس بهترین راه این است كه دختر و پسر سعی كنند، خود برای آینده و زندگی مشتركشان برنامه ریزی كرده و تصمیم بگیرند.
در این راستا هم برای مقابله با سرسختی و مقاومت والدین می توانند از راهكارهای ذیل استفاده نمایند:
**داشتن صبر فراوان در این راه و توكل به خداوند متعال و استعانت از او.
** مشورت با مشاوران متخصص یا بزرگان فامیل، طرح بحث و یاری جستن از آنها.
**صحبت با والدین و طرح بحث با آنها در كمال آرامش و احترام.
**یادآوری تجربیات تلخ دوستان و آشنایان از زندگی مشترك و اشتباهاتشان به والدین و بیدار سازی آنها.
** در صورتی كه صحبت فرزند با والدین موثر نبود باید از نفوذ و قدرت بزرگان فامیل بر روی والدین استفاده كرده و از آنها طلب یاری نمود.
**برخی می توانند برای قانع كردن والدینشان از مشاوران خبره و متخصص نیز استفاده کنند.