به نظر شما اصلیترین مسئله و درد مشترک در جامعه زنان چیست و چرا در این خصوص اتفاقنظری وجود ندارد؟
بزرگترین مسئله زنان بههیچوجه از بزرگترین مسئله کل جامعه جدا نیست. درباره چرایی وجود اختلافنظر هم باید بگویم به این خاطر که دو برداشت متفاوت از دین، انقلاب و حقیقت زن و مرد در جامعه ما وجود دارد. برداشت اول که منطبق با فطرت است و حقوق انسانی و قرآنی زن و مرد را برای آنها قائل است. این حقوق شامل عدالت اجتماعی، حق تعیین سرنوشت، حق مشارکت سیاسی، حق کارکردن، حق بهرهمندی از موهبات الهی بهطور یکسان در جامعه یا همان ثروت ملی و... است. دیدگاه دیگر نیز به انحصار و بهرهمندی بیشتر حزبی، فردی یا گروهی فکر میکند. تفاوت این دو نگاه هم در مسائل زنان و هم در مسائل مردان در جامعه مشکلساز است؛ یعنی تفکر انحصارگر مسئلهساز است و همه این را احساس کرده و میدانند.
این یعنی اعتقاد دارید که نگاه جناحی و سیاسی موجب شکلنگرفتن یک محور و مطالبه اساسی در حوزه مسائل زنان است؟
دقیقا، ببینید زمانی برای اینکه یک خانم وزیر شود و به موقعیت اجتماعی مطلوب برسد ائتلاف اسلامی زنان متشکل از دو جناح شکل گرفت. زنان در آن ائتلاف تصمیم گرفتند که مسئله وزارت زنان را فارغ از اینکه چه کسی و از چه جناحی رئیسجمهور شده است، پیگیری کنند. خدا رحمتشان کند، خانم بهروزی، بعد از پیروزی اصولگراها و
ریاست جمهوری احمدینژاد، این مسئله را پیگیری کرد و با مذاکراتی که انجام شد یک وزیر زن به کابینه راه پیدا کرد. این را گفتم که روشن شود اختلافات جناحی در جامعه زنان خودش یک عامل عقب نگهدارنده است.
برخی هم میگویند که وزیر شدن زنان یا به مجلس رفتن آنها دغدغه همه زنان جامعه نیست. گفته میشود که بدنه اجتماع درگیر مسائل روزمره است و اساسا ضرورت حضور در مراجع تصمیمگیرنده را درک نکرده است. نظر شما چیست؟
اینطور نیست. البته وجودنداشتن جریان آزاد اطلاعات باعث میشود که بسیاری از افراد در جهل بمانند یا حتی اطلاعات غلط به جامعه زنان تزریق شود.
بهطورقطع اسلام به ناآگاهی زنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و ... نظر نداشته است. پس باید الگوی بزرگ را در این باره از اسلام و حکومتداری پیامبر اسلام بگیریم. ایشان وقتی تصمیم به صلح حدیبیه گرفتند با همه ازجمله زنان بیعت کردند پس نتیجه میگیریم که باید نقش زنان را در جامعه اسلامی دید. باید اجازه داد که زنان همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند در مسائل اساسی خود دخالت کنند. بعد ازانقلاب اسلامی هم شاهد بودیم که اولین جمعیت سیاسی در کشور- جمعیت زنان جمهوری اسلامی - با حضور دختران، نوهها و عروس امام تشکیل شد. حتی زمانی که خانم مصطفوی گفته بودند در کارهای خیریه و فرهنگی وارد شوند، خود امام تأکید کرده بودند که در عرصه سیاسی فعال شوند.
پس دسترسی به اطلاعات و افزایش معلومات زنان از مسائل روز جامعه را در اولویت میبینید.
روشن است که اگر زنان در جامعه ما دسترسی به اطلاعات نداشته باشند، یا تشکلهای خاص خود را شکل نداده باشند، در زمینه اطلاعات ضعف خواهند داشت و مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. یا فضاهای فکری خاصی را ایجاد میکنند تا رأی آنها را جذب کنند و بعد هم کنار میگذارندشان. برای همین است که بعضا میبینیم زنان به تفکر سنتی که بیشترین مشکل را برای آنها ایجاد میکند رأی میدهند. به نظر من ضروری است که در رقابتهای سیاسی حقوق مردم پایمال نشود. باید شعارهایی انتخاب کنیم که از پس آن برآییم. برای دستهبندیهای سیاسی وعدههایی فراتر از حدود شرعی و ... داده نشود. همانقدر که تأکید بر خانواده لازم است، توجه به حقوق انسانی افراد هم ضرورت دارد بنابراین باید حقوق سیاسی، اجتماعی و حتی آزادیهای زنان را موردتوجه قرار داد. زن مسلمان نباید بههیچعنوان ضعیف باشد.
مهمترین مشکلات حوزه زنان به نظر شما چیست؟
مهمترین بخش از مسائل زنان این است که عدهای که تاکنون در قدرت هم بودهاند و دولت هم داشتهاند در شرایطی زنان را حتی از حقوق اولیه خود منع کردهاند و بهجای بسترسازی برای آنکه همه بتوانند از حقوق انسانی، اجتماعی و قرآنی خود بهرهمند شوند، به سمت ایجاد محدودیتهای بیشتر رفتهاند. این محدودیتها گاهی در مسائل احوال شخصیه بوده و گاهی در مسائلی مانند حضانت یا مسائل اقتصادی و... بوده است.
شما فکر میکنید که دلیل افزایش این محدودیتها چيست؟
تنها دلیلی که برای اعمال این محدودیتها عنوان میشود؛ خانواده است. این درحالی است که هیچ زنی بر اساس غریزه به از دستدادن خانواده و عزیزان خود تمایل ندارد، اما شاهدیم که مسئله خانواده، بهانهای شده است برای ایجاد شرایطی که امروز وجود دارد. بسیاری از مشکلات اجتماعی مانند بزهکاریها ناشی از فقر است که در حال زنانهشدن نیز است.
از سوی دیگر یکسری مسائل سیاسی و فانتزی، مسائل اساسی حوزه زنان را تحتالشعاع قرار میدهد. مثلا در بحث اینکه زنان در حوزه خانواده دیده میشوند باید گفت ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، خانواده پایه هر خانوادهای است و از دو رکن زن و مرد تشکیل شده است بنابراین نمیتوان حضور زن را منهای خانواده لحاظ کرد. حتی زنانی که ازدواج نکرده و خانواده تشکیل ندادهاند نیز متعلق به یک خانواده هستند و بههمینخاطر اعتقاد داریم این گفتمان غلطی است که زن را منهای خانواده دید.
سؤال همین است. چطور باید شما و کسانی که نظر دیگری درخصوص این دو موضوع- بهعنوانمثال- دارند، به اتفاقنظر برسند یا حداقل با هم کنار بیایند ؟
نشستن دیدگاههای مختلف در کنار هم برای رفع مسائل و مشکلات اساسی و تبیین یک استراتژی جامع برای رفع مسائل اصلی حوزه زنان باید یکی از محوریترین مأموریتهای حوزه تقنین و اجرا قرار بگیرد.
یکی از اختلافنظرهای جدی در حوزه زنان این است که پیگیری مسائل زنان با حضور بانوان در سطوح عالی کشور محقق میشود یا با تمرکز بر حل مشکلات زنان در زندگی روزمره؟ بهعبارتی دیگر باید برای پیگیری مسائل زنان از کجا شروع کرد؟
این دو با هم تناقضی ندارند. کشوری موفق است که از همه توانمندیهای نیروی انسانی خود استفاده کند. خانمها بههرحال نیمی از جمعیت کشور هستند و امروز بخش اعظمی از فارغالتحصیلان دانشگاهها را تشکیل میدهند بنابراین استفاده از این توانمندی خودش نشانه بالندگی کارگزاران است. از سوی دیگر خوب است که مطالبات از سطح جامعه جمع شود و در سطوح کلان و اجرائی جامعه پیگیری شود و به نتیجه برسد. حتی میتوان گفت که هرچقدر مطالبات از بدنه جامعه بیاید، اگر به کانونهای مختص به آن مشکل رجوع نشود نمیتواند به نتیجه برسد. همینطور اگر مسئولان در رأس امور که برنامهها یا قوانین را مینویسند و اجرا میکنند، از نیاز جامعه مطلع نباشند، کارایی لازم به وجود نخواهد آمد. اینکه زنان در جایگاههای کلان به کار گرفته شوند، چندین هدف را پیگیری میکند. اول اینکه از همه توانمندیهای جامعه استفاده شود و نگاه جنسیتی ایجاد نکرده باشیم. دوم اینکه خانمها بتوانند مطالبات خانمها را در سطوح کلان پیگیری کنند و ضرورت و اهمیت و موضوع را جا بیندازند. به نظرم این دو باید همزمان پیگیری شود تا به نتیجه دلخواه، قابلاجرا و با ضمانت اجرائی دست یابیم.
روزنامه شرق