به گزارش شفا آنلاین،«علاوهبرآن در عملکرد این وزارتخانه، مجلس شورای اسلامی ایران
نظارت میکند و بودجه کافی برای آن تصویب میشود». اینها را پروین
داداندیش، معاون امور زنان ستاد انتخاباتی حسن روحانی، گفته بود. خود او -
روحانی- نیز قبل از آنکه رئیسجمهور شود، میگفت: «تشکیل وزارت امور بانوان
را در دولت تدبیر و امید پیشبینی کردهایم تا حقوق ضایعشده زنان را به
آنها برگردانیم». اما انتخابات تمام شد و وعدهها هم همان جا ماند.
نزدیک به دو سال از استقرار دولت یازدهم گذشته و زنان از این دولت هم سهم
بیشتری نگرفتند. وزارتخانهای که به ما وعده کرده بودند، به یک معاونت
تقلیل یافته و غیر از تذکرگرفتن از مجلس دستاورد قابلتوجه دیگری نیز
نداشته است. ازهمینرو در آستانه دوسالگی دولت فرصت خوبی است تا این وعده
محققنشده را مورد بررسی قرار دهیم.
فارغ از اینکه وزارت زنان چرا تشکیل نشد - عزمی برای تشکیل آن نبود یا برخی
موانع اجازه تشکیل آن را ندادند- باید به این پرسش پاسخ دهیم که تشکیل این
وزارتخانه برای حل مشکلات زنان چقدر ضروری است. اگر پاسخ آری است که
بگوییم آقای رئیسجمهور جامعه زنان این امتحان را زنگ بعد از شما میگیرد و
از حالا فکری به حال آن کنید. اگر هم پاسخ منفی است که بیجهت برای عدم
تحقق راهکارهای بیثمر فریاد نکشیم.
بدون شک شکلگیری هر نهادی که قرار باشد به مطالبات و مشکلات زنان
بپردازد با استقبال جامعه زنان مواجه میشود، اما سؤال اساسی این است که
شکلگیری مراکز و نهادهایی که در برخورد با موانع موجود کارایی لازم را
نداشته باشند چه ثمری دارد؟
برخی از کارشناسان مسائل سیاسی و فعالان حوزه زنان بر این باورند که تشکیل
وزارت زنان مقدماتی همچون حضور پررنگ و قوی زنان در قالب نهادهای غیردولتی و
تغییرخواه دارد. از سوی دیگر تأکید میشود که ایجاد یک سازمان عریض و طویل
با عنوان وزارتخانه، اگر با تغییر در رویکرد و نگاه مدیران کلان کشور
همراه نباشد سودی نخواهد داشت.
اهميت دیدگاه مدیران ارشد نظام زمانی بیشتر جلوه میکند که به عملکرد زنان
در مجلس شورای اسلامی نگاه کنیم. بسیاری از مواقع موضعگیریها و اظهارات
نمایندگان زن از سوی فعالان حوزه زنان مورد انتقاد قرار میگیرد. حال اگر
قرار باشد وزارتخانهای تأسیس شود و زنان و مردانی با همین نگاه و رویکرد
اداره آن را برعهده گیرند، کاری از پیش نخواهد رفت.
برخی دیگر نیز معتقد هستند که نمیتوان به امید تغییر نگاه مدیران نشست و
برای دستیابی به اهداف موردنظر جامعه زنان، رفع تبعیضهای موجود در
عرصههای مختلف و... باید نهاد و مرکزی در رأس امور باشد که با تکیه بر
اختیارات خود بتواند بر مسئولان مربوطه فشار آورد.
این گروه اعتقاد دارند که وجود یک وزیر زنان در میان اعضای کابینه به معنی
بهتر رصدشدن مقررات و قوانین کشور و دست بازتر برای اعمال نظرهای مطابق
خواست زنان در آن قوانین است.
گفتنی است ما در زمانی تشکیل یا عدم تشکیل وزارت زنان را بررسی میکنیم که
بسیاری از کشورهای دنیا سالهاست با بهرهگیری از همین نهاد، امور زنان را
پیگیری میکنند. از نیوزیلند بهعنوان کشور پیشگام در احقاق حقوق زنان
گرفته تا افغانستان که همین زیرگوشمان است، همه وزارت زنان و کودکان دارند
اما ما از سال ٧٠ به بعد فقط مرکزی به نام «مرکز امور زنان ریاستجمهوری»
داشتهایم که به پیشنهاد هاشمیرفسنجانی- رئیسجمهور وقت- تشکیل شد. این
مرکز در دوران اصلاحات به «مرکز امور مشارکت زنان» و در دوران احمدینژاد
به «مرکز امور زنان و خانواده» تغییر نام داده است. این یعنی در ٢٢ سال
گذشته، مرکز مذکور به فراخور نظر دولت حاکم، مسائل زنان را زیرمجموعه یا در
کنار خانواده تعریف کرده است و هیچوقت زنان بهعنوان زنان و بهصورت
مجزا، مورد نظر قرار نگرفتهاند.
بهترین نمونه جهانی دراینباره نیوزیلند است که زنان آن در سال ١٨٩٣ با
تلاشهای بسیار توانستند برای اولینبار در دنیا صاحب حق رأی شوند و از
همان زمان تاکنون، حرکت در مسیر پیشرفت و مشارکت کامل زنان در همه سطوح را
ادامه دادهاند. وزارت زنان در این کشور بهعنوان مشاور اصلی دولت در
دستیابی به نتایج بهتر برای زنان به حساب میآید و استقلال اقتصادی بیشتر،
حضور پررنگتر زنان در مدیریت و رهبری کشور و افزایش ایمنی از خشونت را
بهعنوان سه اولویت اصلی خود تعیین کرده است.
برخی کشورها هم وزارتخانهای با محوریت زنان و خانواده تشکیل دادهاند.
نمونه آن مالزی است که در آن وزارتخانه مربوطه، مسئول تعیین سیاستها و
جهتدهیها برای رسیدن به اهداف برابری جنسیتی است. توسعه خانواده و جامعه،
مراقبت از حرکت در مسیر تعهد مالزی نسبت به کنوانسیون سازمانملل متحد در
رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان و اعلامیه پکن نیز ازجمله وظایف این
وزارتخانه است.
در هند نیز از ٣٠ سال قبل -١٩٨٥- تاکنون وزارت زنان و رشد کودک، مسئول
گشودن گره از مشکلات پیشرفت زنان و کودکان شده است. این وزارتخانه قصد دارد
سیاستها و برنامههایی را تنظیم کند تا زنان از لحاظ اقتصادی و اجتماعی
رشد یافته و درنتیجه قدرت تبدیلشدن به شرکای برابر با مردان در توسعه ملی
را به دست آورند.
افعانستان نیز حدود یک دهه است که وزارت زنان تشکیل داده تا در راستای
ایجاد جامعهای عاری از تبعیض جنسی، رشد سرمایه انسانی زنان، ترویج رهبری
زنان و مشارکت آنها در همه عرصههای زندگی، دسترسی زنان به فرصتها، خدمات و
امکانات رشد برابر بکوشد. این وزارتخانه در حقیقت پل ارتباطی میان زنان و
دولت است که از سوی مسئولیت حمایت و دفاع از حقوق زنان را دارد و از سوی
دیگر، وظیفه فراهمکردن بستر مشارکت زنان در برنامههای دولت را برعهده
دارد.
علاوهبراین، در اغلب کشورهای دنیا وزارتخانهای برای زنان و با محورهای
فعالیت شبیه به هم وجود دارد بنابراین بهرهگیری از این تجربه جهانی در
ایران نیز توقع گزافی نیست. تجربه تکیه بر نهادهای دیگر مانند مراکز امور
زنان در نهاد ریاستجمهوری نیز نشان داده که مسائل این حوزه فراتر از حیطه
اختیارات و وظایف یک معاونت است.
بااینحال، آنطور که شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان رئیسجمهور، چندی
قبل اعلام کرد، هنوز برخی با تشکیل وزارت زنان مخالف هستند. او دراینباره
گفته بود: «این موضوع مخالفانی دارد، چراکه برخی افراد معتقدند اگر وزارت
زنان و خانواده تشکیل شود، هیچ دستگاه دیگری احساس مسئولیت در حوزه زنان و
خانواده نمیکند».با نگاهی به استدلالهای موافقان و مخالفان تشکیل وزارت
زنان، بهنظر میرسد مخالفان بر کارآمدی این نهاد قبل از انجام تغییرات
اساسی در رویکرد و سیاستهای کلی کشور، تردید دارند. موافقان نیز با تأکید
بر ضرورت این تغییر، تشکیل وزارت زنان را گام مؤثری میدانند بنابراین خوب
است تا دولت با استفاده از تجربیات جهانی دراینخصوص، وزارتخانه مورد نظر
را تشکیل دهد تا حداکثر تلاش برای تحقق مطالبات زنان صورت گرفته باشد.
جای وزارت زنان خالی است
حسن روحانی قبل از آنکه رئیسجمهور شود،
از تشکیل وزارت زنان و ایجاد فرصتهای برابر برای آنها صحبت میکرد. بعد از
رسیدن به این سمت نه وزارتخانهای تشکیل داد، نه وزیری از میان زنان
برگزید. بااینهمه برخی معتقدند تشکیلنشدن این وزارتخانه را باید به پای
مشکلتراشیهای مخالفان دولت و نبود اتفاقنظر زنان در ضرورت ایجاد این
وزارتخانه نوشت. فاطمه راکعی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و دبیرکل
جمعیت زنان مسلمان نواندیش، از جمله همین افراد است.
به نظر شما تشکیل وزارتخانه زنان در شرایط فعلی سیاسی و
اجتماعی کشور برای حلوفصل مشکلات و پیگیری مسائل حوزه زنان ضروری
است؟
بله، من فکر میکنم اگر وزارتخانهای با عنوان امور زنان، جوانان و خانواده
داشته باشیم، میتواند به حل معضلات موجود و ارائه راهکار برای بهبود امور
این حوزه خیلی کمک کند. اکنون حوزه زنان و خانواده به یک معاونت در نهاد
ریاستجمهوري تبدیل شده است، اما از لحاظ ساختاری و چارچوب فعالیتها در حد
یک وزارتخانه نیست، درحالیکه هنوز کارها انجامنشده و مهم در این حوزه
باقی است. فعالیتهای همیشگی، بلندمدت، گسترده و با عمق لازم برای حل این
مسائل نیازمند نهادی در سطح وزارتخانه است.
بستر ایجاد چنین وزارتخانهای در کشور فراهم است؟
کارهای بسیاری در حوزه زنان انجام شده است؛ برای مثال در مجلس ششم با همه
توان به مسائل زنان پرداختیم و با فعالکردن پژوهشگاه مجلس همه قوانین رصد
شد، مسائل و مشکلات زنان در کمیسیونهای اجتماعی بررسی شد و بهعبارتی با
همت خود زنان، ازجمله شخصیتهای حقیقی، حقوقی و نهادهای مدنی، بسیاری از
مسائل مشخص شده است و اکنون فقط یک اراده ملی لازم دارد تا به تحقق برسد.
از سوی دیگر، زنان جامعه اکنون به سطح توجهبرانگیزی از آگاهی، اندیشه و
تخصص رسیدهاند و این کمک ميکند اینها نهادینه شوند.
این اراده ملی با تشکیل وزارت زنان شکل خواهد گرفت؟
به نهادی نیاز داریم که امور این حوزه را متناسب با مقتضیات زمان و بهصورت
همیشگی انجام دهد. به اضافه اینکه در حوزه جوانان و کودکان نیز همین
نیازها وجود دارد؛ ازهمینرو، اگر وزارتخانهای تشکیل دهیم که امور خانواده
را با محوریت زنان پیگیری کند، برای رفع ضعفهای موجود در این زمینه بسیار
کارآمد خواهد بود. متأسفانه از زمانی که سازمان جوانان استقلال خود را از
دست داد و با ورزش ادغام شد، شاهد هستیم که دو حوزه وسیع و مهم در کنار هم
قرار گرفتهاند و گستردگی این حوزه، پیشبرد امور بنیادی حوزه جوانان را
متأثر کرده است؛ ازهمینرو پیشنهاد ایجاد وزارت زنان، جوانان و امور
خانواده را دارم که مسائل کودکان و کهنسالان نیز در آن دیده شود.
بسیاری از کشورهای دیگر چنین وزارتخانهای دارند و عموما در
آن با همین محورها فعالیت میشود. بهنظر شما چرا ما در استفاده از این
تجربه جهانی با مشکل مواجه هستیم؟
من همه اینها را در ارتباط با نگاه و رویکرد دلواپسان میدانم. توجه
کردهاید هر وقت مسائل سیاسی در کشور مطرح میشود، عدهای به این فکر
میافتند چطور محدودیتهای زنان را افزایش دهند، چطور آنها را خانهنشین
کنند و چطور ورود و خروج آنها به کشور را محدود کنند و... . در واقع همه
محدودیتهای دیدگاه سنتی و مردسالار دوباره پررنگتر میشود. بههمیندلیل
لازم است نهادی داشته باشیم که فعالیتهای آن گستردگی و عمق لازم را داشته
باشند. یک وزارتخانه همیشه میتواند مسائل را رصد کند و امور مربوطه را
رو به جلو ببرد.
دلیل اینکه وزارتخانه زنان تا کنون شکل نگرفته، به اعتقاد من متأثر از چند
عامل است؛ نخست اینکه بعضی از زنان فعال این حوزه نیز به این نتیجه
نرسیدهاند که تشکیل وزارت زنان ضروری است، چون همانطور که گفتم بسیاری از
امور مربوط به زنان انجام شده است و برای اجرائی و عملیاتیشدن، نیاز به
اهتمام ملی دارد. قبل از این فکر میکردیم این امور را با نهادی در حد
معاونت میتوان پیش برد، ولی متأسفانه شاهدیم در دولت یازدهم نیز موانع
موجود در مسیر حرکت این معاونت، رسیدن به اهداف موردنظر را سخت و در مواردی
ناممکن کرده است. نمونه این موانع همین مسئله اخیر حضور زنان در
ورزشگاههاست. دیدیم که برخورد خوب و اصولی خانم مولاوردی را چطور زیر سؤال
بردند و چه منازعاتی راه انداختند. مورد دیگر این بود که دولت از همان
ابتدا برای انتخاب معاون زنان با مشکلاتی مواجه بود؛ البته با وجود همه آن
مشکلات، نهایتا خانم مولاوردی، که چهرهای کمتر سیاسی هستند، در این سمت
قرار گرفتند و ما نیز خوشحال شدیم، چون شخص مطرح نیست و دیدگاه و رویکرد
اهمیت بیشتری دارد؛ ازهمینرو امیدوار بودیم مسائل حوزه زنان را با همه
توان پیگیری کنند. بههرحال، بهخاطر همین مشکلتراشیها و قوانین نانوشته
دلواپسان چندان موفق نشدند.
ما بعد از شنیدن وعده تشکیل وزارت زنان از آقای روحانی،
شاهد بودیم هیچ وزیر زنی را به مجلس پیشنهاد نکردند. معاونت زنان ایشان نیز
با وجود تلاشهایی که انجام داده است، چندان موفق ظاهر نشده است. باید همه
اینها را به پای دلواپسان بگذاریم؟
بله، ما آقای روحانی، وزرا و معاونان و کسانی که در دولت هستند را از نزدیک
یا دور میشناسیم و از شیوه تفکر آنها مطلع هستیم. بهنظر من هیچیک از
اینها در حوزه زنان تفکری غیر از تفکر حضرت امام(ره) ندارند و اگر ما از
این تفکر بهراستی پیروی کنیم و به قانون اساسی هم عمل کنیم، میدان برای
فعالیت زنان بسیار باز خواهد شد. وقتی میبینیم بر مسئله مهم و حساسی مانند
مذاکرات هستهای که مقاممعظمرهبری بر آن تأکید دارند، این همه فشار وارد
میکنند، باید بدانیم این تفکر در حوزههای فرهنگی، هنری و در حوزه مسائل
زنان، که حساسیت کمتری دارد، چطور عمل میکند.
پس چاره کار چیست؟ چطور باید از این شرایط خارج شد؟
امیدوارم در نتیجه تلاشهای همین معاونت، در آینده شاهد شکلگیری وزارت
زنان و خانواده باشیم. بهنظر من فقط چنین نهادی است که میتواند به
بخشهای زنان، جوانان، کودکان و خانواده کمک کند و برنامهریزیهای لازم را
داشته باشد.
علاوهبراین تحقق خواستههای زنان همچنان نیازمند پیگیریهای جدیای از
سوی جناحها و دیدگاههای مختلف است. افکار و عقاید سیاسی مختلف در حوزه
زنان اشتراکات بسیاری دارند و همه درباره ضرورت تحقق آن متفقالقول هستند؛
ازهمینرو باید با کسانی که در مقابل کارهای ریشهای برای این بخش اخلالگری
میکنند و انسداد ایجاد میکنند، برخورد جدی کرد. اینها باید بدانند این
تلاشها فایدهای ندارد و دولت و ملت اهتمام جدی در این زمینه دارند و به
سادگی از پیگیری مسائل زنان منصرف نمیشوند. با وجود همه مشکلاتی که وجود
دارد، ما به احقاق حقوق خود در موضوعاتی که حق خود میدانیم، معتقدیم؛ حق
هم گرفتنی است نه دادنی؛ پس باید برای گرفتن این حق تلاش کنیم. در دورهای
مثل دوران اصلاحات که مسیر هموارتر بود، توانستیم پیشرفتهای بیشتری بهدست
آوریم و سرعت بیشتری به تحقق اهداف خود بدهیم؛ در دورانی مانند دوران
احمدینژاد هم هیچ پیشرفتی امکانپذیر نبود. به اعتقاد من در دولت یازدهم
امکان پیشرفت وجود دارد.
برخی معتقد هستند بخشی از شکستها در حوزه زنان بهخاطر
نبودِ نهادهای مستقل غیردولتی و تغییرخواه زنان است، با این نظر
موافقید؟
خیر، ما نهادهای مدنی، چهرههای فعال سیاسی و حزبی بسیاری در حوزه زنان داریم و کمبودی در این زمینه نیست.
شرق