کد خبر: ۵۹۱۲۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۷ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ - 2015April 20
شفاآنلاین-شادی یک نیاز اساسی انسان در خانواده، محله، شهر، مدرسه و محل‌کار است و افراد اگر در جامعه خود نتوانند این نیاز را برآورده کنند، یا روبه جوامع دیگری می‌برند یا رو به خشونت می‌آورند. در نتیجه به تدریج از فرهنگ ملی خود دور می‌شوند و علاوه‌بر آن، مصائب اخلاقی گریبان جامعه را می‌گیرد. اما چرا شادی را نمی‌فهمیم؟
به گزارش شفا آنلاین،براساس مطالعات و پژوهش‌هاي بي‌شمار در سراسر جهان، بي‌گمان بايد پذيرفت که شادي و غم در زندگي اجتماعي؛ اقتصادي، فرهنگي و سياسي انسان‌ها، تأثيرات عمده‌اي دارد و چه بسا که بسياري از کشور‌هاي گوناگون در راه افزايش شادي همگاني و فردي در کشور خود برنامه‌ريزي‌هايي دقيق را انجام مي‌دهند. اما به نظر مي‌رسد در کشور ما اين مهم با توجه چنداني روبه‌رو نيست و گاه در کشور بنا به تعبيرهاي نادرست و بدون استدلال در بين شهروندان و برخي مقامات، شادي امري متروک شده و به حاشيه گذاشته شده است در حالي که اين امر نه با فرهنگ ملي ايرانيان چندان تناسبي دارد و نه با فرهنگ ديني کشور.
استاد مرتضی مطهری در تعریف شادی می‌نویسد: سرور، حالت خوش و لذت‌بخشی است که از علم و اطلاع به این‌که یکی از اهداف و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست می‌دهد و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدف‌ها و آرزوها به انسان دست می‌دهد.
در دنیای پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند. در واقع، یکی از نیازهای اساسی انسان، شاد زیستن است که در پرتو آن، با رسیدن به تعادل روحی، خود و جامعه‌اش به سلامت و پویایی رهنمون می‌شود. در ١١‌ماهه ‌سال گذشته ٥٥٠‌هزار و ٧٨٣ نفر به دلیل صدمات ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردند که از این تعداد ٣٨٠‌هزار و ٨٨٢ نفر مرد و ١٦٩‌هزار و ٩٠١ نفر زن بودند. هر روز در خیابان شاهد درگیری افراد جامعه به دلایل مختلف هستیم که افزایش نزاع‌های خیابانی باعث شده، خیلی راحت از کنار آن بگذریم. این موضوع نشان می‌دهد که جامعه چندان شادی نداریم. جامعه‌ای که نشاط  ندارد رو به خشونت می‌آورد.
انسان به‌طور فطری از غم گریزان و به سوی شادی در حرکت است. شادی و نشاط نه‌تنها بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نیز تأثیر می‌گذارد. از نگاه اجتماعی، نیز شادمانی، قلب‌ها را به یکدیگر نزدیک و ترس، نگرانی، ناکامی و بدگمانی را بی‌اثر می‌کند. ارسطو می‌گوید: «شادی، بهترین چیزهاست و آن‌قدر اهمیت دارد که دیگر چیزها وسیله به دست آوردن آن هستند.» دین مقدس اسلام نیز که تامین‌کننده صلاح دنیا و آخرت آدمی است، شادی‌های مناسب و حلال را تأیید می‌کند و پیروانش را از افسردگی و بی‌حالی برحذر می‌دارد.
امان‌الله قرایی مقدم معتقد است، شادکردن و شادبودن جامعه موجب پیشرفت و توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی جامعه می‌شود همچنین از بسیاری مسائل و بروز انواع آسیب‌های جامعه، جرم و بزهکاری، طلاق، نابسامانی خانوادگی و سایر مسائل جلوگیری به عمل می‌آورد.
شادی‌های سالم در جامعه اختلالات روحی را کمتر کرده و میزان رغبت تحصیلی و دل به کار دادن و تولید را افزایش می‌دهد. خوشبختانه در ایران علاوه‌بر جشن‌های باستانی، اعیاد مذهبی زیادی داریم که می‌توان برای شاد نگه داشتن جامعه از آنها سود برد. بهتر است همان کاری را که برای اعیاد مذهبی انجام می‌دهیم، به سایر اعیاد ملی نیز، تعمیم دهیم و به آنچه در رابطه با شادکردن جامعه فکر می‌کنیم، عمل کنیم چرا که شادی موجب افزایش دلبستگی و علاقه به کشور، فرهنگ، دین و مذهب می‌شود و انسجام فرهنگی و ملی - میهنی افزایش پیدا می‌کند.
همانطور که بابت ایجاد پارک، سینما و ... هزینه می‌کنیم، بهتر است صدچندان بیشتر در زمینه شادی‌آفرینی جامعه به وسیله برگزاری اعیاد نیز سرمایه‌گذاری کنیم که سرمایه‌گذاری در این مورد هزاران برابر بازده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد و از بروز انواع بیماری‌های روحی و روانی جلوگیری می‌کند و در نتیجه بهداشت روانی جامعه را در پی خواهد داشت.
در حالی که افسردگی مصونیت و قدرت نظام ایمنی بدن را در مقابل رویدادها و اتفاقات ناگوار کم می‌کند اما شادی به عکس انرژی تازه‌ای به ما می‌دهد. شما ببینید روزهای عزاداری ما چقدر بیشتر از روزهای میلاد و جشن است. درحالی‌که در روایات اسلامی داریم که مومن غم خود را پنهان و شادی خود را آَشکار می‌کند.
آنچه مشخص است جامعه ايراني از بسترها و بنيان‌هاي لازم براي ابراز شادماني به‌ويژه به شکل گروهي و همگاني برخوردار نيست و علاوه‌بر اين نيز شيوه‌هاي شناخته‌شده و تعريف شده کمتري براي شادماني‌هاي همگاني در کشور وجود دارد. اين در حالي است که بي‌گمان شاد بودن يکي از شاخصه‌ها و بنيان‌هاي زندگي مطلوب در هر گروه و جامعه‌اي به‌شمار مي‌رود و به عبارت ديگر هر قدر مردمي شادتر باشند توان و پتانسيل بيشتري براي تلاش و حرکت به جلو دارند.
گروه‌های مختلف اجتماع، برداشت‌های گوناگونی از شادمانی دارند. ارسطو دراین‌باره معتقد است: مردم عادی، لذت را شادی فرض می‌کنند؛ افراد موفق، عملکرد خوب را برابر شادی می‌شمارند و دانشمندان، زندگی متفکرانه و جست‌وجوگرانه را معادل شادی می‌دانند. برتراند راسل می‌نویسد: رغبت همگانی، نشانه انسان شاد است و برخی از مردم نیز خندیدن همیشگی و بگو و مگو نداشتن در زندگی را شادی می‌دانند.
موارد زیر از نمونه‌های شادی به شمار می‌روند: قدر زحمت‌ها و خوبی دیگران را به نیکی دانستن، از موهبت‌های الهی لذت‌بردن، مثبت عمل‌کردن و مثبت اندیشیدن، گشاده‌رو بودن، در زمان حال زندگی‌کردن، خودآرایی و آراستگی ظاهر و رضایت داشتن از زندگی، از نمونه‌های دیگر شادی هستند که می‌توان آنها را در زندگی تجربه کرد.
اگر انسان با چهره گشاده و نیت نیک، غم و ناراحتی را از بندگان خدا دور کند، عبادت خدای را به جا آورده است و خود نیز از این شادمانی، خرسند خواهد بود. نیک‌اندیشی، یکی از نشانه‌های سلامت روان و سبب ایجاد نشاط است. ما خود، تصمیم می‌گیریم که دیگران را چگونه ببینیم. وقتی می‌خواهیم کسی را دوست داشته باشیم، می‌توانیم صبور و شکیبا باشیم و وقتی تصمیم می‌گیریم که از آدم‌ها برنجیم، در اشتباه‌های آنها دقیق می‌شویم. پس نوع احساس ما درباره دیگران، به رفتار آنها بستگی ندارد، بلکه به نگرش ما مربوط می‌شود. بسیاری از انسان‌ها اینگونه هستند که بیشتر وقت خود را صرف جست‌وجوی عیب‌های دیگران می‌کنند و کمتر به خوبی‌های آنها می‌پردازند. از این رو، برای شاد بودن، باید یاد بگیریم که چگونه اندیشه‌هایمان را کنترل کنیم؛ زیرا آنچه مایه خوشبختی و شادی انسان است، از درون او سرچشمه می‌گیرد، نه از بیرون.
برخی از اعضای خانواده یا همیشه حسرت دیروز را می‌خورند یا خود را در آرزوهای دست نیافتنی فردا غرق می‌کنند. در نتیجه، خویشتن و خانواده خود را از آرامش و شادی امروز محروم می‌سازند. انسان باید در همه حال به فکر آینده خویش باشد و با دوراندیشی بسیار، برای ساختن آینده و سرنوشتش بکوشد، ولی نه به بهای از دست دادن امروز. همچنین باید از گذشته خویش درس عبرت بگیرد و تجربه اندوزد.
شهروند
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: