کد خبر: ۴۹۶۳۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۹ - ۰۹ بهمن ۱۳۹۳ - 2015January 29
شفا آنلاين-گذشت آن روزها که همه کارمندان، مدیران، کارگران، اساتید، معلمان، رانندگان تاکسی، نمایندگان، وزرا، وکلا و... "مرد" بودند. گذشت آن روزها که "زن" را فقط می‌شد در خانه و خانواده در حال پخت و پز یا بزرگ کردن فرزندان و امورات منزل پیدا کرد.
گذشت آن زمان که دیدن یک مدیر زن تا ساعات‌ها هوش از سر آدم می‌برد. این روزها دیگر ورود زنان به حیطه ممنوعه اشتغال مردان هم عادی شده است؛ تا جایی که دیدن رانندگان زن اتوبوس‌های شرکت واحد برق را از سر آدم نمی‌پراند.

به گزارش شفا آنلاين،  این روزها زنان بدون شک پا به پای مردان به میدان اشتغال و کارزار کسب درآمد آمده‌اند. حضور پرشور زنان در مجامع علمی و اقتصادی این روزها اگرچه به علت بحران اقتصادی و مشکلات بیکاری کشور در مقایسه با دو، سه سال اخیر کاهش داشته باشد اما همچنان در میان جمعیت 24 میلیونی شاغلان کشور، زنان 5 میلیون نفر از آمار اشتغال را به خود اختصاص می‌دهند.


به عبارت دیگر اگرچه جدیدترین آمار ارائه شده از سوی وزارت کار درباره اشتغال زنان در ایران نشان می دهد در دوره 5 ساله اخیر از 88 تا 92 ، تعداد شاغلان زن در ایران با کاهش 2/14 درصدی مواجه بوده است اما تعداد زنان شاغل دارای تحصیلات عالی در سال 92 نسبت به سال 88، 5/21 درصد افزایش پیدا کرده است که این افزایش عمدتا می تواند ناشی از دو عامل اصلی ورود زنان تحصیلکرده به بازار کار و همچنین افزایش سطح تحصیلات زنان شاغل باشد. از سوی دیگر بر اساس آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، حدود 60 درصد از زنان بالای 16 سال در ايران به کارهای مختلف اشتغال دارند که تقریبا 44 درصد از نیروی کار را تشکیل می دهند.

 حال بماند ظلم‌ها و تبعیض‌هایی که در محیط‌های کاری از لحاظ حقوق و مزایا و بیمه در حق زنان می‌شود یا مشکلاتی که در استخدام زنان در مقایسه با مردان وجود دارد اما نکته قابل توجه در این میان این است که موضوع کار کردن زنان در بیرون از خانه در ایران همواره محل مناقشه و بحث بوده است. از همان اوان حضور زنان در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی طبق روال عادی عده‌ای ساز مخالف سر دادند و عده‌ای مدافع سرسخت اشتغال زنان بودند.

 اکنون نیز که روز به روز بر تمایل زنان برای حضور در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی افزوده می‌شود همچنان کارشناسان بسیاری به پیامد‌های منفی اشتغال بر روابط زناشویی اصرار دارند در حالی که بسیاری معتقدند اشتغال زنان به دلیل کم کردن فشار اقتصادی از دوش خانواده، رضامندی زوج را افزایش می‌دهد و لذا زنان شاغل با همسران خود رابطه‌ بهتری دارند.

 در این میان حتی برخی سخن از طرح‌هایی برای حضور بیشتر زنان در خانه با حفظ جایگاه شغلی آنان زدند مثل طرح دورکاری که در دولت دهم به تصویب رسید اما با شروع به کار دولت یازدهم حکم به لغو مصوبه دورکاری زنان شاغل از سوی دولت داده شد چراکه عده‌ای معتقد بودند: اجرای طرح دورکاری زنان از جمله طرحهای کاریکاتوری دولت گذشته بوده است که بدون برنامه ریزی و فراهم کردن زیرساختهای لازم، درصدد تضعیف استقلال اقتصادی و مالی زنان و حذف آنها از اجتماع، اجرا شد. مخلص کلام اینکه این روزها باز هم تب مخالف‌ها و موافقت‌ها با اشتغال زنان بالا گرفته است و در حالی که عده‌ای از نبود مادران در خانه و بالای سر فرزندانشان ابراز نگرانی می‌کنند بسیاری نیز معتقدند ظرفیت زنان چیزی فراتر از بچه‌داری و همسرداری است و به نوعی زنان حق دارند انتخاب کنند که می‌خواهند شاغل باشند یا نباشند.


 
جعفر بای، جامعه‌شناس:

اشتغال زنان؛ یک خطای تاریخی

مادر فرشته بی‌نظیری که در فرهنگ همه اقوام بشری از قداست خاصی برخوردار است. همه ادیان الهی او را موجودی مقدس توصیف کرده‌اند. او کانون مهر و محبت است؛ فرشته ای بهشتی که با یک دست گهواره و با دستی دیگر جهان را تکان می‌دهد. شخصیت ممتازی که شایسته عزت و احترام است. نقش کلیدی مادر در فرزندآوری که از مراحل آغازین شکل‌گیری جنین شکل می‌گیرد و در ادامه با همه تارو پودش در فرایند رشد نوزاد از شیره جانش مایه می‌گذارد و تحمل 9 ماه سختی در آن دوران بر کسی پوشیده نیست. 

جاه و جلال، عظمت و شکوه و حرمت او در تاریخ بشریت فراموش‌ناشدنی است. صبوری، فداکاری، ایثار و گذشت، مادر را موجود بی‌بدیل حیات بشری نموده است. آموزه‌های قبل از انعقاد نطفه، دروس دوران جنینی و آموزش های قبل و بعد از تولد در قالب لالایی‌های مادرانه او را به اسوه و اسطوره‌ای بی‌نظیر تبدیل کرده است.آثاری که حس و حال مادر بر جنین می گذارد از لحظه انعقاد نطفه جنین تحت آموزش های مادری است چه بسا گفته می‌شود آموزش‌های دوران جنینی به مراتب اثرگذارتر از آموزش های بعد از تولد است. بشریت در وصف و ستایش او واژه کم می‌آورد. مادر بودن هنر ممتازی است که نصیب هرکسی نمی‌شود. هنر مادر شدن هم صرفا به دلیل جنسیت حاصل نمی‌شود.‌  دلیل تاکید من به این توصیفات این است که بگویم امروزه رنگ مادری در خانواده‌ها کم شده است و به عبارت دیگر رنگ باخته است.

مادر شدن نعمت منحصربفردی است که نصیب انسان های شایسته و بایسته می شود؛ توفیق ویژه خداوند که نصیب کسانی می‌شود که ابعاد چندگانه شخصیت خویش را به رشد و تعالی رسانده‌اند اما این سعادتمندی با یک خطای تاریخی از نهاد مقدس خانواده حذف شد؛ اشتغال زنان در بیرون از منزل. با این اتفاق پایه‌های ستون خانه ترک برداشت.ابعاد مختلف شخصيت‌ مادر عبارت‌اند از همسر مهربان براي شوهر كه دوشادوش او بدون ادعا كار مي‌كند؛

مديريت منزل، معلم فرزندان، مشاور امين همسر، مربي دختران، الگوي موفق براي فرزندان.اما متاسفانه اشتغال زنان در بيرون از منزل جلوه هاي مثبت خانواده سنتي را ويران كرد. خانه و خانواده محلي براي رشد و تعالي همه جانبه همه اعضاي خانواده محسوب مي‌شود. همه پشتيبان همديگرند تا براي مشكلاتشان راه‌حلي پيدا كنند و در همه حال مددرسان يكديگرند. در خانواده سنتی تضادي وجود ندارد و از اشرافيت و رفاه زدگي خبري نيست. خانه لبريز از مهر و محبت و همدلي و عشق و صفاست اما اشتغال زنان در بيرون از منزل همه محاسبات زندگي انسان‌ها را به هم ريخت. غيبت مادر در خانه علاوه بر آنكه نقش همسري را كمرنگ نمود هنر مادري را نيز نقش برآب كرد. زن امروز بين همسر خوب شدن و كارمند نمونه گشتن در تعارض است.

او نمي‌داند كه نقش مادري‌اش را در حق فرزندان به نيكويي ادا كند يا وظايف اداري‌اش را كه از سوي رئيس او خواسته شده به خوبي انجام دهد. نقش دوگانه مادري در منزل و كارمندي در اداره، به خصوص در زمان حال كه دوره گذار است، باعث شده او ضمن از دست دادن موهبت مادري كارمند خوبي نيز نشود.او از يك سو، وظايف همسري را قرباني مسئوليت‌هاي اداري نموده است و از سوي ديگر، همه كاركردهاي ارزشمند نهاد مقدس خانواده را به ورطه فراموشي سپرده است.

 جايگاه و منزلت زن در نظام سنتي بسيار بلندمرتبه‌تر از نقش او در عرصه حاضر است. زن ديروز كه از هر انگشتش هزاران هنر مي‌ريخت هم از لحاظ روحي و رواني و هم از نظر جسمي سالم‌تر، شاداب‌تر و پرتوان تر از زن امروزي است.
عملكرد زن ديروز به مراتب كامل‌تر بود و كارنامه كارايي او در همه عرصه‌ها بيشتر مي درخشيد درحالي كه زن امروز چيزي براي ارائه در كارنامه خويش ندارد. لوكس گرايي، رفاه‌زدگي و ... بزرگترين آفتي است كه آنان را گرفتار نموده است.ما مي‌توانستيم فعاليت‌هاي زنان را با كسب مهارت هاي ارزشمندي در حوزه‌هاي مختلف صنايع دستي و ... حفظ كنيم منتهي ما امروز زن را به عنوان كارمند در اداره و كارگر در كارخانه محسوب مي‌كنيم.در اين ميان طرح برون سپاري دوركاري زنان هم متاسفانه به درستي اجرا نشد و اكنون هم به فراموشي سپرده شده است درحالي كه مي شد با حفظ زنان در منزل جايگاه اقتصادي اجتماعي و فرهنگي را در جامعه براي او رقم بزنيم.

اكنون كشور سوئيس كه برترين برندهاي ساعت را توليد مي‌كند كارخانه‌هاي عظيم ساعت‌سازي ندارد چون با برون سپاري، افراد قطعات ساعت را در منزل سرهم مي‌كنند. مثلا پدر يا مادر زماني كه در منزل است در كنار نظارت بر فعاليت فرزندانشان، كار قطعه‌سازي را هم انجام مي‌دهد. ما هم مي‌توانستيم اينگونه فعاليت‌ها را لااقل براي زنان جامعه‌مان ايجاد كنيم. به عبارت ديگر، ما مي توانستيم عظمت زن و مادر بودن را با حفظ مدرنيزه كردن فعاليت‌هاي او، با طرح هايي مثل برون‌سپاري و دوركاري حفظ کنیم و از سوی دیگر هم فعاليت‌هاي صنعت دستي را نوين و مدرن كنيم و هم نقش اقتصادي زنان در معيشت خانه را تقويت كنيم و هم اينكه حضور مستحكم زنان در منزل را شاهد باشيم. 

حتي حوزه مديريت را مي‌توانيم با اين روش براي زنان در منزل فراهم كنيم. من معتقدم مي‌شود اين تعارض را كه امروزه متاسفانه منشاء بسياري از آسيب‌ها، طلاق ها و جرايم اجتماعي شده به اين طريق حل كنيم؛ تعارضي كه هم در حوزه همسري براي مردان و هم در حوزه مادري براي فرزندان مسئله ساز شده و ريشه بسياري از طلاق‌ها و جرائم را بايد در آن جستجو كرد. زن خسته و كوفته در بيرون از منزل تمام انرژي‌اش را صرف كرده و ديگر نمي‌تواند در داخل خانه همسري خوب و مادري بردبار باشد. قطعا اين موضوع آمار طلاق را افزايش مي‌دهد، طلاق‌هاي عاطفي را پيش مي‌آورد و ... حتي اين عامل باعث شده مادران ديگر رغبتي به داشتن فرزند دومي نداشته باشند پس تعارض نقش مادري- همسري با كارمند يا كارگر نمونه بودن را بايد حل كنيم.

به خصوص اينكه بدانيم 60 درصد كارمندان دولتي زنان هستند. ناگفته نماند كه شواهد نشان داده زنان كارمند كوشاتر، مسئوليت پذيرتر، منظم‌تر و سالم‌تر هستند و اين نشان از رغبت زنان به فعال بودن در عرصه اجتماع و اقتصاد است اما در سوي ديگر خيلي از اين كارمندان موفق نه مادران باحوصله و مهرباني براي فرزندانشان هستند نه همسراني دلسوز و صبور. پس بايد فكري اساسي شود تا ديگر نقش كارگري و كارمندي زنان در مقابل نقش مادري و همسري آنان قرار نگيرد. من مخالفتي با اشتغال زنان ندارم، زن به عنوان عنصر مولد، فعال و با تخصص و مهارت حق دارد نقش اجتماعي خودش را در جامعه حفظ كند اما با حفظ حضور در منزل.


 روي سخن من به غير از زنان، مسئولان و سياستگذاران و مديران هم هستند. بنا هست در نظام اداري ما كاري، طرحي يا برنامه‌اي اجرا نشود مگر آنكه درست و دقيق و تا آخر انجام گيرد، طرح دوركاري كه دولت قبل كلي هزينه كرد، برنامه ريخت، انرژي و وقت صرف كرد در نهايت امروز به علت نفسي كه در اجرا داشت، ابتر مانده است.

 پس لازم است مسئولان با توجه به اينكه تقابل و تضاد نقش مادري- همسري با كارگر و كارمند نمونه بودن خط قرمز توليد جرم است، حتما مدنظر قرار دهند و راهي براي از بين بردن و به حداقل رساندن اين تضاد و تقابل بينديشند تا هم شاهد كاهش طلاق در جامعه باشيم هم كاهش آسيب ها و جرايم اجتماعي كه ريشه خانوادگي دارند. از طرف دیگر در اين برهه از زمان كه منابع و عوامل مزاحم تعليم و تربيت در جامعه دخالت دارند، مثل ماهواره‌ها و سريال‌ها و ... نقش مادري بايد پررنگ‌تر از هر زمان ديگري در خانه حضور داشته باشد، در حالي كه ما امروزه برعكس آن را شاهديم و مادران تنها فرزندان را به دنيا مي آورند و مسئوليت بزرگ شدن آنها يا بر دوش مادربزرگ‌هاست يا مهدكودك‌ها در نتيجه تا ديرتر نشده بايد فكري براي اين تقابل و تضاد بشود.
 


فاطمه راکعی، فعال زنان و دبیر کل جمعیت زنان نو اندیش:


ظرفیت زنان از خانه‌داری و بچه‌داری بیشتر است


من عمیقا معتقد به برابری حقوق انسان‌ها هستم و این برابری ریشه در اسلام دارد، چراکه در اسلام افراد به لحاظ انسانی و حقوق بشری با هم برابرند و کسی بر دیگری برتری ندارد، مگر به تقوا.بنابراین نه فاصله های طبقاتی ملاک است نه جنسیت نه قومیت و نژاد... پس زن و مرد حق دارند هرگونه دوست دارند زندگی کنند به شرط آنکه به آزادی و حقوق دیگران لطمه نزنند. حتی زن و مرد می توانند انتخاب کنند که اصولا ازدواج کنند یا نه.

 البته در اسلام توصیه‌های بسیاری به ازدواج شده است.حق کار کردن هم برای همه انسان ها به طور برابر وجود دارد. هرکسی چه زن و چه مرد می تواند شغل دلخواه خود را انتخاب کند و کسی اجازه ندارد آنها را از این انتخاب منع کند، مگر اینکه آن شغل جرم باشد.


از سوی دیگر افراد در سلایق، توانایی، ظرفیت و مهارت با هم برابر نیستند. ممکن است خانمی کار در خانه و خانه‌داری را دوست داشته باشد اما مثلا خواهر او کار در بیرون را به کار خانه ترجیح دهد. یا خانمی دوست دارد چند بچه به دنیا بیاورد و خانم دیگری دوست دارد بچه نداشته باشد.دخترخانمی دوست دارد در 20 سالگی ازدواج کند اما دخترخانم دیگری تا 40 سالگی تمایلی به ازدواج ندارد.

 اینها آزادی و حق انتخاب هایی است که خداوند به انسان ها داده است پس بشر نمی تواند آن را برای افراد  دیگر محدود کند. بنابراین اگر کسانی برخلاف اسلام و قانون اساسی محدودیت هایی برای ازدواج یا بچه داری یا اشتغال زنان ایجاد کنند، تنها باعث می شوند زنان عکس العمل منفی نشان دهند و حتی مثلا خانمی که آمادگی ازدواج یا فرزندآوری دارد با اعمال محدودیت ها برای اشتغال او از ازدواج یا فرزندآوری سرباز بزند.

 این روزها صحبت‌های بسیاری از تقابل نقش مادری- همسری با  کار کردن زنان مطرح می‌شود و بسیاری از افزایش جرم یا طلاق در خانواده‌هایی که مادران شاغل هستند، صحبت به میان می‌آورند. به عقیده من طلاق ریشه در عوامل و فاکتورهای پیچیده‌ای دارد و محدود کردن آن به یک فاکتور به هیچ وجه علمی و اصولی نیست. از سوی دیگر سوال من این است که مگر جرم در خانواده‌هایی که مادران کم‌سواد یا خانه‌‌دار هستند رخ نمی‌دهد؟ خوب است ببینیم که طبق آمار، جرم در خانواده‌هایی بیشتر است که پدر یا مادر بزهکارند، تحصیلات پایینی دارند یا در خانواده‌هایی که مادران تحصیلکرده یا شاغل دارند؟!


از طرف دیگر با توجه به سطح زندگی‌ و گرانی‌ها و وضعیت اقتصادی خانواده‌ها، مگر امکان دارد زندگی خانوادگی با کار یک نفر اداره شود؟ بسیاری از خانواده ها با وجود اشتغال زن و مرد، باز درآمد مکفی برای گذران یک زندگی متوسط را ندارند. از سوی دیگر، اقتصاد مملکت به نیروی زنان نیاز دارد و نمی توان آنان را نادیده گرفت.


ممکن است بگویند چگونه ممکن است خانمی چند ساعت بیرون از خانه مشغول به کار باشد و بعد به مسئله بچه داری هم برسد. باید گفت اولا زنانی که انتخاب می کنند بیرون از منزل کار کنند حتما برنامه‌ریزی خود را برای رسیدن به همه امور از پیش کرده‌اند. نباید فراموش کنیم که ظرفیت زنان به راستی از خانه داری و بزرگ کردن فرزندان بسیار بالاتر و بیشتر است، چنانکه احادیثی از ائمه نیز درباره بالا بودن ظرفیت زنان نسبت به مردان وجود دارد. البته باز هم مصداق ها متفاوت است؛ خانمی این توانایی را در خودش می بیند که هم شاغل باشد هم همسر و مادر خوب ولی خانمی دیگر ترجیح می دهد همه انرژی‌اش را صرف همسر و فرزندانش کند.خانم دیگری هم مجبور به کار کردن است؛ پس سعی می کند این ظرفیت را درخودش تقویت کند. پس لزومی ندارد کسی نگران زنان و فرزندانشان باشد، چراکه هیچ کس به اندازه یک مادر نگران فرزندان و تربیت و سلامت آنان نیست. 

هرچند  بیشترین فشار به خانمها وارد می‌شود، اما نباید فراموش کنیم که این ظرفیت در وجود خانم‌ها قرار داده شده است. اگر عده‌ای نگران خسته شدن خانم ها هستند چرا با طرف دیگر قضیه که کار کردن و کمک مردان در امور منزل به خانم‌هاست، کاری ندارند؟ مطمئن باشید با تقسیم وظایف در منزل، نه مشکلی برای تربیت فرزندان پیش می‌آید، نه اشتغال کسی به خطر می‌افتد!


نکته دیگر اینکه بسیاری از خانم‌های خانه‌دار چون همواره کنار فرزندشان هستند و بودن با آنان برایشان عادی شده، ممکن است کمتر محبت فیزیکی به فرزندشان کنند. حتی مادرانی را می‌شناسم که عید به عید فرزندشان را می‌بوسند یا حوصله بازی با او را خیلی کمتر دارند. اما خانمی که شاغل است، وقتی به خانه برمی گردد، تمام هوش و حواسش را به فرزند یا فرزندانش می دهد تا از فرصت با هم بودنشان بیشترین استفاده را بکنند. تاکید می‌کنم که کار کردن زنان هیچ تقابلی با نقش مادری- همسری آنها ندارد. البته این انتظار وجود دارد که دولت به مادران شاغل کمک کند مثلا طرح دورکاری که در دولت قبل به صورت نیمه‌کاره رها شد، طرحی بود که اگر درست اجرا می‌شد و در صورت تمایل و نیاز، زنان می‌توانستند از آن استفاده کنند و به نفع زنان تمام می‌شد. در پایان باید تاکید کنم که امام راحل به حضور و مشارکت زنان در جامعه و کلیه حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تاکید فراوان داشتند و حتی این مشارکت را به عنوان تکلیف و وظیفه بر دوش زنان نهادند.‌ ایشان تاکید داشتند که زنان باید در مقدرات اساسی کشور دخالت کنند. مگر می شود زنان در خانه بتوانند در امور کشور دخالت کنند؟ 




آفتاب یزد



نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: