شفاآنلاین-توانبخشی یکی از مهمترین حوزههای نظام سلامت محسوب میشود. این مهم در کشوری همچون ایران که جمعیت آن رو به سالمندی است از اهمیت بیشتری برخوردار میشود اما متاسفانه در ایران تا حد زیادی مغفول مانده است.
به گزارش شفا آنلاین،توانبخشی یکی از حلقههای در هم تنیده سلامت در کنار بهداشت و درمان است که نقشی اساسی در بازگشت بیماران به زندگی عادی پس از جراحیهای سنگین دارد، حوزهای که به باور متخصصان و پیشکسوتان نظام سلامت مغفول مانده است و به گفته آنان زنجیره بهداشت، درمان و توانبخشی در ایران ناقص است.
در همین ارتباط محمد تقی جغتایی، رئیس پیشین دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی فقدان ارتباط بین حوزههای بهداشت، درمان و توانبخشی را از بزرگترین مشکلات نظام سلامت کشور دانست و تصریح کرد: حوزه توانبخشی در ایران با مشکلاتی روبهروست که مهمترین آنها فاصله بین سطح دوم و سوم خدمات یعنی درمان و توانبخشی، فقدان مدل ارجاع و مراکز جامع توانبخشی است.
وی با اشاره به اقدامات پیشگیرانه و درمانی مناسب صورت گرفته در ایران گفت: با وجود این اقدامات و کاهش ابتلا به بیماریهای واگیردار و ناتوانکننده، افراد کمتوان کاهش نیافتهاند چرا که جمعیت سالمند با توجه به افزایش امید به زندگی افزایش یافته است در نتیجه محدودیتهای این افراد و لزوم خدمات توانبخشی بیشتر میشود.
جغتایی علاوه بر افزایش امید به زندگی، زنده ماندن کودکانی که دچار معلولیتهای بدو تولد هستند را از دیگر علل افزایش افراد ناتوان برشمرد و خاطرنشان کرد: با توجه به افزایش سطح بهداشت و پیشرفت علم پزشکی، کودکانی که پیش از این به عللی همچون معلولیت جسمی و ذهنی جان خود را از دست میدادند، امروزه زنده میمانند و نیازمند خدمات توانبخشی هستند.
رئیس پیشین دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی افزود: سبک زندگی جدید، صنعتی شدن و حوادث و سوانح ناشی از آن نیز یکی دیگر از علل افزایش افراد کمتوان در جامعه است بنابراین با توجه به عوامل ذکر شده به نظر میرسد موضوع توانبخشی باید همزمان با گسترش خدمات پیشگیری و بهداشتی پیگیری شود و در اولویت قرار داشته باشد ولی به نظر میرسد اکنون این موضوع در اولویت قرار ندارد.
وی در رابطه با تولیت خدمات توانبخشی در کشور نیز گفت: برخی اقدامات توسط سازمان بهزیستی صورت میگیرد، برای مثال؛ غربالگری تنبلی چشم که بسیار مؤثر بوده است اما باید توجه داشت که گلوگاه و قدرت اجبار برای انجام این خدمت از اختیار بهزیستی خارج است و گاهی به موقع صورت نمیگیرد.
در همین حال، رامین کردی رئیس بیمارستان نورافشار هلال احمر نیز با اشاره به فقدان تولیت واحد در توانبخشی کشور به عنوان یکی از مشکلات اصلی گفت: به نظر من باید سازمان توانبخشی در کشور تشکیل شود تا تمام خدمات توانبخشی را یک کاسه کند و یک مجموعه کاری که تمام سازمانهای دخیل مانند جمعیت هلال احمر، بهزیستی، دانشگاهها و بیمارستانهای مختلف سطح کشور را ساماندهی کند.
وی با اشاره به هزینه 400 هزار تومانی خدمات توانبخشی در یک ماه برای هر فرد نیازمند افزود: یکی از مهمترین ملزومات دریافت کمک هزینه و پوشش بیمهای تولیت واحد است چرا که اگر گروهها و سازمانهای متعددی در توانبخشی بدون ارتباط با یکدیگر حرکت کنند در بحث پوشش بیمهای دچار مشکل خواهیم شد.
رئیس بیمارستان نورافشار تصریح کرد: هزینه هر جلسه توانبخشی در بهترین حالت در حدود 30 هزار تومان میشود که این هزینه برای 3 جلسه در هفته 90 هزار تومان و در هر ماه 360 هزار تومان خواهد شد که اگر این خدمات برای چندماه یا چندسال متوالی ادامه پیدا کند هزینهای بیش از جراحی خواهد شد.
کردی تأکید کرد: برخی بیماران مانند افراد دارای مشکل نخاعی و MS ممکن است 50 سال به خدمات توانبخشی هفتگی نیاز داشته باشد که اگر این خدمات تحت پوشش قرار نگیرد فرد در نهایت یک ماه یا یک سال میتواند هزینه این خدمات را از جیب خود پرداخت کند و در نهایت از پروسه توانبخشی جدا خواهد شد.
وی به کودکان دارای اختلال اوتیسم اشاره و تصریح کرد: بیمهها از آن جهت جراحی را تحت پوشش قرار دادهاند که هزینه تحمیل شده به افراد سنگین است اما در حقیقت هزینه توانبخشی که اکنون تحت پوشش بیمهها قرار ندارد به مراتب از جراحیها سنگینتر است برای مثال کودک دارای اختلال اوتیسم نیازمند برنامههای توانبخشی جامع با حضور چند متخصص توانبخشی هستند که باید برای 15 تا 20 سال بر روی کودک و فرد انجام شود، بنابراین میبینید که هزینه توانبخشی به مراتب بیش از جراحی است.
رئیس بیمارستان نورافشار هلال احمر افزود: از آنجا که هزینههای مردم برای دریافت اقدامات توانبخشی بسیار بالا است، مردم از این خدمات استفاده نمیکنند بنابراین مراکز و بیمارستانها نیز به مرور زمان مراکز توانبخشی بیمارستان را تعطیل میکنند.
کُردی تاکید کرد: ما برای انجام اقدامات جراحی میتوانیم یک مرکزی را تأسیس کنیم و افراد نیازمند جراحی به آن مرکز رفته و با یک هفته بستری، درمان مورد نیاز را دریافت کنند اما در توانبخشی به علت طولانی بودن زمان ارائه این خدمات، خدمات توانبخشی باید در محل زندگی فرد صورت گیرد بنابراین برای ارائه خدمات توانبخشی نیازمند مراکز متعدد در کشور هستیم.
اسماعیل ابراهیمی، رئیس دانشکده توانبخشی دانشگاه ایران نیز با اشاره به فقدان تولیت حوزه توانبخشی به عنوان یکی از مشکلات اصلی این حوزه افزود: در دولت قبل معاونت پرستاری و طب سنتی تشکیل شد اما وزارت بهداشت از پذیرش درخواست تشکیل معاونت توانبخشی امتناع کرد در حالی که خدمت و قدمت توانبخشی بسیار بیشتر از بخشهایی است که برای آنها معاونت ایجاد شده است.
به گفته اسماعیل ابراهیمی در جلساتی که با وزیر بهداشت وقت دولت قبل داشتیم لزوم تأسیس معاونت توانبخشی را در این وزارتخانه یادآور شدیم اما مسئولان نپذیرفتند و اعلام کردند که سیاست وزارت بهداشت کوچک کردن بدنه این وزارتخانه است اما بعداً در زمان وزیر بعدی دو معاونت پرستاری و طب سنتی تشکیل شد.
وی با انتقاد از وجود نداشتن حتی یک دفتر در وزارت بهداشت برای توانبخشی گفت: با وجود تعداد بالای متخصصان و در برگیری رشته توانبخشی ایجاد معاونت توانبخشی میتواند عاملی برای روشنتر شدن راهبرد و روتین شدن کارها باشد.
رئیس دانشکده توانبخشی دانشگاه ایران تأکید کرد: معاونت توانبخشی در وزارت بهداشت میتواند جایگاه ویژه توانبخشی را در نظام سلامت بهتر تبیین و بازبینی کند و ما از تشکیل معاونت توانبخشی حمایت قاطع میکنیم چرا که اکنون حدود 14 رشته توانبخشی داریم که از توانبخشی روان آغاز شده و تا توانبخشی سالمندان را شامل می شود.
توانبخشی بخشی از حلقه زنجیره نظام سلامت است که از خدمات پیشگیرانه و بهداشتی شروع شده به زنجیره درمان در مراکز درمان سرپایی و بستری و در نهایب به حلقه توانبخشی می رسد.
در این حلقه خدمات توانبخشی مختلفی مانند گفتار درمانی، شنوایی شنایی، کار درمانی، انواع خدمات فیزیوتراپی و بازتوانی مانند فیزیوتراپی قلبی، عضلانی و اسکلتی، بازتوانی معتادان، بینایی سنجی، ارتوپدی فنی شامل خدمات اروتز و پروتز، خدمات مورد نیاز سالمندان و حتی خدماتی برای زندگی بهتر بیماران روانی مزمن، مبتلایان به دیابت، سرطان و آلزایمر و بیماران مبتلا به اختلالات ذهنی، و عصبی و نیز خدمات مددکاری به آسیب دیدگان اجتماعی وجود دارد که کم توجهی به آنان بسیاری از اقدامات حتی موفق زنجیره بهداشت و درمان را ابتر می کند.
فارس