شفا آنلاين -سرگیجه فیلمی است از کارگردان بزرگ سینمای جهان آلفرد هیچکاک.این فیلم در آخرین نظرسنجی نشریه معتبر سایت "اند ساوند" که براساس نظرهای کارگردانان و منتقدان بزرگ دنیا هر ۱۰ سال یکبار انجام می شود، به عنوان برترین فیلم تاریخ سینمای جهان انتخاب شد.این عنوان در ۵۰ سال گذشته متعلق به فیلم «همشهری کین» کارگردان سرشناس آمریکایی ارسن ولز بوده است. که در نظرسنجی پایانی رتبه دوم را پس از فیلم «سرگیجه» به خود اختصاص داد
به گزارش شفا آنلاين ، این فیلم محصول سال ۱۹۵۸ است. بازیگران اصلی این فیلم جیمز استوارت و کیم نواک هستند. فیلنامه این فیلم اثر آلک کوپل و ساموئل.ا.تایلور و موسیقی آن بر عهده برنارد هرمان بوده است. همچنین توینگر این فیلم جرج توماسینی و فیلمبرداری آن را رابرت بروکز بر عهده داشته است.
فیلم با یک عنوان بندی که خود یک نوع سرگیجه را القا می کند شروع می شود. سکانس ابتدایی فیلم با یک تعقیب و گریز آغاز می شود، که دو پلیس که یکی از آنها اسکاتی (جیمز استوارت)، به دنبال یک مجرم در پشت بام ها هستند و در نهایت ترس از ارتفاع اسکاتی موجب مرگ پلیس دیگر میشود. به نوعی میتوان گفت این سکانس نماینده کلیت فیلم است. حتی در سکانس بعدی که آرامشی بعد از هیجان حاکم است، با یک دیالوگ که نامزد سابق اسکاتی می گوید:((دکتر گفت تنها یک شوک عاطفی می تواند مشکل ترس از ارتفاع را حل کند))با هوشمندی به گونه ای به انتهای فیلم اشاره میشود.
در این فیلم می توان نهایت، استادی و هنر هیچکاک در امر کارگردانی را مشاهده کرد. در واقع در این فیلم در تمام قسمت ها روش و امضای او احساس می شود. و تسلط او بر میزانسن، دوربین و... تحسین برانگیز است.
در «سرگیجه» که یک درام عاشقانه و معمایست، هیچکاک با استفاده از میزانسنهای حساب شده، حرکت های دوربین و رنگ در ابتدای فیلم یک حالت مرموز را القا می کند که تماشاگر را برای ادامه دادن داستان بسیار کنجکاو می کند. در ۵۰ دقیقه ابتدایی فیلم صدای زن نقش اول فیلم مادلین (کیم نواک) را نمی شنویم.
همچنین در اکثر موارد او را در لانگ شات می بینیم که موجب می شود او را دست نیافتنیتر احساس کنیم و تماشاگر را بیشتر تحریک می کند تا همراه اسکاتی به دنبال کردن مادلین بپردازد و به کنجکاوی تماشاگر درباره اینکه چه رازهایی در پس رفتارهای او وجود دارد، دامن می زند. چه کسی می توانست جز هیچکاک این موارد را به این زیبایی به تصویر بکشد؟
فیلم به مرور پیچیده تر می شود و فرم فیلم هم در این راستا پیش می رود. در یک سوم پایانی فیلم هیچکاک استاد دلهره در سینما از غافلگیری پایانی پرهیز می کند و اطلاعاتی را به تماشاگر می دهد که شخصیت اصلی داستان اسکاتی از آن بی خبر است. ما با اندوه و دلهره بسیار در انتظار با خبر شدن او و واکنشش نسبت به آن می مانیم.
رابین وود منتقد برجسته سینما معتقد است:((یک سوم پایانی سرگیجه آزاردهنده ترین و دردناکترین تجربه ای است که سینما می تواند ارائه دهد))
از جمله نوآوریهای تکنیکی که هیچکاک در این فیلم برای نشان دادن سرگیجه اسکاتی انجام داد، زوم به جلو و تراک به عقب بود. که بعدها مورد استفاده کارگردان های بزرگ سینما چون استیون اسپیلبرگ قرار گرفت.
این فیلم در گیشه زیاد موفق نبود و خود هیچکاک دلیل این امر را سن بالای جیمز استوارت و بازی نامناسب کیم نواک می دانست، چنانکه نابغه سینمای جهان علی رغم ایفای نقش خوب نواک هیچوقت به طور کامل از بازی او راضی نبود.
«سرگیجه» در مراسم اسکار آن سال نیز موفق نشد، که این مورد از بزرگترین ناداوریها و بی اعتباریهای این آکادمی در طول تاریخ این مراسم میدانند. همچنین منتقدان نیز در آن زمان از این فیلم استقبال خوبی به عمل نیاوردند. البته گذر زمان ارزشهای این اثر را بیشتر و بیشتر مشخص کرد، که این امر از مشخصه های آثار بزرگ هنری است.
در انتها باید گفت مطلبی به این کوتاهی قادر به ادای دین در حق این فیلم بزرگ تاریخ سینما نیست. این اثر با ساختار بسیار پیچیده اش را یکی از بزرگترین آثار هنری قرن بیستم میدانند. سرگیجه یکی از به یاد ماندنیترین تصویرها را از مرگ ارائه می دهد که قابل مقایسه با بزرگترین آثار تاریخ هنر و ادبیات دنیاست
افکارنيوز.