شفاآنلاین-با گذشت 26 سال از جنگ تحمیلی هنوز هم مین های به جا مانده در مناطق مرزی خود نمایی می کند و جان و سلامت کودکان را می گیرد.
به گزارش شفا آنلاین،کودکان روستای نشکاش از توابع شهرستان مریوان 26 مهرماه سال گذشته زمانی که
زیر درخت گردو در حال بازی فوتبال بودند بی آنکه معنی جنگ را بدانند با
انفجار مینی که از آن دوران مانده بود معنای جنگ را درک کردند.
ترکش
های مین منفجر شده، در جای جای بدن این کوکان جا خوش کرده و هر چند وقت
یکبار با عفونت هایی که در قسمت های مختلف بدنشان ایجاد می شود ابراز وجود
می کند.
کودکی های این هفت دختر و پسر با انفجار غیر منتظره این مین
بر جای مانده از دوران جنگ تحمیلی بر باد رفته است. دخترکی که بعد از گذشت
یک سال از وقوع این حادثه شش ساله شده مدام سرش را روی میز می گذارد یا به
سقف چشم می دوزد.
این کودک 40 درصد بینایی یکی از چشمان قشنگش را از دست داده و از عفونت هایی که به خاطر وجود ترکش در ران هایش ایجاد شده رنج می برد.
دخترک آنقدر کوچک است که هنوز هم نمی داند چه بر سرش آمده است.
«گشین کریمی» 12 ساله نیز یکی دیگر از قربانیان انفجار مین روستای نشکاش است.
او کسی است که هنگام بازی فوتبال هنگام به زیر توپ افتاده بر زمین برای شوت، پا بر روی مینی که زیر توپ خفته بود می گذارد.
ترکش های زیادی از این مین در پای راست گشین فرو می رود و باعث عفونت انگشتان پای وی و در نهایت قطع شدن چهار انگشت پای او می شود.
به علت نبود امکانات برای درمان لازم و موثر، شدت عفونت پای گشین به حدی می رسد که پزشکان مجبور می شوند پای گشین را از مچ قطع کنند.
گشین همانند دیگر کودکان قلب رئوفی دارد و مدام از «حسین مودبی» پزشکی که ترکش ها را از پایش بیرون آورده است، قدردانی می کند.
او می گوید: هنوز یک ترکش در بالای لب، یک ترکش روی گونه، یک ترکش زیر کتف، یک ترکش روی دست و یک ترکش در پایش دارد.
«خبات کریمی» یازده ساله نیز یکی دیگر از مجروحان این حادثه است.
شیطنتی
در چشمانش برق می زند و مدام به من می خندد او نیز همچون دوستانش از ناحیه
چشم دچار آسیب شده و تعدادی ترکش نیز در قسمت های مختلف بدنش فرو رفته
است.
« زانا پاو » 13 ساله نیز ترکش هایی در گوش و سرش دارد او
بسیار آرام و کم حرف است شاید هم ساکت بودنش به خاطر تاثیر ترکش هایی است
که در سر و گوشش جا خوش کرده است.
«سینا دژ آهنگ»، «بهنوش ضیاء»، « متین بهار رخش » نیز همچون دوستانشان ترکش هایی در دست و پایشان دارند.
«ناصر
کریمی» پدر گشین در این باره می گوید: سال گذشته
دخترم یک ماه به علت ترکش هایی که در بدنش داشت در بیمارستان مریوان بستری
شد و از کلاس هایش عقب ماند.
وی افزود: مسوولان آموزش و پرورش
مریوان قول داده بودند با برگزاری کلاس های فوق برنامه کمک کنند گشین از
لحاظ درسی به هم کلاسی هایش برسد ولی این کار را نکردند.
پدری که
پای فرزندش به دلیل نبود امکانات و سهل انگاری دیگران هم اکنون از مچ قطع
است، می گوید: سال گذشته بعد از وقوع این حادثه بخشدار و فرماندار مریوان
به خانه ما آمدند و پنج کیلو روغن، پنج کیلو برنج و پنج کیلو قند برایمان
آوردند.
پدر این حادثه دیده اضافه می کند: ما از آمدن مسوولان به
خانه مان بسیار خرسند شدیم و فکر کردیم آنان در هزینه های درمان دخترم به
ما کمک می کنند ولی از آن روز به بعد کسی حتی حال گشین را هم نپرسید.
«فاتح
دژآهنگ» پدر سینا یکی دیگر از مجروحان این سانحه نیز همچون پدر گشین از بی
توجهی مسوولان و هزینه های بالای درمان گلایه دارد و از مسوولان امر می
خواهد خانواده های مجروحان را در درمان فرزندانشان یاری کنند.
هم
اکنون «حسین احمدی نیاز» وکیل این کودکان برای احقاق حقوق آنهاست. وی می
گوید: به جز گشین و آلا، پنج کودک دیگر پنج درصد جانبازی گرفته اند و
گشین و آلا نیز بعد از یک سری آزمایش ها با توجه به نظر پزشک درصد جانبازی
دریافت می کنند.
احمدی نیاز که به خواست خود این وکالت را قبول
کرده است، می گوید: این میزان جانبازی برای کودکانی که سلامتی خود را از
دست داده اند بسیار ناچیز است و من به دنبال دریافت درصد جانبازی بیشتری
برای این کودکان هستم.
«فردین اکبری» بازرس خانه خیرین استان
کردستان و عضو هیات مدیره انجمن خیریه روجیار نیز در این باره می گوید: این
انجمن کمک های مردمی خیران را برای درمان این کودکان دریافت و به خانواده
آنان پرداخت می کند.
وی از مساعدت «صباح قریشی» مدیرکل بهزیستی
استان کردستان برای در اختیار گذاشتن اقامتگاه بهزیستی استان تهران برای
اسکان مجروحان و خانواده های آنان در طول دوره درمان که قرار است ظاهرا به
زودی در تهران شروع شود، قدردانی کرد.
اکبری تصریح کرد: درمان این کودکان با حمایت های جمعی از خیران در بیمارستان فوق تخصصی نور افشار آغاز می شود.
ایرنا