کد خبر: ۳۵۳۵۴۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۵ - ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - 2024December 03
انوشیروان رضایی
طبق برآورد حکیم‌زاده ۴۰ درصد کودکان دچار فقر یادگیری هستند، که حتی اگر این آمار را محدود به دوران ابتدایی هم بدانیم رقم قابل ملاحظه‌ایی خواهد شد.
شفاآنلاین:سلامت>در گرما گرم نقد طرح تقویت نظام آموزش و پرورش، با مصاحبه معاونت محترم ابتدایی وزارت آموزش و پرورش رضوان حکیم‌زاده، در گفتگو با تسنیم، بحث «فقر یادگیری» به بحث روز بدل گشت. لذا صلاح دید برخی دوستان تحریریه آن بود که این بحث مهم بصورت ویژه مورد توجه قرا گیرد. بطوریکه از شواهد و قرائن بر می‌آید حکیم‌زاده «فقر یادگیری» را دربرابر کودکان بازمانده از تحصیل مطرح نموده است.
فقر یادگیری از دیدگاه‌ایشان به شرایطی اطلاق می‌شود که «دانش‌آموزان با وجود حضور در مدرسه، مهارت‌های پایه سواد را به درستی کسب نمی‌کنند. این مهارت‌ها شامل خواندن، نوشتن، حساب کردن و سخن گفتن است. » طبق برآورد حکیم‌زاده ۴۰ درصد کودکان دچار فقر یادگیری هستند، که حتی اگر این آمار را محدود به دوران ابتدایی هم بدانیم رقم قابل ملاحظه‌ایی خواهد شد. حال آنکه معلمان، مشاوران وتمام کسانی که با کودکان و نوجوانان کار می‌کنند به خوبی می‌دانند که علائم «فقر یادگیری» در تعریف عام آن، یعنی عدم درک و دریافت مفاهیم پایه‌ایی دروس اصلی در دوره‌های متوسطه اول و دوم هم شایع است که بعضا به همان فقر یادگیری در دوره ابتدایی مربوط می‌شود و در برخی موارد از مشکلات احاطه‌کننده دانش‌آموز در دوره متوسطه نشأت می‌گیرد.
علل این پدیده را که لطمات گسترده‌تری از باز ماندن از تحصیل بدنبال دارد. در یک دید کلی می‌توان در مشکلات خود کودک، خانواده و مدرسه جستجو کرد. بعبارت روشن هر عاملی که باعث بی‌توجهی کودک به فرایند یادگیری بصورت طولانی مدت باشد می‌تواند منجر به فقر یادگیری شود.
مشکلات و بیماری‌های جسمی مزمن و سخت، ضعف بینایی و شنوایی، اختلالات روانی مثل افسرگی طولانی مدت، ، ترس از جدایی و اضطراب مدرسه، انواع صرع تشخیص داده ئشده، مشکلات تیروئید، کم توانی ذهنی در حد هوش مرزی، بیش فعالی و کمبود توجه، درجاتی از‌اتیسم، و مخصوصاً اختلالات یادگیری در دروس مختلف مثل دیکته، ریاضی، خواندن، از عللی هستند که به خود کودک بر می‌گردند و وظیفه خانواده و مدرسه تشخیص به موقع و رفع اثر آن‌ها تا حد ممکن یا قرار دادن کودک در برنامه آموزشی مناسب شرایط اوست.
علاوه بر موارد فوق خانواده از طریق عدم رفع نیاز‌های جسمی و عاطفی کودک مثل سوء تغذیه، محبت نکردن و بی‌توجهی به کودک، تنبیه و آزار کودک، ایجاد محیط پرتنش و مخاطره‌آمیز یا بعضا به دلیل بی‌سوادی و فقر فرهنگی شدید و حتی تفاوت زبان درون خانواده با مدرسه می‌تواند زمینه ساز فقریادگیری باشد.
اما واضح است که عوامل فوق الذکر صرفاً زمینه ساز هستند و اگر نظام آموزشی مناسب و به تبع آن مدراس کارآمدی در کشورموجود باشند عمده عوامل بوجودآورنده فقر یادگیری مرتفع یا کنترل خواهند شد و این پدیده به حداقل ممکن کاهش خواهد یافت. همانند اکثر کشور‌های پیشرو در آموزش و پرورش؛ اما نه تنها چنین نیست بلکه عواملی هم در مدرسه وجود دارند که ضمن تشدید عوامل فردی و خانوادگی کودک خود مستقلا به افزایش فقر یادگیری دامن می‌زنند در حدی که می‌توان گفت عمده منظور حکیم‌زاده توجه به همین عوامل بوده است.
معلم فاقد توانایی‌های پایه و ویژگی‌های معلمی، آموزش نامناسب ویا ناکافی معلمان، مدارس فرسوده، محتوای آموزشی-تربیتی و کتب درسی فاقد جذابیت و نامناسب، کمبود یا فقدان امکانات آموزشی لازم، فقدان برنامه‌های پرورشی و تفریحات جذاب و انگیزه بخش در مدارس، فقدان نظام منسجم و کارآمد غربالگری و پی‌گیری و رفع مشکلات و نارسایی‌های دانش‌آموزان، کمبود فضای آموزشی، تراکم بالای کلاس‌ها، غلبه نگاه مالی بر نگرش آموزشی و پرورشی، مشکلات معیشتی معلمان، تفوق نگاه ایدئولوژیک و سیاست‌زده بر نظام آموزشی و… جملگی از عوامل بی‌انگیزگی و عدم توجه دانش‌آموزان به فرایند یاددهی و یادگیری و ایجاد فقر یادگیری هستند.
لیکن کارشناسان طی روز‌های اخیربیشتر فقدان مهارت و کم توجهی برخی معلمان، تراکم بالای کلاس‌ها، عدم جذابیت کتب درسی تأکیده نموده‌اند. بعنوان مثال بسیاری به این گفنه محمود‌امانی طهرانی؛ دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش که: «۷۰ درصد جمعیت دانش‌آموزان کشور در کلاس‌های بالاتر از تراکم مجاز تحصیل می‌کنند» تأکید داشته‌اند.
سه عامل فوق به در کنار، فقدان نظام غربالگری مشکلات جسمی- روانی دانش‌آموزان و رفع و تخفیف این ناراحتی‌ها را می‌توان عوامل مستقیم قابل دستکاری در کوتاه مدت در نظر گرفت و با برنامه‌ایی در بازه زمانی یک دولت، نسبت به رفع یا کاهش آن‌ها اقدام نمود.
مثلاً توجه به تربیت حرفه‌ایی معلمان به جای نظارت‌های سیاسی-ایدئولوژیک، باز کردن فضای تألیف کتب درسی بر اساس نظام‌های آموزشی موفق دنیا و تنوع بخشی به آن‌ها به جای تألیف کتاب پشت در‌های بسته، تلاش برای افزایش تعداد مدارس و معلمان و کاهش تراکم کلاس‌ها و بالاخره راه‌اندازی نظام غربالگری منسجم در پایه‌های ورودی، جلب اعتماد خانواده‌ها برای مشارکت در این آزمون‌ها و همزمان اصلاح و کارآمد نمودن نظام سلامت، مشاوره ودرمان مشکلات دانش‌آموزان؛ می‌توانند اثر مؤثری بر کاهش فقر یادگیری داشته باشند.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: