از نوجوان ۱۴-۱۵ ساله چه توقعی دارید؟
امیر دبیری مهر، کارشناس مسائل اجتماعی نیز این صحبتهای دکتر شریفی یزدی
را تأیید میکند و با اشاره به این نکته که من خیلی متوجه سخنان کانون
پرورش فکری را متوجه نشدم، اما نظر خودم را خدمت خوانندگان روزنامه
میگویم، تصریح میکند: ایشان در بخشی از صحبتهای خود به سن کنشگری اشاره
کردند که به مشکلات اقتصادی و اجتماعی باز میگردد. برخی از نوجوانان از
سنین پایین وارد فعالیتهای اقتصادی و بازار کار میشوند، که در محیط
اجتماعی هم نمونههای آن را میبینیم. گفته میشود بسیاری بچهها در
شهرهای بزرگی همچون تهران امکان تحصیل ندارند، در این میان پاکبانها،
کارگران بازارهای میوه و تره بار نوجوانان کم سن و سالی هستند که مشغول
کارهای سنگیناند و ما را به یاد انگلستان قرن نوزدهم و بازارهای لندن
میاندازد. کاهش سن نوجوانان در بازار کار، آنها را قطعاً کنشگر میکند،
ولی این اتفاق یک واقعیت بسیار خطرناک است، چون نوجوانی که در این سن وارد
فرآینده کسب معاش میشود، از رشد و شکوفایی آن فرد جلوگیری خواهد شد، یعنی
زمینههای رشد شخصیت، آموزش، کشف استعداد از دست خواهد رفت.
وی در
ادامه گفتههایش خاطرنشان میکند: موضوعی که در رابطه با کاهش
مسئولیتپذیری و کاهش شاخصامید به زندگی بسیار مهم است. با شواهد میدانی و
شاخصهای اجتماعی میتوان به چند دلیل در این تاثیرگذار باشد. شکافی که در
وضعیت اقتصادی جامعه بهوجود آمده و تنزل موقعیت رفاهی و اقتصادی ایران در
قیاس با بسیاری از کشورهای جهان در رنگینگهای جهانی، اینها باعث شده که
نوجوانان که هر روز از طریق شبکههای جهانی و اجتماعی، اطلاعات بسیاری را
به دست میآورند، برنامهریزی برای آینده، آینده نگری، پلنریزی و… با توجه
به واقعیت ها نداشته باشد یا از امیدی به آینده یا چشماندازی کمتری
برخوردار باشند . همانطور که این عدم برنامه ریزی برای آینده، در نسل
بزرگسال و جوان ما کمتر دیده میشود و حتی برخی از مسئولان نمیدانند برای
یکسال دیگر چه برنامه یا چشم انداز اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… خواهند
داشت، پس از نوجوان ۱۴-۱۵ ساله چه توقعی وجود دارد؟ کدام مسئول ما میداند
که در سال آینده چند میلیون شغل ایجاد خواهد شد؟ چقدر تورم کم میشود؟
وضعیت محیط زیست چگونه خواهد بود؟ و… این موضوعات و بی خبری ها به همه
ارکان جامعه تسری پیدا خواهد کرد و در این شرایطی طبیعی است که نوجوان ۱۴-
۱۵ ساله -که در یک شرایط سنی و اجتماعی خاصی به سر میبرد- نیاز به آرامش،
ثبات و… دارد برنامهای و چشماندازی برای زندگی نداشته باشد. وقتی یک
نوجوان میبیند که پدر و مادرش در چه وضعیتی قرار دارد، قیمت مسکن در سال
آینده چگونه است؟ قیمت گوشت برای فردا چقدر خواهد بود؟ فیلترینگ چه می شود؟
مشخص است که او نقش مسئولیتپذیری برای خود تعریف نمیکند. نسل جدید که
مثل نسل گذشته نیست و دسترسی زیاد، آگاهی های بسیار باعث میشود که کنشگری
آنها کاهش پیدا کند. من نام این موضوع را سبک زندگی «خوش باش» یا «این نیز
بگذرد» گذاشتهام چون این نسل برای آینده برنامهای ندارد و همین موضوع به
شاخص کاهش بهامید به زندگی منجر میشود. زمانی که امید به زندگی در
طیفهای سنی افزایش پیدا میکند که یک ماتریس برای زندگی تعریف شده باشد،
این ماتریس چه خود فرد تعریف کرده باشد چه نظام اجتماعی برای او تعریف
کند، به برنامهریزی برای آینده منجر می شود، یعنی شما میدانید تا زمان
بازنشستگی باید چه کار کنید، به سلامت جسم، سلامت روح، شبکه ارتباطی
اجتماعی و محاسبات و دقت نظرها برای یک زیست سالم روبه پیشرفت و شکوفا دقت
بیشتری خواهید داشت و این همانامید به زندگی است.
دبیری مهر در پایان
صحبتهایش میافزاید: بسیاری از آمارها و گزارشها میگویند که یک فرد
باید ۲۰۰ سال کار کند تا بتواند یک خانه ۵۰ متری بخرد و این یعنی «امید
محال» برای حداقل نیاز بشر که همان جای امن برای زندگی است و اینها
ضدامید است. ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور ما اکثرا
ضدامید اجتماعی و چشم اندازسازی برای اقشار مختلف اجتماعی است، نه
تنهاامید ایجاد نمیکنند، بلکهامید را از بین میبرد و نتایج آن را می
توان در پیمایشهایی که نهادهای رسمی کشور منتشر می کنند به وضوح دید./آرمان امروز