کد خبر: ۳۵۱۷۴۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۵ - ۰۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024October 26
محمد خیاط‌زنجانی: «بر اساس مطالعات انجام شده، شاخص‌امید به زندگی و میزان مسئولیت‌پذیری در نوجوانان کاهش پیدا کرده است»
شفاآنلاین:سلامت>«شاخص‌امید به زندگی» یک از مؤلفه‌های مهم در سلامت اجتماعی یک جامعه محسوب می‌شود. متغیر‌های بسیاری بر میزان‌امید به زندگی از جمله سلامت جسم، بیماری‌های غیر واگیر، سلامت روان، متغیر‌های اجتماعی و اقتصادی، تورم، نشاط و… در یک جامعه تأثیرگذار است. در این شرایط وزارت بهداشت و درمان در دولت قبل همواره تأکید داشته که سن‌امید به زندگی در ایران افزایش داشته و «به ۸۰ سال رسیده است»! ولی واقعیت‌های جامعه ایرانی که در میان مشکلات بسیاری غوطه ور است، نشان از واقعیت‌های دیگری دارد. چند روز پیش یک مقام رسمی در کشورمان به روند کاهش سن‌امید به زندگی به نوجوان، هشدار داد. 
به گزارش شفا آنلاین:آن‌طور که محمد خیاط‌زنجانی، دبیر طرح کانون‌یاران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در گردهمایی سراسری کارشناسان مسئول و کارشناسان فرهنگی کانون در کرمان گفته است: «بر اساس مطالعات انجام شده، شاخص‌امید به زندگی و میزان مسئولیت‌پذیری در نوجوانان کاهش پیدا کرده است»، او همچنین میانگین سن کنشگری در جامعه را ۱۴ سال برشمرد، ولی در این رابطه توضیح بیشتری نداد که چه متغیر‌هایی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته تا شاهد کاهش سن‌امید به زندگی در میان نوجوانان و مسئولیت‌پذیری آن‌ها باشیم.
در این شرایط کارشناسان مربوطه نیز به این موضوع اشاره دارند که شرایط جامعه ایرانی در یک دهه اخیر و شاید پیش‌تر از آن از سال (۸۸) دچار دگرگونی شده است. فشار‌های اقتصادی برخانواده‌ها و روند معیوب ایجاد نشاط اجتماعی (که دولت‌ها سعی داشتند آن را در جامعه ایجاد کنند ولی بنا بر ارزیابی عملکرد موفق نبودند) از یکسو و ترسیم آینده‌ای نامشخص و مبهم، باعث بروز کاهش‌امید در جامعه در سطوح مختلف شده است. به عنوان مثال آنچه که در میل به مهاجرت شاهد آن هستیم، بازگو‌کننده این واقعیت است.
علل کاهش‌امید به زندگی در میان جوانان
دکتر علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس و روانشناس اجتماعی درباره علل کاهش‌امید به زندگی در میان جوانان و نوجوانان می‌گوید: مطالعاتی که طی سه یا چهار سال اخیر توسط مراکز پژوهشی داخلی بر روی جوان‌ها و نوجوانان انجام گرفته بیانگر این نکته است که متأسفانه‌امید به زندگی و میزان شادمانی در بین آن‌ها به دلایل مختلف به شدت کاهش پیدا کرده است. متأسفانه ناامیدی در بین جوان‌ها افزایش پیدا کرده که خروجی آن می‌تواند افزایش خودکشی، اعتیاد، مهاجرت، طلاق و بحث‌هایی از این قبیل باشد. مهم‌ترین عامل افزایش ناامیدی و خودکشی در میان جوانان نداشتن یک دورنمای روشن علیرغم توصیه‌ها و نوید‌هایی که مسئولان ریز و درشت در دوره‌های مختلف است.
این جامعه‌شناس خاطرنشان کرد: بخش اعظم وعده‌های مسئولان به لحاظ اقتصادی به لحاظ اجتماعی به لحاظ فرهنگی چون محقق نشده و گاهی هم شرایط کشور بدتر شده نتیجه همه این داستان‌ها این شده است که جوان احساس ناامیدی سرخوردگی ناکامی می‌کند. آن‌هایی که توان مهاجرت دارند به هر دلیلی مهاجرت با همه سختی‌ها مهاجرت می‌کنند. برخی متأسفانه به دام اعتیاد می‌افتند. به این شکل سعی کنند فکر و ذهن خودشان را به غلط آرام کنند. بزرگترین عامل در ناامیدی جامعه مسائل و مشکلات اقتصادی و بعد فشار‌های اجتماعی است‌.

از نوجوان ۱۴-۱۵ ساله چه توقعی دارید؟
امیر دبیری مهر، کارشناس مسائل اجتماعی نیز این صحبت‌های دکتر شریفی یزدی را تأیید می‌کند و با اشاره به این نکته که من خیلی متوجه سخنان کانون پرورش فکری را متوجه نشدم، اما نظر خودم را خدمت خوانندگان روزنامه می‌گویم، تصریح می‌کند:‌ ایشان در بخشی از صحبت‌های خود به سن کنشگری اشاره کردند که به مشکلات اقتصادی و اجتماعی باز می‌گردد. برخی از نوجوانان از سنین پایین وارد فعالیت‌های اقتصادی و بازار کار می‌شوند، که در محیط اجتماعی هم نمونه‌های آن را می‌بینیم. گفته می‌شود بسیاری بچه‌ها در شهر‌های بزرگی همچون تهران امکان تحصیل ندارند، در این میان پاکبان‌ها، کارگران بازار‌های میوه و تره بار نوجوانان کم سن و سالی هستند که مشغول کار‌های سنگین‌اند و ما را به یاد انگلستان قرن نوزدهم و بازار‌های لندن میاندازد. کاهش سن نوجوانان در بازار کار، آن‌ها را قطعاً کنشگر می‌کند، ولی این اتفاق یک واقعیت بسیار خطرناک است، چون نوجوانی که در این سن وارد فرآینده کسب معاش می‌شود، از رشد و شکوفایی آن فرد جلوگیری خواهد شد، یعنی زمینه‌های رشد شخصیت، آموزش، کشف استعداد از دست خواهد رفت.
وی در ادامه گفته‌هایش خاطرنشان می‌کند: موضوعی که در رابطه با کاهش مسئولیت‌پذیری و کاهش شاخص‌امید به زندگی بسیار مهم است. با شواهد میدانی و شاخص‌های اجتماعی می‌توان به چند دلیل در این تاثیرگذار باشد. شکافی که در وضعیت اقتصادی جامعه به‌وجود آمده و تنزل موقعیت رفاهی و اقتصادی ایران در قیاس با بسیاری از کشور‌های جهان در رنگینگ‌های جهانی، این‌ها باعث شده که نوجوانان که هر روز از طریق شبکه‌های جهانی و اجتماعی، اطلاعات بسیاری را به دست می‌آورند، برنامه‌ریزی برای آینده، آینده نگری، پلن‌ریزی و… با توجه به واقعیت ها نداشته باشد یا ‌از امیدی به آینده یا چشم‌اندازی کمتری برخوردار باشند . همانطور که این عدم برنامه ریزی برای آینده، در نسل بزرگسال و جوان ما کمتر دیده می‌شود و حتی برخی از مسئولان نمی‌دانند برای یکسال دیگر چه برنامه یا چشم انداز اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… خواهند داشت، پس از نوجوان ۱۴-۱۵ ساله چه توقعی وجود دارد؟ کدام مسئول ما می‌داند که در سال آینده چند میلیون شغل ایجاد خواهد شد؟ چقدر تورم کم می‌شود؟ وضعیت محیط زیست چگونه خواهد بود؟ و… این موضوعات و بی خبری ها به همه ارکان جامعه تسری پیدا خواهد کرد و در این شرایطی طبیعی است که نوجوان ۱۴- ۱۵ ساله -که در یک شرایط سنی و اجتماعی خاصی به سر می‌برد- نیاز به آرامش، ثبات و… دارد برنامه‌ای و چشم‌اندازی برای زندگی نداشته باشد. وقتی یک نوجوان می‌بیند که پدر و مادرش در چه وضعیتی قرار دارد، قیمت مسکن در سال آینده چگونه است؟ قیمت گوشت برای فردا چقدر خواهد بود؟ فیلترینگ چه می شود؟ مشخص است که او نقش مسئولیت‌پذیری برای خود تعریف نمی‌کند. نسل جدید که مثل نسل گذشته نیست و دسترسی زیاد، آگاهی های بسیار باعث می‌شود که کنشگری آن‌ها کاهش پیدا کند. من نام این موضوع را سبک زندگی «خوش باش» یا «این نیز بگذرد» گذاشته‌ام چون این نسل برای آینده برنامه‌ای ندارد و همین موضوع به شاخص کاهش به‌امید به زندگی منجر می‌شود. زمانی که‌ امید به زندگی در طیف‌های سنی افزایش پیدا می‌کند که یک ماتریس برای زندگی تعریف شده باشد، این ماتریس چه خود فرد تعریف کرده‌ باشد چه نظام اجتماعی برای او تعریف کند، به برنامه‌ریزی برای آینده منجر می شود، یعنی شما می‌دانید تا زمان بازنشستگی باید چه کار کنید، به سلامت جسم، سلامت روح، شبکه ارتباطی اجتماعی و محاسبات و دقت نظر‌ها برای یک زیست سالم روبه پیشرفت و شکوفا دقت بیشتری خواهید داشت و این همان‌امید به زندگی است.
دبیری مهر در پایان صحبت‌هایش می‌افزاید: بسیاری از آمار‌ها و گزارش‌ها می‌گویند که یک فرد باید ۲۰۰ سال کار کند تا بتواند یک خانه ۵۰ متری بخرد و این یعنی «‌امید محال» برای حداقل نیاز بشر که همان جای امن برای زندگی است و این‌ها ضد‌امید است. ساختار‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور ما اکثرا ضد‌امید اجتماعی و چشم انداز‌سازی برای اقشار مختلف اجتماعی است، نه تنها‌امید ایجاد نمی‌کنند، بلکه‌امید را از بین می‌برد و نتایج آن را می توان در پیمایش‌هایی که نهاد‌های رسمی کشور منتشر می کنند به وضوح دید./آرمان امروز

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: