کد خبر: ۳۴۵۴۷۹
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۰ - ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ - 2024June 13
همچنان در مسیر لغو کار کودکان، گره‌ها را کورتر و مسائل را پیچیده‌تر می‌یابیم، امروز مشاغل کودکان انواع و اقسام‌شان نه‌تنها کم، بلکه در سایه گرانی‌های استخوان‌سوز و نابرابری‌های اجتماعی، بیشتر شده ست.
شفا آنلاین:جامعه>در خاطر هر فعالی که مسیر مبارزه با کار اجباری کودکان را پیموده، نام‌ بی‌شمار کودک و مصائب‌شان حک شده که در نتیجه دهه‌ها حضور در خاستگاه این کودکان و فهم رنج و ریشه آلام‌شان، به این قصه پر‌تکرار و بی‌پایان با ادبیاتی روشنگر و جامعه‌ساز در شأن کودکان پرداخته‌اند که در تاریخ این مبارزه خطی خوانا دارد. 
به گزارش شفا آنلاین  وقتی نظری هرچند کوتاه به عقبه این راه پرپیچ‌و‌خم می‌افکنی و هم به امروز این مسیر می‌نگری، با انباشتی از تحلیل‌ها، یادداشت‌ها، بحث‌ها و نشست‌ها از سوی فعالان اجتماعی مواجه می‌شویم که نه‌فقط در روز ۱۲ ژوئن که برای یادآوری این مسئله بغرنج به شکل جهانی نام‌گذاری شده، بلکه در همه ایام، سعی در تدقیق صحیح این پدیده در شرایطی داشته‌اند که به دست کلان و خُرد جامعه با چوب انکار و تقلیل‌گرایی بر فرق سر پدیده کار کودکان، ضربه‌های سهمگینی وارد شده است. یا با ممارست تمام به هرس شاخ و برگ‌های زائد و هجوی پرداخته‌اند که سعی در طرد بیشتر این کودکان از متن جامعه و مغشوش‌کردن علل و عوامل دامن‌زننده به هرگونه در اجبار قراردادن کودکان برای کار در خیابان، کارگاهای زیرزمینی و بر سر سطل‌های زباله‌ با فرض‌هایی مانند درآمد میلیونی این کودکان و... داشتند. با تورق این دیوان آگاهی دادن‌ها و مطالبه‌گری‌ها، پر‌شمار صفحه به چشم می‌آید که یا از منظر حقوقی بارها به انواع و اقسام مواد قانونی اشاره شده که پایبندی تنها به یکی از این مواد از سوی متولیان امر و‌ ارگان‌های مربوطه، مانند سدی در برابر این رود پرخروش انقیاد کودکان عمل خواهد کرد یا مکمل این جستارهای حقوقی به طومار طومار سخنی در این دیوان برخواهیم خورد که از نظرگاه جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و اقتصاد درباره مسئله کار اجباری کودکان به ترسیم درختی سترگ پرداخته است. واگویی چند‌صد‌باره از اینکه در ردیف ریشه و بن این پدیده چه داستان‌های غریبی در عمق خاک این اجتماع در شکل فقر و اعتیاد و فساد اقتصادی و... ریشه دوانده و موجب به کار واداشتن کودکان در شکل پنهان و آشکار شده است یا در شاخه‌های این درخت سر به فلک کشیده در دامن آسیب‌های اجتماعی چه پیامدها و اثراتی مانند میوه زهرآگین در شکل فیزیکی، روانی و اجتماعی به جان کودکی خورانده می‌شود که فال به دست و گونی بر دوش نقش کودکی را به خاطره‌ها می‌سپارد و اجبار همیشگی‌اش نان‌آوری برای خانه و خانواده است. اما چه شد که این‌همه که گفته شد و این‌همه که خواسته و مطالبه شد، همچنان در مسیر لغو کار کودکان، گره‌ها را کورتر و مسائل را پیچیده‌تر می‌یابیم، امروز مشاغل کودکان انواع و اقسام‌شان نه‌تنها کم، بلکه در سایه گرانی‌های استخوان‌سوز و نابرابری‌های اجتماعی، بیشتر شده و طبقات اجتماعی که سابق بر این کودکان‌شان بر سر کلاس درس و کودکی می‌نشستند، امروز شاهد آن هستیم که کوله‌پشتی‌ به دیوار ترک تحصیلی آویخته و بر شانه نحیف‌شان بار دست‌فروشی و شاگردی‌کردن بر سر یک مکانیکی و... سنگینی می‌کند. از آن سو نیز همچنان شاهد آن هستیم که در زمین بازی سیاست‌گذاری‌ها و ارائه راهکارها و برنامه‌ها، کمافی‌السابق، توپ اکثر مسئولان در منطقه آفساید جا خوش کرده است و حسرت رسیدن این توپ حتی به میانه‌های زمین‌ِ شناخت صحیح مسئله کار کودک و هدف قراردادن مصالح کودک به جای پاک‌کردن صورت‌مسئله با طرح‌های جمع‌آوری کودکان و امثالهم، طاقت مدافعان کودک را از دیرباز طاق کرده است. حال آن کودک که 10 سال پیش با تاول‌های پردرد و داغ اسفند‌دودی بر دست در هنگام ایستادن بر سر چهارراه‌ها در زمان سال‌تحویل در کسوت حاجی‌فیروز و آن کودک زباله‌گرد که در برهوت روزمرگی‌اش بر سر سطل زباله جان به لب رسیده از شنیدن تنها صدای خش‌خش زباله، آرزویش یافتن هم‌کلامی بود که با او سخنی بگوید و آن کودک انگشت قطع‌شده زیر دستگاه پرس و آن دیگری در کارگاه بلورسازی ساعت‌ها ایستاده در جوار کوره جهنم‌گون ذوب شیشه با تنها ذوق و دلخوشی خوردن یک کیک دوقلو، به همراه بی‌شمار کودک دیگر در جغرافیای این سرزمین، با تجربه زیست پررنج‌شان که در پیمانه و ظرف درک و طاقت و تحمل بی‌خبران شهر نمی‌گنجد، اکنون مردان و زنانی شدند که در خردسالی، رخت کودکی بر تن‌شان دریده شد و امروز گرفتار‌‌ِ چرخه آسیب و حاشیه‌نشینی و فقر چندین برابرشده، کودک خویش را روانه همان چهارراه و کارگاه و... می‌کنند. و قصه کودک رنجوری دیگر از نو آغاز می‌شود. در پایان این مجال که به بهانه روز جهانی مبارزه با کار کودکان دست داد، باید گفت که خواست همه‌جانبه برای لغو کار کودک تا زمانی در حد یک شعار باقی نمی‌ماند که در فلسفیدن، اندیشه و رفتار یک جامعه و حاکمان آن در قبال کودکان و مصالح آنان، فهمی درست و حقیقی نمایان شود و حفظ حیات کودکان در رأس هر اولویتی قرار گیرد و ترسیم هرگونه مسیر توسعه و سلامت و رستگاری جامعه با در نظر گرفتن سهم مشخص و چشمگیری برای کودکان انجام شود. به‌ویژه آن قشری که در دشورای و ضعف قرار گرفته‌اند. همچنین برای ابتر نماندن بحث باید گفت که پیمودن این مسیر در نبود و حذف نهادهای مدنی و فعالان اجتماعی که در این سال‌های اخیر مثال آن فراوان است، انتزاعی بیش نخواهد بود و عینیت‌بخشی به آن در گرو تپش نبض جامعه مدنی پویایی خواهد بود که در حوزه کودکان دارای کنش‌ورزی و مفهوم‌سازی مؤثر و واشکافی و بازگویی صریح و بی‌پرده هستند و با ایفای نقش تسهیلگری و نظارت، تغییرات را در راستای احقاق حقوق کودکان در عمق جان اجتماع با مطالبه‌گری و الگوسازی رقم می‌زنند./شرق
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: