کد خبر: ۲۷۴۴۸
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۷ - ۱۷ تير ۱۳۹۳ - 2014July 08
چرا زنان معتاد نمی‌توانند از درمان‌های اجتماعی استفاده کنند؛
شفا آنلاين-22 بهار بیشتر از زندگی‌اش نگذشته، اما چهره تکیده و غم‌زده‌اش از سختی‌هایی حکایت می‌کند که در دوران زندگی با آنها دست و پنجه نرم کرده است
به گزارش شفا آنلاين،آرام و شمرده از سرنوشت می‌گوید، از گناهانی که روی شانه‌هایش سنگینی می‌کند و خطاهایی که در آن نقش داشته است.شرمساری در چهره‌اش موج می‌زند و می‌خواهد اشتباهاتش و تاوان سنگین آن درس عبرتی برای دیگران باشد. « سال آخر دبیرستان بودم که با مهرداد آشناشدم، رفتارش آنقدر محترمانه بود که فکر می‌کردم با همه پسران دنیا متفاوت است. آنقدر به وی وابسته شدم که با وجود مخالفت خانواده‌ام، تهدید کردم اگر اجازه ازدواج ندهند با مهرداد فرار می‌کنم. پدر و مادرم به اعتیاد مهرداد پی برده بودند و می‌گفتند ابراز علاقه‌ وی فقط برای تأمین هزینه مواد مخدر است اما نمی‌توانستم بپذیرم پسر مورد علاقه‌ام معتادی است که مرا به‌خاطر پول پدرم می‌خواهد.

بالاخره پدر و مادرم از روی ناچاری پذیرفتند من و مهرداد با هم نامزد شویم اما ترک اعتیادش را شرط ازدواج دانستند. با شروع دوران نامزدی، مهرداد باز ادعا می‌کرد معتاد نیست و اگر پکی به دود و دم می‌زند تفریحی است.

پس از مدتی برای این‌که علاقه‌ام را به وی ثابت کنم تهدید کردم اگر ترک نکند من هم مواد مخدر می‌کشم اما مهرداد با زیرکی از تهدید من سوءاستفاده کرد و شرایط را به‌گونه‌ای پیش برد که من نیز معتاد شدم، در ابتدا فکر می کردم مشکلی وجود ندارد و من هم از این شرایط راضی بودم اما پس از مدتی خماری‌ام، همه زندگی حتی وضعیت ظاهری‌ام را تحت تأثیر خود قرار داد.

 نگاه دیگران به من عوض شده بود به طوری که یک روز هنگامی که روی صندلی پارک نشسته بودم یک نفر از من مواد مخدر خواست، ظاهرم چنان نابسامان شده بود که دیگران مرا با یک خرده فروش اشتباه گرفتند. این موضوع تلنگری بود که به‌خودم بیایم. وقتی به‌خانه بازگشتم دیگر در مقابل تصمیم پدرم برای ترک اعتیاد و جدایی از مهرداد مقاومت نکردم.»

پدیده اعتیاد در همه جوامع بشری اتفاق می‌افتد و متأسفانه روز‌به روز در حال افزایش و تغییر شکل مواد مصرفی اعتیاد‌آور است، اما آنچه اهمیت ویژه‌ای دارد نوع نگاه جامعه به کسانی است که در چرخه اعتیاد گرفتار می‌شوند؛ جامعه‌ای که در برخورد با یک مرد معتاد از واژه اختلال وابستگی استفاده می‌کند و جنبه بیماری را پررنگ‌تر می‌بیند، اما در نگاه به یک زن معتاد سختگیرانه‌تر رفتار می‌کند و گاهی بی‌رحمانه برچسب می‌زند و در برخی موارد حتی رویکرد جرم‌مدارانه آن قوی‌تر می‌شود.

اما سهم یک زن معتاد از جامعه چقدر است؟ جامعه و اطرافیان چقدر باید او را حمایت کنند؟

دکتر سیدحسن حسینی استاد جامعه‌شناس دانشگاه تهران می‌گوید: «اعتیاد یک پدیده جسمی، روانی، اجتماعی و فرهنگی است و در طول تاریخ حیات بشر همواره شاهد آن بوده‌ است. گذشتگان ما با آشنایی از خواص برخی گیاهان آنها را برای برخورد با نامحدودیت‌های طبیعی یا انتقال از یک حالت روانی به حالت خاص دیگر استفاده می‌کردند، اما در 100 سال اخیر نوع و موارد استفاده از این گیاهان مخدر تغییر کرده است و از 20 سال گذشته تا به امروز رویکرد افراد به سمت مواد مخدر صنعتی هم بیشتر شده است. به‌عبارت دیگر امروزه وقتی یک نفر به مواد مخدر معتاد می‌شود دیگر نمی‌تواند وظایف فردی و اجتماعی خود را به‌درستی انجام دهد و همه تلاش خود را در جهت تأمین اعتیاد خود به‌کار می‌برد.»

وی در ادامه افزود: «گاهی این تلاش‌ها در جهت همسو و همراه کردن اطرافیان با هدف تأمین اعتیاد مرد معتاد است. براساس تحقیقاتی که انجام شده مردان معتاد برای فرار از سرزنش و استفاده از امکانات مالی و تهیه مواد، همسران خود را به سمت استفاده از مواد مخدر سوق می‌دهند. در کشورما 10 درصد از معتادان زن هستند و بیشتر آنها دخترانی بودند که یا پدر و برادر معتاد داشتند یا بعد از ازدواج با شوهر افیونی‌شان همراه شده‌اند.

در برخی موارد نیز دیده شده است حتی به زنانی که همسر معتاد دارند توصیه می‌شود طلاق نگیرند زیرا طلاق می‌تواند همسر آنها را بیشتر در باتلاق اعتیاد غرق کند، این در حالی است که چنین زنانی قربانی زیاده‌خواهی مردان معتاد می‌شوند.»

حسینی ادامه می‌دهد: «گروهی دیگر نیز به‌دلیل مشکلات اقتصادی، فرهنگی و محیط نامناسب خانوادگی گام در مسیرهای غیر اخلاقی می‌گذارند، اما با‌توجه به این‌که اجبار اقتصادی و اجتماعی باعث این امر شده است وی دچار فشارهای روانی بسیاری شده و برای مقابله با تنش‌های روحی به سمت استفاده از مواد مخدر گرایش پیدا می‌کند.»

آنچه مسلم است در جامعه ما به علت اختلال‌های موجود در نهاد خانواده و معضلات فراوان اجتماعی و فرهنگی 70 درصد از زنان معتاد توسط همسرانشان در باتلاق اعتیاد گرفتار شده‌اند.این دسته از زنان در ابتدا به‌دلیل ترس یا تهدید همسر و حتی به واسطه علاقه شدید به همسرشان اقدام به توزیع مواد می‌کنند اما به تدریج در گامی فراتر به سوی مصرف مواد مخدر می‌روند و زندگی خود و فرزندانشان را به تباهی می‌کشند.

اما نکته جالبی که به چشم می‌خورد این است که به جز مواردی که مردان از اعتیاد همسرانشان سوءاستفاده می‌کنند کمتر مردی دیده می‌شود که حاضر باشد با یک زن معتاد زندگی کند. این در حالی است که یک زن سالم ممکن است سال‌های زیادی از عمر خود را در کنار همسر معتادش زندگی کند و پناهگاه عاطفی فرزندان در برابر اعتیاد پدر خانواده باشد.
دکتر مریم یوسفی، روانشناس بر این باور است که فرهنگ مردسالار سنتی باعث می‌شود جامعه نگاهی سختگیرانه به کجروی‌های زنانه داشته باشد.

وی می‌گوید: «در جامعه مردسالار سنتی بسیاری از رفتارها برای مردها مجاز است اما همان رفتار برای زنان ناهنجاری و ضدارزش قلمداد می‌شود. حاکمیت چنین شیوه فکری ناشی از نوع تربیت و پرورش افراد جامعه است.

برای مثال هنگامی که از سیگارکشیدن یا اعتیاد مردان سخن به میان می‌آید، زبان به توجیه‌ باز می‌کنند که مشکلات اقتصادی و اجتماعی بر وی غالب شده و تقصیر ندارد و در منصفانه‌ترین برخورد دلیل اعتیاد یک مرد را دوستان ناباب معرفی می‌کنند، اما همین افراد وقتی می‌شنوند زنی معتاد است شروع به سرزنش او کرده و حتی از هم‌صحبتی با وی دوری می‌کنند و به او انواع برچسب‌ها و انگ‌ها را می‌زنند.»

از نظر افراد جامعه، زن معتاد هنجارشکنی کرده و برخلاف هنجار و ارزش جامعه رفتار کرده است در حالی که یک مرد با چنین رویکردی هرگز هنجارشکنی نکرده و تنها بیمار محسوب می‌شود زیرا او مرد است.

در چنین شرایطی اگر یک زن ناخواسته در دام اعتیاد گرفتار شود یا حتی خودش به سمت اعتیاد رفته باشد و به مرحله‌ای برسد که بخواهد به دنیای سلامت برگردد با یک سد بزرگ روبه‌روست زیرا او از بازگوکردن مشکلش هراس دارد و می‌داند با این کار نه تنها کمکی دریافت نمی‌کند بلکه با توهین و تحقیر و طردشدن از جمع دوستان و خانواده مواجه خواهد شد و متأسفانه این برخورد جامعه عاملی برای افزایش این معضل در جامعه محسوب می‌شود.

یوسفی معتقد است باید دیدگاه و افکار مردم نسبت به تبعیض جنسیتی تغییر کند و این فقط از طریق آموزش و فرهنگسازی امکانپذیر است. بنابراین نباید از نقش رسانه‌های دیداری و شنیداری غافل شد.

از سوی دیگر قانونگذار هم باید با توجه به مقتضیات زمان و جامعه تغییراتی را در برخی از بندهای قانون ایجاد کند.

دکتر حسین ابراهیمی مقدم- روانشناس- از منظر دیگر این موضوع را مورد بررسی قرار می‌دهد و می‌گوید: «ریشه‌های فرهنگی ما عمدتاً زنان را نظیف‌تر و پاک‌تر از مردان می‌داند و کوچک‌ترین خطای آنها را بزرگ‌تر می‌بیند، از سوی دیگر بحث فرزند‌پروری و جایگاه کلیدی زنان در این زمینه بسیار حائز اهمیت است. در صورتی‌که مادر خانواده دچار اختلال‌های رفتاری باشد احتمال بروز مشکل در سیستم تربیتی فرزندان بسیار بیشتر است و فرزندان دارای مادران معتاد در مقایسه با فرزندانی که پدر معتاد دارند بیشتر در معرض آسیب‌پذیری قرار می‌گیرند. در نگاهی دیگر سوءاستفاده از مواد در بین مردان بیشتر است و همین شدت شیوع می‌تواند به عادی جلوه دادن آن منجر شود.»

وی در ادامه می‌گوید: «هنگامی که مردان و زنان به سمت سوءاستفاده از مواد گرایش پیدا می‌کنند اختلال‌های رفتاری و روانی آنها متفاوت است.  برای مثال مردان هنگام اعتیاد به سمت جرایمی چون دزدی، جیب‌بری و... روی می‌آورند، اما زنان به سمت جرایمی نظیر جرایم اخلاقی می‌روند که از نظر اجتماع و فرهنگ مجرمانه‌تر تلقی می‌شود.»

جامعه از انسان‌هایی تشکیل شده که در نهاد خانواده و تحت تربیت زنان پرورش می‌یابند. به‌عبارت دیگر رشد اجتماعی، سلامت و سعادت هرجامعه به نحوی با رشد فکری، اجتماعی و سلامت زنان در ارتباط است، با چنین دیدگاهی سختگیری جامعه چگونه باید باشد؟

دکتر جعفر بای محقق و کارشناس آسیب‌های اجتماعی می‌گوید: «روند رشد اعتیاد به مواد صنعتی بخصوص در آرایشگاه‌ها و سالن‌های ورزشی رو به افزایش است و از آنجایی که زنان همیشه در معرض آسیب بیشتری هستند و تصویر جامعه از زن معتاد تصویری دلخراش است، نوع نگاه جامعه به اعتیاد زنان باید سختگیرانه‌تر باشد. به عبارت دیگر باید ضریب حساسیت‌های جامعه بیشتر شود تا آثار تخریبی بر پیکره جامعه کاهش یابد. البته این حساسیت نباید به سمت برچسب‌زنی یا حتی بی‌تفاوتی باشد بلکه واکنش جامعه باید کاملاً حساب شده و محکم باشد، البته این حساسیت‌ها باید در مورد مردان هم تقویت شود تا بتواند زن و مرد را به سمت ترک اعتیاد سوق دهد.»اما دکتر سیدحسن حسینی با دیدگاهی دیگر می‌گوید: «اگر در ایران زنان در هر پدیده‌ای بیشتر مورد لعن و نفرین و ناسزا قرار می‌گیرند به این دلیل است که جامعه حقوقی را برای مردان آزاد می‌داند و همان حق از زنان سلب می‌شود. در پدیده‌ای همچون اعتیاد بهتر است به‌جای نفی آن یا برخورد قهری و انگ زدن، به پیگیری دلیل ظهور آن پدیده بپردازیم.

اگر تلاش شود در بسیاری از زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی همچون اشتغال، احترام و... برای زنان حقوقی متناسب مردان در نظر گرفته شود نشاط و رضایت اجتماعی افراد افزایش می‌یابد و قطعاً در این شرایط می‌توان برای رهایی از این معضل گام‌های مفیدی برداشت. بنابراین توجه به عوامل عاطفی و اجتماعی، افزایش آگاهی و مهارت‌های زندگی در زنان و اجرای برنامه‌های پیشگیرانه برای جلوگیری از بحران‌های خانوادگی می‌تواند از جمله دلایل مهم برای جلوگیری از اعتیاد زنان باشد. در حالی که انگ زدن اجتماعی و برچسب زدن باعث می‌شود زنان سعی ‌کنند این اختلال وابستگی را پنهان کرده و کمتر از خدمات عمومی برای درمان استفاده کنند.»

ایران
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: