کد خبر: ۲۵۴۵۴۶
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۱ - ۱۵ فروردين ۱۳۹۹ - 2020April 03
مسئله اصلی آن است که شهروندانی که حتی به دلیل رفتن به قرنطینه در خانه دوم جابجا می‌شوند را چگونه باید متقاعد کرد. از سوی دیگر بخش قابل‌توجهی از مردم نیز حسب ضرورت معیشت، می‌بایست بر سرکارهای موقت و دائم خود باشند
شفاآنلاین>سلامت>شیوع ویروس کرونا، جامعه را در موقعیت بحرانی خاصی قرار داده که بیش از همه، ناشی از نوعی ابهام و چالش در نحوۀ سیاست‌گذاری برای مدیریت بحران و سردرگمیمردم در تشخیص الگوی رفتاری متناسب با بحران است که شهروند مسئول می‌تواند کلید خروج از بحران کرونا تلقی شود.

پزشکان تأکید دارند که فاصله‌گیری فیزیکی و رعایت قرنطینه خانگی توسط افراد، بهترین راه کنترل شیوع این ویروس و گذار از این بحران است؛ اما از سوی دیگر گزارش‌ها بیانگر جمعیت چندمیلیونی‌ای هستند که به دلیل تعطیلات و ایام عید نوروز از شهرهای محل سکونت خود به مقاصد مختلفی خارج شده‌اند.

 درنتیجه این جابجایی، خود مسبب شیوعی بیشتر و بالارفتن آمار بیماران خواهد شد. مسئله اصلی در این شرایط، پیدا کردن راه‌حلی برای همراه کردن مردم با سیاست‌های قرنطینه و مراقبت‌های بهداشتی لازم در کنترل شیوه ویروس کرونا است.

هرچند سفرهای این ایام، بیش از آنکه دلالتی برای سفر و تفریح نوروزی داشته باشد، بیشتر به مقصد رفتن به خانه‌های دوم ساکنان شهرهاست که یا در مناطق ویلایی خانه‌های دومی دارند یا در شهرهای شمالی و گاه نیز در زادگاهشان خانه‌هایی قبلی را بازسازی کرده‌اند. 

مسئله اصلی آن است که شهروندانی که حتی به دلیل رفتن به قرنطینه در خانه دوم جابجا می‌شوند را چگونه باید متقاعد کرد. از سوی دیگر بخش قابل‌توجهی از مردم نیز حسب ضرورت معیشت، می‌بایست بر سرکارهای موقت و دائم خود باشند. لذا مسئله اصلی صرفاً قرنطینه نیست، بلکه اتخاذ سیاست‌هایی است که الگوهای بهداشتی پیشگیری از شیوع را ترویج کند.

در این یادداشت به گروهی خواهیم پرداخت که به دلایل متعدد با سیاست‌های بهداشتی ستاد مبارزه با بحران کرونا همراهی نمی‌کنند. 

در این شرایط، این عزیزان سفر کرده از حقوق اولیه شهروندی خودشان برای رفتن به خانه‌های دوم یا اختیارشان برای رفتن به خانه پدری، به‌عنوان دلیل اصلی سفر یاد کرده‌اند؛ اما مسئله اصلی آن است که اگر این نوع رفتارهای مخاطره‌آمیز ادامه پیدا کند، چه اتفاقی برای جامعه خواهند افتاد؟

شاید بهتر باشد به ریشه‌های شیوع این رفتارهای مخاطره‌آمیز که خود زمینه‌ساز شیوع کرونا نیز می‌شود، اشاره‌ای کنیم. اصولاً همراهی شهروندان با سیاست‌های مقابله با بحران‌های شیوع، مستلزم چند مؤلفه مقدماتی است: ابتدا شهروندان باید آگاهی، مهارت و تعهد لازم برای رفتار در موقعیت‌های بحرانی را داشته باشند؛ و مهم‌تر آنکه باید به مراجع مدیریت بحران و دولت نیز اعتماد کافی داشته باشند؛ مدیریت بحران نیز ضروری است که عملاً نشان دهد تصمیمات و سیاست‌های بخردانه ای را اتخاذ کرده است.

آنچه که در ایران زمینه بروز چنین رفتارهای مخاطره‌آمیز توسط شهروندان به سفر رفته یا شهروندانی که دیدوبازدیدهایشان را به نام قرنطینه ولی در خانه‌هایشان انجام می‌دهند، می‌شود، از یکسو ناشی از فقدان آگاهی و مهارت لازم برای فهم موقعیت بحرانی و شرایط خطر کرونا است و از سوی دیگر ناشی از بی‌اعتمادی به نهادهای دولتی مسئول و سیاست‌های گاه متناقض آن‌ها. گویی مردم و برخی از مسئولان، هنوز متوجه عمق فاجعه و بحران ویروس کرونا نیستند.

 اصولاً در همه موقعیت‌هایی که فقدان آگاهی و درک درست از موقعیت بحرانی وجود دارد و همچنین با فقدان اعتماد به نهادهای بالادستی و مدیریت بحران مواجه باشیم، این رفتارهای غیرمسئولانه و پرخطر شهروندان تکرار می‌شود؛ حتی گاه هزینه‌های جانی فراوان نیز نمی‌تواند مانع از این رفتارهای خطرآفرین شود.

نمونه دیگری که می‌توان آن را کرونای پنهان جامعه ایرانی دانست، تصادفات جاده‌ای است که هرسال زیاده زیادی را به کام مرگ می‌فرستد. تصادفاتی که در یک بی‌مسئولیتی متقابل میان شهروندان و مسئولان مربوطه شکل می‌گیرد.

درخصوص شرایط فعلی کرونا، این تفاوت وجود دارد که اگر تصادف، معطوف به سرنشینان ماشین‌ها است، کرونا هیچ‌گونه مرزی را نمی‌شناسد، پیاده و سواره، شهری و روستایی، فقیر و غنی و... همه در خطر هستند؛ و چنین بحران عمومی‌ای باید با همراهی عمومی مردم در همه موقعیت‌ها و منزلت‌ها همراه باشد.

اما در شرایط فعلی وقتی که شهروندان رعایت نکنند (یادمان باشد همان درصد اندک افراد بی‌مبالات می‌تواند هرگونه سیاست قرنطینه را ناکارآمد کند) یا مدیران به‌درستی تصمیم نگیرند، تاوان آن‌ها را باید جامعه در گسترده‌ترین سطح بپردازد. 

پیامد رفتار آن‌ها، از یکسو تداوم شیوع بیماری و به خطرافتادن جان انسان‌های بیشتری است که در معرض این ویروس قرار می‌گیرند؛ و از سوی دیگر یک پیامد بلندمدت نیز آن است که دولت‌ها مجبور شوند، سیاست‌های قهری و اجباری بیشتری را فراتر از حقوق شهروندی بر مردم تحمیل کنند تا بتوانند جلوی این بیماری را بگیرند.

 هرچند بی‌مبالاتی این شهروندان خطاکار تا حدی ریشه در کم‌کاری دولت‌ها در ترویج فرهنگ شهروندی است و گویی بی‌اعتمادی نهادینه‌شده میان شهروندان و دولت‌ها، ناشی از میل دولت‌ها برای داشتن شهروندانی مطیع‌تر و با آگاهی کمتر نسبت به حقوق و وظایفشان است؛ 

اما به‌هرحال کوتاهی شهروندان در حل این بحران، نه‌تنها آب به آسیاب سیاست‌های کنترلی قهری خواهند ریخت، بلکه در بلندمدت منجر به از دست رفتن بیشتر حقوق شهروندی خواهند شد.

برای همین اهمیت موقعیت‌های بحرانی دقیقاً در آن است که ما توانایی‌ها و شایستگی‌های خودمان را می‌سازیم و آن‌ها را در نظم جامعه و سیاست آن نهادینه می‌کنیم. شهروندان امروز در این موقعیت هستند که می‌توانند نه‌تنها حافظ جان و سلامت خودشان و دیگران باشند، بلکه حافظ حقوق شهروندی خود در بلندمدت و برای آینده باشند.

ضمن اینکه عدم رعایت نظم بهداشتی شرایط شیوع کرونا، نه‌تنها حقی برای شهروندان نیست، بلکه تخلفی از وظایف آن‌ها نسبت به جامعه‌ای که عضوش هستند هم می‌باشد. به همین دلیل بی‌مبالاتی برخی شهروندان که بدون ضرورت به سفر رفته یا مسائل بهداشتی را رعایت نمی‌کنند، یک انتخاب نیست، بلکه یک تخلف از قواعد عمومی نظم جامعه است.

شهروندی همان‌قدر که برای ما حقوقی را در جامعه تضمین می‌کند، تکالیفی نیز برای رعایت امور جامعه و حفاظت از مرزهای آن برایمان تعریف می‌کند. تخطی از این قواعد، نه‌تنها نقض حقوق شهروندی سایرین است، بلکه تخطی از تعهدات حقوقی و اخلاقی ما به جامعه هم محسوب می‌شود. 

ازاین‌رو باید در عرصه عمومی، رسانه‌ها و در میان گروه‌های مرجع این مقوله بیان شود که تخطی از قواعد پیشگیری از شیوع بیماری، نه‌تنها به امروز خودشان و دیگران صدمه خواهند زد، بلکه سرنوشت هویت شهروندی در ایران را نیز به سمت مصلوب‌ شدن و حاشیه‌شدگی بیشتر در سیاست‌های کلان خواهد برد. ازاین‌رو دراین بحران، فرصتی داریم که شهروندانی مسئول و مدبر از خودمان بسازیم تا امروز و فردای خودمان را روشن‌تر کنیم.ایرنا 

جبار رحمانی

 انسان‌شناس و استاد دانشگاه

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: