من هم مانند خیلیها هنوز حسرت صبحهایی را میخورم که روزنامه را ورق بزنم اما قرار نیست روزنامه کاغذی به محاق برود و یقینا این شرایط موقت بوده و این دوره نیز کوتاه خواهد بود
شفاآنلاین>اجتماعی>سلامت>این نوشته، وداع با روزنامه کاغذی نیست. کار ما هم وداع گقتن نیست، باید باشیم و هستیم. خیلی دور نخواهد بود دوباره با کاغذ برگردیم و سلام کنیم. آن روز خواهد آمد.
از کسانی هستم که همچنان معتقدم عصر روزنامه نگاری کاغذی – چاپی پایان نیافته است و ۲۰۰ سال حیات روزنامه نگاری در ایران عزیز همچنان ادامه دارد، هرچند ممکن است شکل و شمایل آن تغییر یافته یا ضعیف شده باشد.
اما به هرحال به فراخور متضیات زمان و شرایط موجود باید ضمن بهرهبرداری از ابزارهای نوین دیگر همانند صوت و تصویر ونسخه آنلاین در کنار نسخه کاغذی، رسانهای همگرا باشیم تا وفاداری مخاطب به خود را تقویت کرده و استحکام ببخشیم (به قول استاد شریفم دکتر یونس شکرخواه، یک بار تولید کن و بارها منتشر کن، یعنی محتوا را در مدیومهای مختلف توزیع کنیم تا پیوستگی و ماندگاری مخاطب و محتوا بیشتر شود).
مقتضیات این روزها ایجاب میکند که برای مخاطب محصولات متنوع تولید کنیم؛ البته روزنامه، روزنامه است و شخصا همچنان طرفدارش هستم، خواهم بود و پای آن میایستم (هرچند روزنامهگاری سنتگرا نیستم اما با مدرنیته نیز دشمنی ندارم ومقابل تکنولوژی نخواهم ایستاد، با آن همراه خواهم بود تا همراه نیاز و سلیقه مخاطب باشیم با هر روش منطقی و حرفهای).
با این مقدمه اما قصد دارم به موضوع دیگری بپردازم و البته که ما روزنامهنگاران، به قول نویسنده ترکیهای «به نوشتههای آغازین عادت داریم نه به نوشتههای وداع».
نوروز امسال، آخرین سال قرن شمسی، یک وداع است با سالی تلخ و سخت، با قرنی پراز هیاهو، با سنتهای رسانهای کهنه. اما نوروز ایران همانند ۲۰۰ کشور دیگر با میهمان ناخوانده «کروناویروس» رنگ عجیب و غریبی به خود گرفت و همه را خانه نشین کرد. در نوروز آخرین سال قرن، روزنامهها البته به سنت سالیان اخیر بازهم در خانه ماندند. این یک سنت همیشگی شده است؛ سنتی غلط و آزاردهنده.
خود این بحث نیز تکراری و کسالتآور است تا زمانی که زیرساختهای انتشار روزنامهها در ایام نوروز که مهمترین آن سیستم توزیع است برطرف نشود، نه میتوان و نه باید توقع انتشار روزنامهها در روزهای تعطیلات نوروزی را داشت؛
اما همه اینها دلیل نمیشود که کانالهای رسمی اطلاعرسانی به یکباره چیزی حدود ۲۰ روز مسدود شده و هیچ مرجع رسمیای در سپهر رسانهای کشور فعال نباشد.
از همه مهمتر اینکه ذهنیتی در جامعه به وجود میآید که وقتی در کشور دو هفته روزنامهای منتشر نشود هیچ اتفاق مهمی نمیافتد پس میشود در بقیه روزهای سال هم روزنامه نباشد و اتفاقی نیفتد بنابراین روزنامهها برای اینکه چنین آفتی دامنگیر مطبوعات نشود لازم است در چند صفحه ولو اینکه توزیع گسترده و سراسری هم نداشته باشد منتشر شوند.
امسال نوروز وضعیت اما متفاوت بود، جان و سلامت افراد در خطر و روح بشریت آزرده و نگران بود و هست و ما رسانه نگارها باید به تعهد و مسئولیت وفادارمی ماندیم و حس تداوم زندگی را روایت میکردیم.
کار سختتر از همیشه است و بود. به عنوان سردبیر محتوایی روزنامه و مدیر ارشدم که مسئول حفظ سلامت همکارانمان و درعین حال مراقب زنده ماندن روزنامهایم، در روزهایی که اپیدمی کرونا ویروس روز به روز بیشتر شدت میگرفت، سلامت همکارانمان و درعین حال محروم نماندن مخاطبان از اخبار و اطلاعات مهم و آگاه سازی ایشان از خطرات این ویروس کشنده مهمترین اولویت مان بود.
قبل از هرچیز صحیح نمیدانستیم برای حفظ موجودیت موسسهمان وحفظ نظم کاری افراد زیادی از جمله همکاران تحریریه، امور فنی و تدارکات، چاپ و توزیع را که هر روز با وسایل حمل و نقل عمومی به مؤسسه رفتوآمد میکنند، با کمترین فاصله در یک مکان نگه داریم؛
بنابراین از نیمه اسفند مطابق سیاست دورکاری عمل کردیم. اما همچنان با این مشکل همیشگی روبرو بودیم که چگونه روزنامه را در تعطیلات بدست مردم برسانیم و البته این مشکل مضاعف را هم داشتیم که چگونه در روزگار کرونازده روزنامه را بیآلودگی به مخاطب تحویل دهیم. درباره روشهای مختلفی بحث شد؛
ازجمله این که روزنامه را بسته بندی کنیم که البته زمان، هزینه و عدم امکانات فنی این امکان را نداد. اما برای نوروز، راهی را که سال قبل در زمان وقوع سیل در نوروز آزمودیم تکرار کردیم؛ انتشار الکترونیکی روزنامه. بنابراین کار خبری خود را در فضای برخط ادامه دادیم روزنامه را به سیاق همیشگی تا مرحله چاپ پیش بردیم.
تمام مراحل کار از تولید تا تایید محتوا و صفحه آرایی و ویراستاری با پیروی از قانون دورکاری انجام شد. نهایتا صفحات به صورت پیدیاف آماده و در سایت بارگذاری شد. در کنار آن از مدیومهای صدا (حدود ۲۰۰ دقیقه)، تصویر (کلیپ و ویدئو ژورنال) و سایت ایران آنلاین نیز بهره بردیم. همکارانمان در ایران ورزشی و ایران انگلیسی نیز به همین سیاق رفتار کردند.
شاید این شائبه پیش پیش آید که ایران روزنامه دولتی و دارای امکانات است، اما همکاران من شهادت میدهند همه این اتفاقها بدون کوچکترین ارائه خدماتی به آنان صورت گرفته و همگی از وسایل شخصی خود برای تولید و ارسال محتوا استفاده کردند و تعداد کمی نیز به محل کار رفتند.
ما میتوانستیم به نسخه آنلاین خبر بدون صفحه آرایی اکتفا کنیم اما با اعتقاد به لزوم حفظ روح روزنامهنگاری در تعطیلات، خودمان را مکلف کردیم تا آستانهٔ چاپ، تمام مراحل یک روزنامه روتین را انجام دهیم. آنان که تجربه کار در محیط دولتی را دارند میدانند در چنین محیطی انجام اینگونه فعالیتها چه قدر سخت است و چه میزان مخالف دارد اما در ایران ما اینگونه نبود.
این را هم بگویم که نه در جایگاه سردبیر یک روزنامه دولتی چنین حرفی میزنم (که گویی در روزنامه دولتی منابع سرشار مالی و نیروی انسانی و امکانات و…وجود دارد!) بلکه براساس تجربه روزنامهنگاری در نشریات خصوصی نیز معتقدم این فرایند در آن رسانهها نیز قابل انجام است و پیشتر هم به این روند اقبال داشتهام، آنچنانکه همکارانم نیز می توانند شهادت دهند همین دیدگاه را داشتهام.
به هر روی در این مدت در روزنامه ایران با حداکثر توان چنین کردیم و تابآوری را نشان دادیم. خسته شدیم اما ماندیم تا جانی تازه به جامعه بدهیم و امیدی زنده کنیم. هرچند پیش فرض روزنامه نخواندن مخاطبان در عید نیز با تردید جدی مواجه بود اما خوشبختانه بازتاب آماری و یافتههای میدانی مشخص کرد گروه قابل توجهی از خوانندگان روزنامه، بخشی از زمان فراغت خود را به مطالعه روزنامه اختصاص میدهند.
ضمن اینکه نقل مطالب اختصاصی «ایران» در سایتها و کانالهای خبری، موجب افزایش قابل ملاحظه شمار مخاطبان شد وحتی برای همکاران ما در بخش مجازی ما عجیب بود که درخواست انتشار آگهی هم داشتیم و در دو نوبت اگهی الکترونیکی منتشر کردیم.
اما از دیشب که تصمیم گرفته شد انتشار کاغذی روزنامهها به دلیل تعطیلی چاپحانهها متوقف بماند، صداهای مختلفی بلند شد. عدهای خوشحال و جمعی نیز مایوس و ناراحت شدند و برخی هم مثل همیشه ناسزاگویان به مطبوعات حمله کردند که چه نشستهاید که عمرتان تمام شده و خودتان خبر ندارید و نکات دیگری که فعلا جای طرحشان اینجا نیست.
دوستان و همراهان عزیز! وقتی از یکماه پیش تیتر زدیم و از مردم مصرانه خواستیم در خانه بمانند، چگونه از ایشان میخواهیم برای خرید روزنامه از خانه بیرون بیایند؟ دور ماندن از بوی کاغذ برای هیچ روزنامهنگار و روزنامهخوانی آسان نیست.
من هم مانند خیلیها هنوز حسرت صبحهایی را میخورم که روزنامه را ورق بزنم اما قرار نیست روزنامه کاغذی به محاق برود و یقینا این شرایط موقت بوده و این دوره نیز کوتاه خواهد بود. مهم این است که در این شرایط تحمیل شده از تجربه جدید استفاده کنیم.
به عنوان یکی از اعضای خانواده بزرگ مطبوعات و با توجه به تجربهای که در روزنامه ایران داشتیم میگویم میشود بمانیم و باشیم و با لباس دیگر و دوباره برگردیم به سنت همیشگیمان. البته تاکید میکنم مدیران روزنامه ایران موافق تعطیلی روزنامهها نیستند هرچند از تصمیمات جمعی حمایت میکنند.
بیاید فرصت را غنیمت بشماریم و اهالی تحریریهمان را با صداو تصویر و نسخه آنلاین پیوند دهیم و برای مخاطبان یک سبد محصول آماده کنیم تا فردای روزگار کرونا بتواند از این سبد هرچه خواست بردارد؛
روزنامه کاغذی، صدا و پادکست، تصویر و ویدئو، مطالب آنلاین و… میدانم که مردم ما اساسا با روزنامه خو نگرفتهاند و میفهمم که برای ما رسانهایها، روزنامه اینترنتی شاید مخاطب روزنامه کاغذی را نداشته باشد و تأثیرگذاریاش همانند آن نباشد، اما این اول راه است.
«رسانه روزنامه» رقبای جدیدی از جمله رسانههای اجتماغی و شبکههای ماهوارهای پیدا کردهاند که در خبررسانی سریعتر و چابکتر عمل میکنند، برای همین در اغلب دنیا روزنامهها با کاهش تیتراژ مواجه بودهاند و روزنامههایی موفقتر بودند که از بستر رسانههای آنلاین استفاده کردهاند.
گاردین و نیویورکتایمز الگوی خوبی هستند در این زمینه که با استفاده درست از پلتفرمهای آنلاین، مخاطبان آنلاین خود را به چند صد برابر نسخه کاغذی رساندهاند. روزنامه انگلیسی گاردین با ۲۵۰ هزار نسخه کاغذی، ۱۷۰ میلیون مخاطب آنلاین دارد.
نیویورکتایمز آمریکایی هم با اینکه نسخه آنلاین خود را پولی کرده اما تقریبا همین وضع را دارد. اما گاردین با استفاده از کمک داوطلبانه توانسته خود را حفظ کند. ما هم در ایران باید به این سمت برویم و تن بدهیم به این بستر.
این نوشته، وداع با روزنامه کاغذی نیست. کار ما هم وداع گقتن نیست، باید باشیم و هستیم. خیلی دور نخواهد بود دوباره با کاغذ برگردیم و سلام کنیم. آن روز خواهد آمد.
مخاطبان عزیز!
همراهان هر روز ما!
سلامتی شما برای ما مهم است باور کنید چه آنان که روزنامه میخوانند چه آنان که نمیخوانند افراد خانواده ما هستند و غم و شادیشان برایمان مهم است. پس با ما باشید، فعلا بیکاغذ. هر روز صبح روزنامههای ما را آنلاین ورق بزنید و مطلع شوید.
در دوران پساکرونا هم همراه باشید، بخرید و بخوانید. دوباره با کاغذ برمیگردیم و شما با روزنامه کاغذیتان خواهید بود. خیلی دور نیست، همچنان منتظرمان بمانید.
چند پیشنهاد تکمیلی برای کمک به اقتصاد روزنامهها:
یک – از صاحبان آگهیها (بویژه بخش دولتی) بخواهیم که آگهیهای خود را به نسخههای الکترونیکی نشریات ارائه دهند.
دو- روزنامهخوانها مثل گذشته هزینه خرید روزنامه را با تخفیف بصورت الکترونیکی پرداخت کنند.
سه - اپلیکیشنهای کتابخوان و فروش آنلاین کتاب، نشریات را در سامانههای خود قرار دهند و به فروش برسانند.
نهادهای دولتی و مشترکان بصورت گذشته نشریه را خریداری کرده، هزینه ان را پرداخت کنند.
چهار- دولت برای جبران زیان روزنامهها بویژه نشریات خصوصی که به اگهی و تکفروشی وابستهاند مصوبهای داشته باشد که لطمه نبینند و همانند تمام کسب و کارها، از محل اعتبارات تعیین شده حمایت از این صنف را هم در نظر داشته باشد.
بدین گونه اقتصاد روزنامهها لطمه نخواهد دید، تعدیل کارکنان صورت نمیگیرد و مشکل پرداخت حقوق پرسنل با مشکل مواجه نمیشود.ایران آنلاین
جواد دلیری
سردبیر روزنامه ایران و پژوهشگر رسانه