در ايران نيز بيش از 12 درصد بزرگسالان به ديابت مبتلا هستند که به معضلي بهداشتي- درماني و اجتماعي بدل شده است.هدف اصلي در درمان ديابت، قراردادن ديابتي در شرايطي است که بتواند بدون محدوديت، از زندگي فعال وشاداب و طول عمر طبيعي برخوردار شود
شفاآنلاین>سلامت>آمار منتشر شده از سوي فدراسيون بينالمللي ديابت حاکي است که بيش از 418 ميليون نفر از بزرگسالان در سراسر جهان به ديابت مبتلا هستند و تا 25 سال آينده اين رقم به بيش از 600 ميليون نفر خواهد رسيد.
برآوردها نشان از افزايش دو برابري عده مبتلايان به ديابت در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا دارد، يعني 35 ميليون و 400 هزار نفر به 72 ميليون و 100هزار نفر خواهد رسيد.
در ايران نيز بيش از 12 درصد بزرگسالان به ديابت مبتلا هستند که به معضلي بهداشتي- درماني و اجتماعي بدل شده است.هدف اصلي در درمان ديابت، قراردادن ديابتي در شرايطي است که بتواند بدون محدوديت، از زندگي فعال وشاداب و طول عمر طبيعي برخوردار شود.
تحقق چنين شرايطي امکانپذير نيست مگر با آموزش به بيمار و اطرافيان وي. مبتلايان به بيماريهاي مزمن از جمله ديابت، نيازمند همراهي و حمايت هستند تا بتوانند بهخوبي دستورات درماني را در زندگي روزمره خود به کار بندند و برنامه خود را پيش ببرند.
در درمان ديابت، محور، فرد ديابتي است. به اين ترتيب پزشک نبايد در نقش قيم بيمار ظاهر شود بلکه بايد خود را شريک درمان بداند و در همين راستاست که آموزش بهعنوان شرط اساسي درمان مطرح ميشود تا فرد ديابتي براي همکاري در تيم درماني آماده شود.آموزشها بايد بهگونهاي باشد که ديابتي را به توانمندي لازم برساند تا ديابتي بتواند از عهده مشارکت برآيد.
به ديابتيهاي نوع 2 نيز توصيه شده است که تحت آموزشهاي لازم قرار گيرند.متاسفانه ضرورت آموزش کيفي و کاربردي با هدف کنترل مطلوب قندخون و مهمتر از آن بهبود کيفيت زندگي ديابتي مقولهاي است که هنوز در کشور به آن اهميت داده نميشود.
اگر چه انجمن ديابت ايران و فعالان آموزش در اين حوزه، از صرف وقت گرانبهاي خود دريغ نورزيدهاند و آنچه امروزه در تاييد آموزش در محافل علمي مشاهده ميشود حاصل فعاليتهاي پيگير سالهاي متمادي اين تلاشگران است، با اين وجود هنوز شاهد آمارهاي هزينههاي گزاف درمان عوارض ديابت ناشي از سهلانگاريها و درمانهاي نادرست ديابت و حتي مرگ و مير هستيم.
دستورالعملهاي باليني سالهاست به ما توصيه ميکند هر فرد ديابتي بايد از آموزشهاي لازم برخوردار شود.اين آموزشها نه فقط فرد ديابتي بلکه اطرافيان وي را نيز بايد دربرگيرد.
طبق نظر کارشناسان علوم رفتاري، اصولا تغيير هر رفتار زماني ميسر است که، نخست به فرد اطلاعات مربوط به رفتار هدف داده شود و دوم، انگيزه کافي براي مشارکت در تغيير رفتار و اعمال رفتار جديد بهوجود آيد. دونکته ذکر شده، مهمترين و برجستهترين وظايف يک آموزشدهنده است.
اما از سوي ديگر، سياستگذاران، متخصصان و دستاندرکاران اجرايي نيز بايد از چنين افرادي حمايت کنند تا وي همچنان بتوانند انگيزه خويش را در ادامه اين فعاليت پرمسئوليت و نيازمند تلاش مستمر، حفظ کنند.آرمان ملی
اسدا... رجب
رئیس انجمن دیابت