به آنجا رسیدهایم که باید بگویم تصمیماتی را که شرایط مردم را بدتر از قبل نکند تصمیماتی خوب میدانیم و دیگر انتظارات آنچنانی در خوشبینترین سیاستمداران نیز وجود ندارد
شفاآنلاین>اجتماعی>
امروزه در شرایطی بسر میبریم که فشارهای خارجی و برخی نواقص داخلی باعث بروز مشکلاتی در کشور شده است و مردم سختیهای زیادی را تحمل میکنند.
در این شرایط نیاز است که
توجه دولت، تمام و کمال به موضوعات اساسی باشد و در این راه هر اقدامی را که از دستش بر میآید برای کاهش آلام مردم انجام دهد. در بحران فعلی باید تصمیماتی گرفته شود که امید را به جامعه باز گرداند و ثبات در جامعه حکمفرما شود.
به آنجا رسیدهایم که باید بگویم تصمیماتی را که شرایط مردم را بدتر از قبل نکند تصمیماتی خوب میدانیم و دیگر انتظارات آنچنانی در خوشبینترین سیاستمداران نیز وجود ندارد.
این نوع تصمیمگیری نیاز به تمرکز، مشورت با صاحبنظران و استفاده از متخصصان دارد اما متأسفانه در شرایط فعلی تمرکز دستگاههای رسمی چه دولتی و چه غیر دولتی بیشتر روی مسائل حاشیهای است که از اهمیت کمتری برخوردارند و دردی از مردم دوا نمیشود.
در چنین شرایطی انتخاب سخنگو برای دولت<Government> اقدامی قابل قبول است که باعث سهلتر شدن ارتباط رسانهها با دستگاه اجرایی کشور میشود و میتواند به بحث پاسخگوتر کردن دولت کمک کند، اما نباید فراموش کرد که انتخاب سخنگو تنها مسائل رسانهای و ارتباطی دولت را حل خواهد کرد و کاهش فشارهای رسانهای علیه این نهاد، نباید باعث شود تصور کنیم که از مشکلات مردم کاسته شده است.
این که در جلسه دولت دستوری گرفته شود و کسی اعلام کند یا موضوعی را به گوش رسانهها برساند، مهم است اما این مسأله از مشکلات مردم نخواهد کاست و انتظار میرود دولت تمرکز خود را روی مسائل مهمتر بگذارد.
دستگاههای اصلی کشور مانند وزارت امور خارجه و وزارت کشور نیز پیش از این سخنگویان خاص خود را داشتند و به انجام وظایف خود میپرداختند. امروز نیز مهم نیست چه کسی سخنگو باشد؛ آقای ربیعی فعالیت کند یا آقای نوبخت و این بحثها تأثیری روی روند کلی کار دولت ندارد.
بنابراین باید اجازه داد دولت هر که را که میخواهد به عنوان سخنگو داشته باشد و به طور عادی به ادامه فعالیت بپردازد. نباید از دولت انتظار داشت که تصمیمات کلان بگیرد؛ زیرا اختیار آن را ندارد.
اصلیترین مسائلی که دولت باید تمرکز خود را با توجه به حیطه محدود اختیاراتش روی آنها بگذارد، اول مسأله تأمین کالاهای اساسی است. مشاهده شرایط مردم که برای شکر یا دیگر نیازهای اولیه زندگی در صف ایستادهاند به هیچ وجه زیبنده کشور نیست و باید تلاش کرد که بهترین استفاده از منابع محدود فعلی صورت گیرد.
اگر هم کمبود خاصی وجود دارد، سیاستهایی چون سهمیهبندی لحاظ شود که قشرهای متوسط و ضعیف آسیب کمتری ببینند. مسأله دومی که باید به آن توجه شود نیز مسأله تولید است.
در شرایطی که تحریمهای غیرقانونی و یکجانبه ایالات متحده مانع از واردات کالاهای مورد نیاز میشود باید تمرکز اقتصاد کشور روی مسأله تولید باشد اما متأسفانه خلاف این امر اتفاق میافتد و تولیدکنندگان هر روز با مشکلات بیشتر و جدیدتری دست و پنجه نرم میکنند.آرمان
هدایت آقایی
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران